داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خواهر باجناق و خواهرزن

با عرض سلام خدمت تک تک دوستان
خیلی مدت زیادی هست ک میام و داستان دوستانو میخونم
و کاریم به راست یا دروغ بودنش ندارم اصل عشقه کردنه ک منم عشق میکنم!
خلاصه بریم سر اصل داستان ما
اسم من مهدی و اهل خراسانم و۳۰سالمه
ب قول اساتید قدم۱۷۸ و وزنم۸۹ و سایز سلطان هم ۱۵سانت ولی خو لامصب کلفته اندازه ساق دست و هرکیم مزشو چشیده مشتریش شده حسابی
ما ی باجناق داشتیم ب اسم مجید که یه خواهر داشت ب اسم شهین این شهین خانم قصه ما از شوهرش جدا شده یه دختر۸ساله داره و سن خودشم۳۲ساله خلاصه ما تو چندتا مهمونیا این خانومو دیدیم کمی نظرمون جلب خودش کرد
که بخوام توصیفش کنم باقد۱۷۰وزن تقریبی۶۵ و سایز ممه ۷۰وباسنی معمولی مثل اکثرا خانومای سرزمین و تنها چیزی داشت ک منو جذب خودش کرد سبزه بودنش بود ک من عاشق خانوم سبزم و اینم تو پرانتز بگم که مدتی پیش عکس عروسی باجناقم نگاه میکردم چندتا عکس از همین خانوم بود که رنگ بدنش منو بدجور محو خودش کرد و تا چند باری که تو مهمونیا دیدیم همو و تقریبا احساس کردم اونم کمی نسبتا زیاد داره آمار میده و تقریبا هم کمی آمار داشتم ک بدش نمیاد یه حالی به خودش بده و پایس !
خلاصه منم از فرصت استفاده کردم و شمارش ازگوشی خانومم برداشتم و شروع کردم پیام دادن بهش یه مدتی ج نداد و بعدمدتی ج داد کمی پیام بازی و ای حرفا که گفت معرفی نکنی خطمو خاموش میکنم منم قسم دادم ک اگ اوکی نشدیم و ای حرفا بین خودمون باشه و کسی نفهمه ک قبول کرد و منم خودمو معرفی کردم اولش خیلی جا خورد ک من پیام دادم و تعجب کرد و خواست بپیچونه ک با چرب زبونی مخشو زدم و چند مدت کوتاهی با هم درارتباط تلفنی بودیم و موقعیت جور نمیشد همو ببینیم بنا به دلایل کاری من
ک تقریباحدود۴۰تا۴۵روزی گذشت که عروسی یکی از اقوام طرف خانمم بود و باجناق من ک داداش همین شهین باشن از تهران اومدن شهرستانو خونه من مستقر شدن
و توهمی گیردار یه روز ظهر گفت بیا خونمون همو ببینیم منم موقعیت سنجیدم و رفتم خونشون۲طبقه بود طبقه اول باباش و طبقه دوم خودش خلاصه رسیدم رفتم بالا و دیدم ی لباس معمولی پوشیده و فقط روسری نداره!که کمی صحبت کردیم و چون هوا سرد بود نشد مثل خیلی دوستان شربت بخریم فقط با چای از من پذیرایی کرد و همینطور از هر دری صحبت می کردیم ک زنگ خونه ب صدا اومد از ایفون نگاه کرد دید باجناقمو وخواهرخانوم اومدن کلی ترس و لرز ک ببینن منو ابروم میره خلاصه من پریدم کفشام برداشتمو رفتم داخل حموم قایم شدم اینا اومدن بالا و یهو خواهر خانمم گفت اومدم برم حموم اخه میخوام برم آرایشگاه حموم خونه ابجیم خراب بود که من یادم اومد آبگرمکن ما قلق داره و فقط هم من بلدم!واسه همین اومدن اونجا حموم منو میگی هنگ کردم و موندم چکار کنم شهین هر چی بهوونه گرفت نشد که بپیچونه منم گفتم بزنم بیرون داخل اتاق قایم بشم دیدم کلا فضا اتاق۸متره و هیچ جایی نیست قایم بشم خلاصه موندم چه خاکی به سرم کنم که شهین گفت پس بزار حمومو مرتب کنم و بیا برو اومد گفت حالا چکارکنیم گفتم هیچی بزار بیاد من یه کاری میکنم خلاصه این رفتو خواهر خانوم ما اومد داخل حموم وچون اتاق و حموم کوچیک بود رخت کن نداشت و لباساشو هم تو اتاق در اورده و با یه شورت لخت اومد تو حموم که بلافاصله از پشت گرفتم جلو دهنشو تامرز سکته پیش رفت!کمی بغل گوشش صحبت کردم و که باسر اشاره کرد اروم شده و داد نمیزنه منم دستمو برداشتم سریع با یه دست جلو سینه و یه دستم جلو شرتش که او موقع من متوجه بدنش شدم شما حساب کن ۲۹ساله وزن ۶۰کیلوممه۶۰ ولی ای وای به باریکی کمر و باسن که تو کل فامیل تکه
همینطور که میلرزید پرسید چی میخوای اینجا گفتم مفصله بعد توضیح میدم تو برو بیرون الکی بگو آب سرد بوده گفت نمیشه باید دوش بگیرم و موهای بدنم بزنم امشب عروسیه گفتم از لحاظ من مشکلی نیست خودت هر جور راحتی اینم بگم با خواهر خانمم خیلی بیش از حد راحت بودیم ولی نه این اندازه که لخت جلوی من حموم کنه خلاصه دید چاره نداره پشتش به من کرد و شروع به شستن خودش کرد منم حقیقت اولش به هیچ چیزی فک نمیکردم که بدنش خیس شد و شورت سفیدش چسبید به بدنش و کم کم هوش از سر من برد ولی با خودم کلی کلنجار رفتم که از فکرش بیام بیرون ولی مگ میشد با ی همچی تیکه ای لخت تو حموم تنها و بهش فک نکرد!خودشو همینطور شست و اوم ژیلت برداشت شروع به زدن موهای بدنش تا جای که نوبت به کوسش رسید گفت روتو اونطرف کن تا من کارمو بکنم گفتم بابا کجای کاری یه ربعه جلو من لختی و شرتت خیسه انگار چیزی پات نیست و من همه چیزتو دیدم الان دیگه دیره واس رومو برگردونم نگاه کرد دید بله شرت خیس شده چون سفیده قشنگ کوسش زده بیرون و دیده میشه خجالتو کنار گذاشت کشید پایین دیدم به به چنان مثلثی وسط پاشه که انگار واس دختر۱۴سالس و شروع به زدن کرد و تا جایی ک اطراف باسنشو نمیتونست بزنه و دیدم هی این طرف اون طرف میکنه خودشو که بهش گفتم بیا من بزنم گفت باشه همینم مونده همین که پیشت لختم خودش هزار مرحله داره که باید بعد بهم جواب پس بدی از من اصرار و از اون انکار که آخرش راضی شد اومد من براش بزنم کیرم چنان سیخ بود ک داشت نافمو سوراخ کرد ابو صابون اورد و شروع کردم براش زدن تا لای باسنشو باز کردم دیدم وای یه سوراخ تنگ قهوه ای زد بیرون که دیگه هوش از سرم پروند و گفتم هرچه باداباد من میکنمش امروز!همینطور مشغول بودم خوب ماساژشم میدادم و دستمالیش کردم نگاه کردم دیدم دندوناشو بهم فشار میده حدث زدم حشری شده که موهاشو همرو زدم و تموم شد گفتم بیا تا لیف بکشم بدنتو اونم بدون وقفه قبول کرد و منم مشغول لیف زدن شدم و تموم که شد بردمش زیر دوش اب گرفتم که کف بدنش رف تباز چشم افتاد به کوسش که دگ دلو زدم به دریا و نشستم و زبونمو کشیدم روش تا زبون زدم چشماش باز کرد انگار برق ۳فاز گرفتش گفت چیکار میکنی گفتم کاریو که لازمه کمی رفت عقب و حسابی ترسید و چسبید به دیوار حموم منم چسبیدم بهش و کل لباسامم خیس شده بود همینطور چش تو چش بودیم می گفت مهدی خواهشا کوتاه بیا این کار خیانت به شوهرم و خواهرم نمیخوام خیانت کنم گفتم همین که نیم ساعت پیشم لختیو وهمه جای بدنتو لمس کردم هم خیانته بزار یه دفعه واس اولین و آخرین بار یه حالی بکنیم همین یک بار و تموم!که گفت فقط زود باش ک وقت نیس و بین خودمون باشه حتی شهین نفهمه ومنم گفتم به چشم و شروع به لب بازی کردیم اولش انگار ن انکار ک کم کم راه افتاد و زبونش داد داخل دهنمو کلی لب بازی نشستمو شروع کردم به خوردن کوسش ک میتونم به جرات بگم از ی دختر۱۴ساله قشنگترو خشگل تر بود کلی براش خردم و چرخوندمش و شروع کردم سوراخ باسن خوردن که دیگه نتونست وایسته و دراز کشید منم لباسام در اوردم کیرمو که دید چشاش۴تا شد گفت چقد کلفته منو جر میده این جا نمیشه تو کوسم گفتم کوست مال باجناقه من کونتو میخوام گفت من گوه بخورم به این کیر کون بدم حقم داشت دادم ساک بزنه اصلا دهنش جا نمیشد مدل۶۹بودیم انقد براش خوردم که فکر کنم۴یا۵باری ارضاشدگفت پاشو تموم کن که دیرشده حسابی الان شک میکنن و منم چرخیدم گذاشتم دم کسش مگه میرفت تو انگار نه انگار ۲شکم زاییده بود۷سال بود شوهر داشت باهر بدبختی سرشو دادم تو و کم کم شروع کردم تلمبه زدن ولی همون ۱۵سانت نصفشم بزور میرفت ک تلمبه ۴یا۵باز ارضا شد و از حال رفت و منم کمی واستادم که ابم نیاد چون واقعا تنگ بود و هرلحظه ممکن بود ارضابشم و کمی که به خودش اومد گف بخواب من بیام بالا و اومد بالا و کم کم نشست و تاتهش رفت داخل کمی واستاد جابازکنه و شروع کرد بالاپایین منم ممه هاش و گاهیم سوراخ کونش میمالیدم ک خسته سد و بلند کردم ایستاده شروع کردم و زدن که ۳دقیقه ای زدم و ارضا شدم داخل کوس تنکش و ک اونم بلافاصله ارضا شد و هردوبی حال افتادیم کمی که به خودش اومدکمی دوبار سرکیرمو خوردو گفت دوش بگیرم و برم که الان شوهرم میاد داخل دنبالم
دوش گرفت و حوله پیچید به خودش میخواست ک بره چسبید به لبام و خوب خوردشون و کیرمو فشار داد گفت به فداش بشم من که از این به بعد بعد مدتها پیدات کردم جیگر طلا مگه دیگه ولت میکنم
منم تعجب کردم گفتم شما که نمی دادی و گفتی دفعه اول آخره حال چطور شد ک نمیخوای ولش کنی گفت خوب اوموقع مزشو نچشیده بودم الان فهمیدم چه چیزی داری و خوش بحال خواهرم که از این به بعد من زن دومتم فهمیدی!گفتم ای به چشم ولی ادامه رابطه شرط داره اونم اینه دفعه بعد کون بدی گفت ای به چشم ک کونم میدم بهت عزیزم و از حموم رفت بیرون !!۱
دوستان صفرتا۱۰۰اومدنش ب حموم و شستن خودشو و سکسمون همش۲۵دقیق طول کشید
رفت بیرون و خودشو خشک کرد و لباس پوشید رفتن که برن ارایشگاه که منم با لباسهای خیس اومدم بیرون که برم شهین هرچی پیله کرد واستا و تعریف کن و فلان گفتم فقط باید برم دفعه بعد که اومدم میگم بهت!!گفت من که میدونم سکس کردین گفتم نه بابا ازاول تاآخر چشام بسته بود گفت دروغ نگو اولا من که زنم اگ زن داداشم جلوم لخت بشه از اون کون نمیتونم بگذرم باید بخورم براش
دوما زیر گلوت نگاه کن چقد کبود کرده رفتم تو اینه نگاه کردم و در جا نشستم و گفتم بدبخت شدم حال جواب زنمو چی بدم خلاصه از خونه شهین زدم بیرون و به خواهر خانم پیام دادم چرا گلم سیاه کردی و خندید گفت واست نشون گذاشتم که همه بدونن از امروز صاحب جدید داری گفتم همه به تخمم جواب خواهرت چی بدم و خندید گفت کسی ک نون زیر کبابو میخوره باید تاوانشم بده

دوستان کمی طولانی شد و چون جزئیات زیاد بود شرمندتونم

ایشالا همین روزا قسمت دوم ک سکس با شهین و بعدم سکس ۳نفرمونه براتون میزارم

نوشته: مهدی خوش شانس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها