داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

گاییدن کون گنده ی دوست خواهرم

سلام من بردیام ۱۸ سالمه تهران زندگی میکنم و دوتا خواهر دارم که از من خیلی بزرگترن یکیشون ۲۷ سالشه یکیشون ۲۹ سال.
داستان برمیگرده به زمانی که من ۱۵ سالم بود ، خواهر بزرگم یه دوستی داشت یه اسم کتایون که یه سال از خودش کوچیکتر بود ولی قیافه اون دوستش یه طوریه که هنوزم با ۲۸ سال سن همه فک میکنن فوقش ۱۶ سالش باشه.
من از خیلی کوچیکتریم روش کراش بودم ولی خب راجب سکس چیزی نمیدونستم تو اون سنا ، بعدا که راجب سکس فهمیدم ، یه مدت ندیدمش تا همون ۱۴ سال و خرده ایم بود دوباره دیدمش ، دیدم که عجب کسیه ، دیگه از اونجا بود فکر کردنش به سرم زد ، بزارین یه ذره جزئیات قیافه و ایناشو بگم بگم یه دختر بیبی فیس با پوست سبزه و موهای سیاه بلند، خیلی لاغر بود و ممه هاشم کوچیک بودن ، انصافا نمیگم مو نداشت یه مدت حتی موهاش بدنش زیاد بود ولی خب رفت بعدا لیزر درست شد.
حالا بریم دوباره سر اصل موضوع ، این یه مدت تمام فکر و ذهنم شده بود هر بار میومد خونمون تو اون روز ۵ ۶ بار جق میزدم ، یواشکی ازش عکس میگرفتم و اینا ، بعد یه مدت دیدم این کم کم خودشم خوشش میاد مخصوصا اینکه چندبار از قصد خودمو بهش میمالیدم یا دست به کونش میزدم و اینا ولی اینطور جلوه میدادم که دستم خورده و چیزی نمی گفت حتی بعضی وقتا روشم نمی کرد طرف من که حتی نگاه کنه بهم یا چشم غره بره ، یه بارم که داشتم طبق معمولا از کونش عکس می گرفتم دید فقط یه لبخند زد بعدم روشو کرد اونور .
همون موقع ها یه بار با خواهرم رفتیم دم خونشون اومد پایین یه لباس خیلی خوشگل پوشیده بود شلوار جین جذب ، با یه مانتوی نارنجی نسبتا کوتاه و باز ، نشست تو ماشین کنار من جذبش شده بودم که باید بکنمش فرداش اومد خونمون لباسش راحتی بود منو که دید یهو رفت فهمیدم خجالت کشیده یه چیزی هست منم مزاحمش نشدم ؛ ولی بعد یکی دو هفته روز موعود فرا رسید …
اومد خونمون با یه ارایش خیلی ملو ، موهاشو بسته یه نیم تنه بدن نما پوشیده بود زیرشم یه سوتین صورتی تابلو که قشنگ تو چشم میخورد و یه ساپورت تنگ بغل زیپ دار ؛ کونش بد چشمک میزد ، هر چند وقت یه بارم یه لبخندی به من میزد ، این به خواهرم گفت قهوه میخواد خواهرم گفت باشه قهوه رو برای من و اون درست کرد ، بعد خواست شیرینی درست کنه برامون که یه چیزی کم داشت اومد بره بخره از کتایون پرسید میای باهام یا نه گفت از صبح خسته شدم میخوام یذره بشینم ریلکس کنم ، خواهرمم گفت باشه به منم گفت پس بردیا بشین مواظب کتایون باش و اینا ، خلاصه من موندمو این.
اولش خیلی ساکت شروع شد نه من حرف میزدم نه اون ، جفتمون خجالت میکشیدیم ؛ بعد چند دقیقه یه ذره شروع کرد احوال پرسی و بعدشم گفت یه لیوان اب میخوام ، من رفتم آب بیارم که اونم پاشد باهام بیاد وسطش طبق معمول اومدم دستمو بمالم به کونش که یهو دیدم کونشو داد عقب منم نامردی نکردم کیرمو همونجا تو اشپزخونه چسبوندم به کونش ؛ دستشو اورد عقب شلوارمو آروم کشید پایین زانو زد منم دستمو گذاشتم رو سرش و کیرمو گذاشت تو دهنش ، منم محکم سرشو فشار میدادم انقدر خورد تا آبم پاشید تو صورتش یذره با لب و لوچش بازی کرد و بعد من که دوباره شارژ شدم و بی حالیم رفت بخاطر اینکه ابم اومده بود ، دوباره شروع کردیم ، رفتیم رو مبل اون داگی خوابید من رفتم وازلین اوردم ، به کیر خودم و کون اون وازلین مالیدم بعد یذره انگشتش کردم که سوراخش گشاد بشه ، یذره که گشاد شد اروم کیرمو کردم تو کونش ، یه نیم ساعتی حدودا تلمبه زدم تو کونش و با کمرش بازی کردم و موهاشو میکشیدم از پشت ، که آبم داشت میومد کیرمو دراوردم از کونش و بهش گفتم برعکس بخوابه ، یذره جق زدم که آبم بیاد ، ابمو ریختم رو شیکمش و یه ذره ام رو صورتش پاشید . بعد گفت بریم حموم که تو حمومم کل تایم ازش لب گرفتم

بعد اونم دیگه قسمت نشد بکنمش حیف که واقعا عاشقش بودم
یه بار دیگم مامان دوستمو تو شمال کردم که اونم براتون بعدا تعریف میکنم
امیدوارم خاطرم خوب بوده باشه و حسابی ابتونو اورده باشه دودول طلاها

نوشته: بردیا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها