داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

همه چی از یه کلیک شروع شد…

(این داستان ژانر گی میباشد😂 و به اولین باری برمیگرده که عضو گروه های LGBT🏳️‍🌈 شدم پس لذا اگر هموفوب یا استریتی که علاقه ای ب این ماجرا ها نداره تشریف دارید تاکید میکنم که ادامه داستان رو پیگیری نکند)

خب سلام خدمت همگی
آرمینم ۲۰ سالمه از تهران

حدودای سال ۹۴ اینا بود که میشد گفت تقریبا ۱۴ سالم بود که تو تلگرام با ی بنر مواجه شدم و حس کنجکاویم گل کرد حالا بماند که قبلش تو مدرسه از حسی که داشتم اگاه بودم(برخورد بدنم با بچه خوشگلا🍑) حالا نمیگم کسایی که رو بچه خوشگلا شق🍆 میکنن صددرصد گی هستن چون خودمو گی نیستم (بایسکشوال یا دوجنسگرا) هستم ولی خب بیشتر به پسر حس دارم.
بچه بودم اون موقع ولی خب کمی فکر کردم بعد رو لینکه کلیک کردم و رفتم داخل ی گروه که مختص به افراد LGBT🏳️‍🌈 بود حالا میگفتن ولی خب همشون گی بودن 😂
بار اولم بود که با همچین مکان و افرادی مواجه میشدم یه مدت زیادی فقط از دور نظاره گر بودم و حرفاشونو میخوندم تا که از یکیشون خوش اومدم و به قولی کراش زدم🥺
اون اسمش عرشیا بود سفید بور و فرفری(الانم فکر میکنم شق میکنم به یادش🫠) حدودای ۱۸ سالش بود یعنی حدود ۳ الی ۴ سال از من بزرگتر😅💔 ولی خب خیلی خوشگل بود نمیشد ازش دست کشید🤤 (زیاد نمیخوام با جزئیات توضیح بدم پس خلاصه و فشرده توضیح میدم)
از اولین سلام علیکم تا وقتی که اوکی شدم باهاش حدودای ۴ ۵ ماهی گذشت که بالاخره قرار سکس گذاشتیم 🥂 (در ضمن اون دوستانی که الان تو ذهنشونه وقتی من با طرف ۴ سال فاصله سنیم بود چجوری شد که یارو نفهمید!؟ خب دروغ زیاد میشه بافت تو این قضیه از بیبی فیس بودن و نمیدونم کوسه بودن و… میشه دروغ بافت تا طرفتو قانع کنی در ضمن من تو سن کم ب سن بلوغ رسیدم و قد و سایزمم زود رشد کرد😂)

بدبختی اینجا بود که جفتمون مکان درست حسابی نداشتیم عرشیا پیشنهاد داد ک تا وقتی مکان جور شه بریم تو پارک لب و ساک😇💦 خب بهتر از هیچی بود قرارو گذاشتیم ساعت ۶ عصر پارک حقانی هوا تاریک‌ شه سوراخ سمبه زیاد داره. عرشیا رو دیدم رفتم سمتش.

+سلام چطوری پسر!؟
_سلام آرمییین خوبیی!؟
(بغلش کردم)
+فدات شم که خوبم به خوبیت…

شروع کردیم ب قدم‌ زدن و حرف زدن (خلاصه خودتون میدونید که اون لحظه ها آدم از خجالت نمیتونه هیچ کار دیگه ای انجام بده😅)
خلاصه گذشت و ی گوشه ای پیدا کردیم که خلوت و کم‌ تردد بود نشستیم و گرم صحبت بودیم که یهو عرشیا سفت یقمو گرفت و لبامو بوسید🫠☺️
دل تو دلم نبود ضربان قلبم رو ده هزار بود😅💔 بار اولمم بود هیچ تجربه و بلد کاری نداشتم ولی خب اروم اروم همراهیش میکردم تا اینکه محکمتر بغلم کرد نمیدونم چرا ولی انگاری دوتا آمپول مورفین بهم تزریق کردن آرامش سرتاسر وجودمو گرفت(الحق که بغل از استرس و… کم میکنه) منم دیگه یخم آب شده بود😂😈 گردنشو لیس میزدم و بدنشو میمالیدم🤤
اونم ناله های ریز میومد و دیکمو(کیررررر) میمالید🍆💦

اروم اروم دستمو از زیر لباساش بردم تو برخورد سردی دستم با گرمای تنش حشرمو بیشتر از قبل کرد اروم اروم دستم به سمت نیپلاش(ممه) رفت یه دست دیگمم که از رو‌شلوار باسنشو میمالیدم رو ابرا بودم قشنگ بهترین لذت زندگی بود تو بهترین موقعیت بودم که یهو از روم پرید و مثله وحشیا حمله کرد به زیپ شلوار با عجله و تندی کمربندمو باز کرد و شلوارمو کشید پایین که ی کیییرر ۱۹ سانتی با عظمت خورد تو صورتش ولی عرشیا تشنه تر ازین حرفا بود که بگیره تو دستش و قربون صدقه بره مثله اواره های سومالی کرد تو دهنش و وحشیانه خوردش ولی همچی خوب پیش نرفت چرا که عرشیا هم تازه کار بود و مث سگ دندون میزد🥲💔
جیغ و دادم در اومده بود نه زورم‌ بهش میرسید و نه به حرفم گوش میداد ولی خب از کون شانس اوردم که ابم اومد و منم نگفتم تا اینکه تا قطعه اخرو تو دهنش خالی کردم🤤😁 ولی خب از خداشم بود😔😂

(حالا میگن لذتی که تو سکس هست تو هیچی نیست قبول دارم ولی خب بار اولت باشه اونم با کسی باشه که حال میکنی باهاش تازه تو یه جای عمومیم باشی که ترس و هیجانش لذتشو چند برابر کنه 😇💦)

این داستان ادامه دارد…

خب مرسی از کسایی که تا اینجا اومدن حالا به نیت خیر یا شرشون
بار اول داستان نویسیم بود خوب یا بد درک کنید انتقادم دارید بگید که سری های بعدی تکرارشون نکنم ک اذیت نشید و…

خلاصه آرزو میکنم که کیر و کونتون بی کار نمونه😁♥️

نوشته: آرمین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها