داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سورنا و زن داداش پستون گنده (۱)

تقریبأ ده سال از طلاق دادن زنم می گذشت و تو این مدت با زنها و دخترهای زیادی رابطه ناپایداری داشتم و معمولأ بعد چند بار سکس تمام میشد
تا اینکه تو اواخر سال 1399 از زمزمه های خونه فهمیدم که داداشم میخواد با یکی از همکاراش ازدواج کنه
اون موقع‌ها با داداشم اختلاف داشتم کاری به کارشون نداشتم
تو نامزدیشون چند باری با مارال ( دختری که داداشم میخواست باهاش ازدواج کنه) میومدن خانه مون، مارال بد چیزی نبود
دختر لاغر اندامی بود فقط پستونای درشتی داشت
جلوی داداشم زیاد هیز بازی در نمی آوردم ولی دوست داشتم با مارال سکس کنم
تیر 1400 مراسم ازدواج برگزار شد و با داداشم آشتی کردم
تقریبأ شش ماهی از ازدواج داداشم میگذشت که یه روز میخواستم برم خونه داداشم ، نزدیک خونش دیدم که تو یه تیبا مارال جلو نشسته و داشت با یه مردی لب بازی میکرد
اول فکر کردم اشتباه میکنم ولی خودش بود ، سریع با دوربین گوشیم ازش فیلم گرفتم
مارال همراه مرده از ماشین پیاده شد و باهم دست دادن و یه لب سریع دیگم از هم گرفتن و مارال رفت سمت خونش و مرده هم سوار ماشین شد و رفت
فیلمو سیو کردم و رفتم دنبال مرده و آدرسشو گیر آوردم
صبح زود رفتم دم خونه داداشم و بعد مدتی داداشم با مارال از خونه زدند بیرون
داداشم مارال رو رسوند محل کارش و خودشم رفت سرکار خودش
میخواستم مچ مارال رو بگیرم شاید با این آتویی که گرفتم شاید میتونستم منم ازش لذتی ببرم و به آرزوم برسم
حول و حوش ساعت 12 بود که دیدم مارال با همون مرده ، با هم اومدن بیرون
دست تو دست هم بودند باز هم شروع کردم ازش فیلم گرفتن
مارال با مرده سوار ماشین شدند و تعقیبشون کردن و دم یه رستوران پیاده شدند
و رفتن رستوران منم بعد مدتی رفتم تو و دیدم انتهای رستوران نشسته بودن و با خنده داشتن غذا میخوردن
یه فیلم دیگم ازشون گرفتم
دیگه کارم شده بود تعقیب کردن مارال از گوشی خواهرزادم شمارشو رو برداشتم و از یکی از دوستام یه سیمکارت ثبت نام شده خریدم و براش واتس آپ و تلگرام درست کردم تا اینکه یه روز که داداشم مارال رو رسوند شرکت و خودش رفت هنوز به یه ساعت نشده بود دیدم مارال با مرده اومدن بیرون و سوار ماشین شدند و حرکت کردن
نمیدونستم قرار بود کجا برن ، همونجور که تعقیبشون میکردم رسیدن به خونه مرده و باهم رفتن بالا
فهمیدم که مارال خانم قراره کصشو باد بده
نمیدونستم چیکار کنم
اول میخواستم زنگ بزنم داداشم و بکشونمش پیش مارال ولی با این کار مارال رو از دست میدادم
سریع با خط فیک ایرانسلم به تلگرام مارال پیام دادم
شماره داداشم ، آدرس خونه و محل کار داداشم ، و فیلمی که از رفتن به خونه مرده رو گرفته بودم براش فرستادم
طولی نکشید که دیدم مارال هراسیمه و لرزون از خونه یارو اومد بیرون
خودمو پنهان کردم سوار ماشین شدند و یارو رسوندش دم خونه داداشم و مارال رو پیاده کرد و رفت
مارال تو تلگرام همش پیام میداد و ازم میخواست خودمو معرفی کنم و اینکه ازش چی میخوام و…
فقط بهش پیام دادم اگر بلاکم کنی همه گوه کاریاشو برا شوهرش میفرستم
برای اطمینان چند تا فیلمی که ازش گرفته بودم رو براش فرستادم
شب که برگشتم خونه از مادرم شنیدم که حال مارال بد شده و داداشم بردتش بیمارستان و ازم خواست که ببرمش بیمارستان
چند روز بعد که مارال از بیمارستان مرخص شد تو تلگرام بهش پیام دادم که اگر ببینم دوباره با کسی هستی چنان بلایی سرش میارم که به مرگ راضی بشه
دوباره زیر نظر گرفتمش و بعد چند وقت متوجه شدم که دیگه غلط اضافه نمیکنه
حالا نوبت ارائه نقشه خودم بود که خودم ازش کامی بگیرم
یه روز تو تلگرام بهش پیام دادم که میخوام ببینمش و تو یه کافی شاپ قرار گذاشتم
یه فلش از فیلماش براش درست کردم و تو روز مقرر رفتم کافی شاپ
بعد چند دقیقه مارال اومد منو که دید خواست داد و بیداد کنه فلش رو انداختم جلو و گفتم یکی هم برا داداشم آمده کردم تا جنده بازیهای زنشو ببینه
همینکه اسم جنده رو ازم شنید ناراحت شد و بهم گفت که کار خطایی نکردم
-پس این فیلمها چی میگه؟
-با همکارم بودم ولی بخدا کاری نکردم
-میدونم، چون خودم مانعتون شدم
چیزی نگفت
-من میتونم همه این فیلمایی که ازت گرفتم پاک کنم ولی به یه شرط
-چی؟
-بجای اون مرتیکه همکارت با من باش
تا اومد چیزی بگه بلند شدم
-منتظر جوابت تو تلگرام هستم
و ادامه دادم :
-اگر بخواهی گوه و غلط اضافه بخوری من میدونم و تو
از کافی شاپ اومدم بیرون
چند روز بعد تو تلگرام ازش خواستم چندتا عکس از خودش و بدنش برام بفرسته ، اولش قبول نمیکرد ولی یواش یواش رام شد و شروع کرد به فرستادن عکس
اوایل با لباس میفرستاد و کم کم عکسهای لختی دادنش شروع شد
با اینکه لاغر بود ولی هیکل خوبی داشت سایز پستوناش 80 بود و کصش یه دونه مو نداشت
به قول خودش تا مویی رو کصش سبز میشد سریع اپیلاسیون میکرد
تا اینکه باهاش قرار گذاشتم تا یه روز بیاد پیشم

ادامه دارد…

نوشته: سورنا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها