داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مامان و کیر گنده همسایه

سلام.اسم من فريد هستش 19 سالمه اهل تهران.مامانم مرجان 40سالشه.بابامم نگهبان شرکته ساعت هفت صبح تا هفت شب تو سره کاره.ما تو پایين شهر تهران زندگی میکنيم و خونه ها تقریبا نزدیکه هم هستن خونه ما حيات دار هستش خونه روبه رویيمون تقریبا اپارتمانى بود و از پنجره اونا حيات ما کامل ديده میشد.نزدیکیاى عيد 93 بود ساعت هشت شب بود مامانم چنتا فرش انداخت حيات بشوره.از منم کمک خواست منم شروع کردم ب شستن فرش.مامانم هم اومد حيات بشوره ديدم مامانم شلوار تنگ با تاب پوشيده بهش گفتم همسایه رو ب رویيمون ميبينه توروزشته گفت اشکال نداره بهش شک کردم زود گفتم برو لباس بپوش وگرنه فرش نمیشورم اونم گفت نشور رفتم لباس پوشيدم زدم بیرون ی ربع بعد که داشتم بر میگشتم خونه از کوچه ديدم عاقا على داره از پنجره خونمونو نگا ميکنه زود رفتم جلو در علی منو ديد زود رفت خونه درو باز کردم ديدم مامانم خم شده داره پارو ميزنه رو فرشا.

چند روز گذشت از قضیه.تو کوچه ديدم علی اقا جلو درشون نششته سیگار میکشه.علی اقا معلم بازنشسته هستش 2تا دختر داره که ازدواج کردن زنش هم فوت کرده تنها زندگى میکنه.رفتم پیش علی اقا نشستم احوال پرسى کرديم و شروع کردم ازش حرف کشيدن.ازش پرسيدم شما که تنهایی چطورى نياز سکستون برطرف میکنى?بهم چپ نگا کرد گفت یجورى برطرف میشه ديگه یکم راحتر شدم باهاش گفتم من بدجور حشرم اگه میتونى یکى رو جور کن باهاش سکس کنم.یهو گفت جواهر خونتون هست برو با اون سکس کن گفتم چى???گفت هيچى بچه جون.بهش گفتم زياد خونمون ديد میزنى قضیه چيه??خندید گفت حياتتون با صفاست دلم وا میشه.بهش گفتم ب مامانم نظر دارى?گفت کجاشى ديدى ازش خاهش کردم گفتم کامل توضیح بده اونم گفت چند وقت پیش تو مغازه شمارمو گذاشتم تو کيفش انتظار نداشتم بزنگه اما چند روز بعد زنگ زد با هم رفيق شديم منم شاخ در اوردم گفتم خفه شو على اونم گوشيشو در اورد اس ام اس هاى مامانمو نشون داد نوشته بود فردا فريد میره کلاس میام میکنى منو ديگه باورم شده بود بهش گفتم اگه راست میگى بزا فردا تو خونتون قايم شم ببینم قبول کرد.فردا ساعت سه قرار بود برم کلاس از خونه زدم بيرون رفتم خونه علي اقا تو کمد ديوارى قايمم کرد از رفتم چهار پایه از بالا قشنگ کله اتاق معلوم بود ساعت سه نيم بود در زد علی اقا رفت درو باز کرد مامانم اومد تو اعصابم اخورد بود واقعا.اومدن تو اتاق مامانم کت و دامن مشکى پوشيده بود.نشستن رو تخت على اقا لباشو گذاشت رو لباى مامانم شروع کرد ب خوردن??, مامانم دستاشو حلقه کرده بود گردن على بعد على بلند شد شلوارشو در اورد کير گنده خودشو در اورد مامانمم شروع کرد به ساک زدن على هم چشاشو بسته بود بعدمامانمو اندخت رو تخت افتاد روش سینه هاشو میخورد مامانمو لخت کرد مامانم اندامش چاقه قد ۱۶۰ وزن ۸۶على کيرشو گذاشت تو کوس مامانم که لاى گوشتاى پاش معلوم نبود شروع کرد به تلمبه زدن مامنم داد میزد بکن بکن بعد حالت سگى کرد تند تند ميزد رو کونش میگفت جنده من کيه مامانم ميگفت مرجانه مرجانه بعد گذاشت تو کوسش تلمبه زد بعد على محکم بغلش کرد داد زد اومد اومد… بعد اين ماجرا سعى کردم مامانمو کمتر ببينم الانم دانشگاه قزوین هستم کمتر ميرم خونه.

نوشته: فرید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها