داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دختری که فکر میکردم خیلی عوضیه

سلام خواستم این مطلب رو بذارم توی انجمن ولی همش پیغام میده فرم معتبر نیست ؟!؟!؟!
شاید فکر میکنی خودم پرده یکی رو زدم و حالا به غلط کردن افتادم ؟ فکر میکنی دنبال لایک گرفتنم ؟ یا خیلی توهمات دیگه؟ ببخشید که رک میگم ولی به کیرم که متوهم فکر میکنید . هرجور دلتون میخواد با توهمات فکری و تصورات باطلتون فکر کنید , برام مهم نیست , فعلا مهمترین چیز کمک کردن به دختر باجناقمه .
پری شب دختر باجناقم بهم گفت که داداشش که الآن به جرم دزدی و مصرف شیشه در زندانه 3چهار سال پیش به زور تو خونه خفتش کرده و پردش رو زده ,(به همین راحتی که میگم نگفت و خیلی مسایل و حرفا بینمون رد و بدل شده تا اعتماد کرده و بهم گفته).به هیچ کس دیگه ای هم نگفته فقط به مامانش گفته :“مامان داداش میخواسته بهم بپره ولی در رفتم” , و جرات نکرده به مامانش همه ی واقعه رو تعریف کنه و بگه بی پرده شده و باباش و مامانش از خونه انداختنش بیرون و با مقداری مواد تحویل زندانش دادن و دروغکی گفتن که از خونه دزدی کرده. البته شایدم دروغ میگه یا شاید هم داداشش پردش رو نزده , آخه چندبار از خونه در رفته و دوباره برگشته خونه . ولی پری شب که داشت تعریف میکرد گریش گرفت و گفت عمو فکر کردی واسه چی چندساله اخلاقم سگ شده و واسه چی چندساله میگم من داداش ندارم ؟(اون داداشی که بهش پریده داداش تنیش نیست و از مادر یکی نیستن) . اولش فکر کردم داره دروغ میگه و باور نکردم ولی این 2 روزه که دارم به موضوع نگاه میکنم میبینم همه چیز داره داد میزنه که دختر باجناقم واقعیت رو گفته . اعصاب نداره و 2 سه سال اخیر اخلاقش با سرعت بسیار زیادی بد شده و هر چند روز یکبار از خونه در میره طوری که همه آرزوی مرگش رو میکنن . مطمینم که اگر هم پردش زده شده باشه باز خیلی نداده , آخه پریشب ازش پرسیدم اگه داداشت فقط یکبار کرده باشه توت و زیاد بهت فشار نیاورده باشه راه داره بدوزیش ولی اگه بیشتر از یکبار سوارت شده باشه یا ترکونده باشتت راه برگشتی نداری (همه حرفهای بینمون با حفظ حرمت و تا اونجاییکه میشد غیر مستقیم به هم گفتیم) ولی قسم خورد که فقط یکبار بوده (این سوال رو کردم ازش تا ببینم بعد از داداشش به کس دیگه ای داده یا نه) . پریشب گریه کرد و گفت عمو هیچ وقت نمیتونم ازدواج کنم . قبلاها همیشه تو جمع فامیلی میگفت آدم باید احمق باشه شوهر کنه و خوشبختیش رو بده دست یه مرد دیگه خوبترینش بابامه که روزگار مامانم رو سیاه کرده (همیشه که این رو میگفت یهجوری میگفت که بهش شک میکردم).خیلی موارد هست که اثبات میکنه حرفش راست بوده باشه .این چندسال اخیر هر کدوم از دخترهای فامیل که ازدواج کرد دخترباجناقم گریه کرد و طوری وانمود میکرد که از دلتنگی دختره یا از اینکه دخترمون حیفه بره به این پسره , یا اینکه دختره زودش بوده که ازدواج بکنه گریه میکنه ولی کامل معلوم بود که به دختره داره حسودی میکنه .
بگذریم … میخوام کمکش کنم , البته خودم هم دستم خالیه و کارگر شرکتم , شما رو بخدا اگه کسی راهکاری داره که با کمترین خرج بتونم کمکش کنم بیاد تو خصوصیم بهم بگه . بخدا ثواب داره . اونی هم که فکر میکنه کس شعر میگم بره به جهنم . راستی اراک زندگی میکنن و اگه دکتر قابل اعتماد میشناسین تو خصوصی بهم بگین ببرمش پیشش آخه هنوز پیش دکتر هم نرفته . میگن یه سری کپسولها هست که دختر شب حجله میذاره تو کسش و وقتی مرد میکنه توکسش کپسوله میترکه و خون توی کپسول مثل خون پرده بکارت میریزه بیرون . اگه راسته این کپسول رو کجا میشه پیدا کرد ؟
آخرشم اینرو بگم 2 روزه اعصاب پصاب ندارم و بیحجاب و با بکار بردن کلمات رکیک داستان رو نوشتم , حال با ادب حرف زدن و ادای تنگهارو در آوردن رو نداشتم . شما به بزرگی خودتون ببخشید . و اینکه با دختر باجناقم با ادب حرف زدیم و هیچ کدوم از کلمات رکیک رو بکار نبردیم حال نداشتم دقیقا تعریف کنم چیا به هم گفتیم , مهم این بود که الآن بتونم منظورم رو به شما برسونم .
جان عزیزتون اگه کسی راهکاری داره بیاد و توی خصوصی بهم بگه . ثواب داره . نام کاربریم : “mae1363” هست .

نوشته: محمد امین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها