داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سكس من با زن داداش الهام

سلام خدمت همه ي دوستان. نميدونم چرا داستان من كه خداوكيلي واقعيه هم اسم شده با خيلي داستانهاي ديگه: سكس من با زن داداش الهام!!! خانواده ما نه مذهبيه نه اوپن. ولي به محرم نامحرم خيلي مقيدن. داستان برا سال 88 و اولين تجربه سكسي كه چه عرض كنم، اولين تجربه دست دادن و بوسيدن و لخت شدن و لخت ديدن و … من بود. چندسالي بود كه الهام وارد خونه ما شده بود. چند سالي ازم بزرگتر بود. اندام فوق العاده سكسي داشت و لباسهاي تحريك كننده مي پوشيد. از همه جالبتر وقتي راه ميرفت انگار داشت شوي لباس اجرا ميكرد. من هميشه ديدش مي زدم، ولي هيچ وقت به چشم كردن نبود. روزها گذشتن تا اينكه داداشم براي يه سفر كاري يه ماه رفت يه كشور خارجي. تقريبا ده روزي از رفتنش گذشته بود كه ديدم زن داداشم اسمس داده. اسمش راجع به دوست داشتن و … بود. ج دادم تو همين مايه ها. دوباره فرستاد. و منم همينطور… اين قضيه تا آخر شب ادامه داشت. ولي مدام شدت اين ابراز علاقه ها بالا ميرفت. (آخراش هات هات بود.) من تعجحب كرده بودم، ولي گفتم حتما بيكاره همينجوري ميفرسته. اومدم بخوابم ديدم اسمس داد: نيما (اسم الكيم) اسمسات و دوست داشتنات واقعي بود يا فقط اسمس بود. نوشتم: توچي؟ نوشت: واقعي واقعي. نوشتم: منم همينطور. اونم نگو چراغ سبز ما رو ديده، شروع كرد به اينكه چقدر دوسم داره و هميشه از ديدنم كيف ميكرده و … آخرشم نوشت: دوست دارم يه شب پيشت بخوابم … باورتون نميشه. داشتم شاخ درمي آوردم. از طرفي ميترسيدم، آخه من اصلا دوست دختري نداشتم و ندارم. يه جورايي امل املم. ولي اونقدر دوست داشتم امتحان كنم اين قضيه رو كه نگو و نپرس. گفتم: منم همينطور. اينو كه فرستادم ديدم برا فردا شبش گفت بيا خونه مون. تا فردا شبش دل تو دلم نبود. عصرش رفتم دوش گرفتم و صفايي دادم و به بهانه مدرك دانشگاهم كه تو يه شهر ديگه ست از خونه زدم بيرون. تا برسم اونجا همه اش داشتم تصور الهامو ميكردم. رسيدم. ز زدم. درو باز كرد. رسيدم ددم واحد. ز زدم. با عشوه خاصي جواب داد: بله؟ گفتم نيمام. در باز شد. باورم نميشد الهام باشه. شبيه آيشواريا شده بود. موهاي بلند. آرايش حرفه اي. يه تاپ نارنجي با يه دامن يه وجبي. رفتم تو . همديگه رو بغل كرديم. يه لب جانانه و اومديم نشستيم. يه يه ساعتي حرف زديم. تو اين مدت پذيرايي هم كرد ازم. تواين يه ساعت به بهانه هاي مختلف سينه شو لمس ميكردم و دستمو رو رونهاش حركت ميدادم. دامنشم كه چه عرض كنم، نميپوشيد سنگينتر بود. تقريبا چهار انگشت بود نه يه وجبي كه گفتم. بعد مدتي ديدم چشماش كم كم خمار شده. از صحبتهاش هم فهميدم خيلي تو كف كير مونده و از زمان رفتن داداشم ريخته بهم. گفت بريم اتاق خواب. رفتيم رو تخت. گفت من كه گرممه. تاپشو درآورد.سينه هاي ناز و سربالا جمع و جوري داشت. دامنشم درآورد. يه شرت و كرست سورمه اي توري آس تنش بود. اومد با شرت و كرست نشست روم. گفت نيما نميخواي لباستو دربياري؟ پيراهنمو خودم درآوردم. شلوارمو خودش كشيد پايين. از رو شرت كيرمو ميماليد. خيلي مست كير بود. اينو از چشاش ميشد واضح خوند. بعد چند ديقه شورتمم درآورد. ديدم داره با كيرم حرف ميزنه – عزيزززززم، ميدوني چندوقته دنبالتم. از اين به بعد مال مني. واي چقدر نازي و … تا حالا احدي به كيرم دست نزده بود. اولين بار بود تو اين شرايط بودم. بعد سرش رو نزديك برد و كيرمو تا ته كرد تو دهنش. داغ داغ داغ بود. تجربه نداشتم. ولي لذت بخش ترين لحظه زندگيم بود. چند ثانيه بيشتر نخورده بود كه ديدم داره آبم مياد. اومدم خبرش كنم، ديدم وحشي شده، دستمو پس زد. نصف آبم ريخت تو دهنش. سريع كيرمو گرفت اونور بقيه اشم پاشيد رو شكمم و … اونقدر خجالت كشيدم كه نگو. اومد كنارم دراز كشيد . گفت چه زوووود؟؟؟ هيچي نداشتم بگم. با خودم گفتم الان ميگه چه بي جنبه ست. گفتم بخوابيم فردا ادامه ميديم. خوابيديم. صبح صبحونه رو خورديم و يه دوش باهم گرفتيم. اومديم بيرون ديدم يه فيلم سوپر گذاشته. نشستيم باهم ديدن كه كيرم راست شد. سريع منو برد تو اتاق. دراز كشيدم اومد روم. دم كوسش يه كم بازي بازي داد و هل داد تا ته رفت تو. باورتون نميشه چقدر داغ بود اين الهام. يه كم بالا پايين كرد ديدم داره ميلرزه. فهمميدم ارضا شده. ديدم رفت خم شد، پشتش بهم بود. تا حالا چندتا كليپ سكسي ديده بودم. اين روش برام عجيب بود. بهم گفت بيا. منم نميدونستم چي به چيه. رفتم نزديك. كيرمو گرفت هدايت كرد تو كسش. چه حالي ميداد. از تو آينه جفتمون همديگه رو ميديدم. ياد فيلمها افتاده بودم. برعكس ديروز يه 5 دقيقه اي حسابي تلمبه زدم. تا نوبت من شه سه بار ارضا شده بود. من ديگه وقت ارضا شدنم بود. فهميده بود. واسه همين نذاشت ادامه بديم. دوباره بهم گفت بخواب و اومد روم. يه چند دقيقه اي به لب و سينه خوردن و … گذشت. آماده شد. كيرم كه مثل سنگ بود رو گرفت گذاشت دم كسش و نشست. واااااي. هنوزم كه حتي يادش ميافتم كيرم راس ميشه. شرع كرد بالا پايين شدن. بالا پايين كه ميشد آه و اوهش همه جا رو پر كرده بود. صداي تلمبه زدنمون مثل اين بود كه انگار سه نفر يدفعه كف بزنن. گمونم همه تون تجربه شو داشتين. ولي براي من كه اولين بارم بود و با يه حرفه اي كيرنديده داشتم امتحانش ميكردم، خيلي عاااالي بود. بعد چند دقيقه گفتم نزديكه. وقتش كه شد با اشاره ام پا شد و برام جق زد. يادم نمياد تا اونروز انقدر ازم يه جا آب رفته باشه. يه كم استراحت كرديم. ديرم شده بود. اونقدر قربون صدقه ام ميرفت كه داشتم منصرف ميشدم از رفتن. ولي بايد ميرفتم. با يه لب جانانه راهيم كرد اومدم خونه.
بعد از اون ماجرا رومون به م باز شد. هرجا ميشد لبو سينه رو داشتيم. ولي حال كردنها خونه شون بود. يه بار هم خونه بابام اينا. كلا 16 بار باهم حال كرديم. خيلياش خنده داره. اگه نظرتون خوب باشه داستانهاي واقعي بعديش رو هم مينويسم.

نوشته: نیما

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها