دردسرهای کون گنده من

???

سلام .سمیرا هستم.30 ساله از اصفهان…

قدم بلند نیست کوتاه هم نیست…
بدنم گوشتیه ولی چاق نیستم…فقط کونم خیلی گندس که دردسرهایی هم برام داشته…
از دوران مدرسه که همیشه پسرا دمبالم بودن و اگه تنها بودم انگشتم میکردن و فرار میکردن …تا الان که تو تاکسی پاهاشونو میچسپونن به رونام و خودشونو میمالن…همیشه چادر میپوشم ولی کونم اینقد گندس که زیر چادر میلرزه و باعث میشه توجه همرو جلب کنه…
اهل ارایش نیستم و خیلی قیافه خوشگلی هم ندارم ولی بخاطره باسنم میفتن دمبالم …بارها شده حواسم نبوده تو کوچه خیابون به کونم دست زدن و فرار کردن…
خودم حس میکنم کونم حشریشون میکنه و مجبور میشن یه دستی به کون نرمم بزنن…
بخاطره همین دادو بیداد نمیکنم که فلانی منو انگشت کرده و به راهم ادامه میدم…
میگن هرکی از کون سکس کنه کونش گنده میشه نه اینطور نیست…ارثیه…من مادرم و خاله هام کونشون گندس…
تا قبل ازدواج با هیچ پسری دوست نشدم که بخوام سکس رو تجربه کنم…خانواده سخت گیری دارم و خودمم تمایلی نداشتم به این کار…
با پسر عموم ازدواج کردم …۵ سال ازم بزرگتره…میگفت عاشقم شده و اومدن خاستگاری …پدرم موافق بود و ازدواج کردیم…
بعدها فهمیدم خیلی کون دوس داشته و همیشه تو فکره کردن کونم بوده …نتونسته باهام رفاقت کنه مجبور شده بیاد خاستگاری…
میگه همیشه خواب میدیده داره کونمو میماله و کیرش رو میزاره لای باسنم…بعد تو خواب ارضا میشده…
عقد که کردیم بعد از یک هفته منو برد خونه خواهرش …رفته بودن مشهد و کلیدش دست صادق بود که گلهاشونو اب بده…
صادق با امادگی کامل منو برده بود اونجا…
تا از در وارد شدم دست انداخت لای کونم و میمالید…بعد چادرمو برداشت و خودش نشست…میگفت سمیرا راه برو کونتو ببینم چجوری تکون میخوره…منم قدم میزدم و زول زده بود به باسنم و اخ و اوخ میکرد… کیرش تو دستش بود و میمالید…بعد چنددقیقه یه لرزی تو صداش بودو با صدای بریده بریده ازم خواست اروم شلوارمو دربیارم طوری که بتونه کونمو ببینه…همین که شلوارم اومد پایین و کون گندم افتاد بیرون صادق با دیدن این صحنه ابش پاشید رو سینش و لباساش خیس شد از اب کیرش,
رفتم پیشش نشستم…حریص و دیوانه وار منو پرت کرد رو زمین و افتاد رو کونم…میمالید و لیس میزد…منم داشتم حال میکردم…کوسم خیس شده بود و اه و اوه میکردم…محکم میزد رو باسنم خیلی تحریک شده بودم…سوراخ کونمو باز میکرد زبونش رو میکرد تو …وای میخارید…انگشت که میکرد خیلی حال میداد خارشش میفتاد…
روغن زیتون اورد حسابی باسن کندمو چرب کرد…به کیرش هم مالید و با انگشته روغنی سوراخ کونمو چرب کرد…
کیرش رو گذاشت دمه سوراخم و خابید روم…لیز خورد رفت تو…وای صادق تلمبه بزن…میخاره کونم…محکم میکرد و میزد رو باسنم…
حالا صادق تمامه صحنه هایی که تو فکرش بوده میخواست رو من اجرا کنه…یبار همون اول ابشو اورده بود که موقع کون کردن دیر ارضا بشه…شلوارمو تا زانو داده بود پایین همون جوری بلندم کرد کمکم کرد نیفتم و کشوندتم رو مبل و گفت زانو بزن و کونتو تکون بده…من تکون میدادم اونم کیرش رو با دست میمالید …یهو پرید رو مبل و با فشار کرد تو کونم وای جوون بکن …تا ته توش بود اصلا درد نداشت…گفتم صادق چرا درد ندارم من…گفت روغن زیتون دردش رو کم میکنه…چرب میشه حال میده بهت…
یه صندلی اورد منو برعکس نشود رو صندلی…کونم قلمبه جلوش بود…دوباره شروع کرد به کردن…دیگه کامل بیحس بودم…فقط میکرد و منم اخ و اوخ میکردم…
ابش که اومد پاشید رو صورتم…
صادق همه کاری که میخاست بکنه کرد…
اصلا به من علاقه نداشت فقط بخاطره هوس با من ازدواج کرد…
الان که 30 سالم شده در ماه شاید دوبار از کوس بکنه… فقط عاشق کون کردنه…
کونم گشاد شده همیشه میخاره تا صادق بکنه توش اروم بگیرم…
یه همسایه داریم خیلی هیکلی و درشته…معلومه خیلی کیرش کلفته…هروقت میرم بیرون دمبالم میفته کونمو نگاه میکنه…
میخوام بهش کون بدم…
همه توجه ها به باسنمه کسی شاید منو بخاطره خودم نخواد…همه فقط میخوان کونه گنده بکنن…اخه چرا اینقد لذت میبرن مردها از مالیدن و کردنه کون گنده…
صادق که دراز میکشه و میشینم رو کیرش و تا ته تو کونم میکنه و وقتی ضربه میزنم باسنمو میماله …فشار میده…میگه زانو بزن کیرش رو میماله لای باسنم بعد میکنه تو سوراخ و درمیاره…یه سیلی به باسنم میزنه باز یه مدل دیگه میکنه…میگه یه عمر بکنه سیر نمیشه از دیدنه کون گنده…
کاش کمی هم به فکره من باشه…

???
پایان
نوشته: سعید