مادر دوستم فکر می کرد دخترم

سلام دوستان.اين داستاني كه مي گم مال ٣ سال قبل و من الان ديگه پسر كاملي شدم.مجبورم يه توضيح كوتاه بدم.تعريف نيست اما قيافه با مزه اي داشتم وقتي كه هنوز عمل نكرده بودم.بخاطر همين دوستاي دخترم خيلي زود بهم توجه مي كردن.منم كه از خدام بود توي اون سن (تازه وارد دانشگاه شده بودم) كسي نفهمه و حال كنم.من يه دوست دختر داشتم كه چند سالي باهم بوديم.خيلي ناز بود.اوايل خجالت مكشيدم بهش بگم كه كير دارم،اما كم كم عاشق هم شديم و يه باربهش گفتم اگه من پسر بودم چيكار مي كردي؟گفت:واي از خدام بود.ديگه غم نداشتم.منم چند روز بعد باهم تنها شديم ،بهش گفتم و از اون موقع من هميشه از كون مي كردمش.ما چون از قبل هم ميشناختيم خانوادگي،مامانش فكر مي كرد من همجنس گرا هستم و خانواده منم واسه اينكه انگشت مردم نشن ،زياد به كسي راجع به من چيزي نمي گفتن.مامانش يه روز فهميد كه ما باهم اومديم خونه.فرداش اومد نزديكا دانشگاه،منم كه با دوستام بودم،جلو دختر و پسر ابرو منو برد كه فلان و بهمان… خلاصه من گريه كردم و براي دوستام ماجرا رو گفتم كه اونها گفتن اگه جات بوديم مي كرديمش كه ديگه گوه نخوره. دوست دخترم هميشه ميگفت مامانم نفهمه تو كير داري وگرنه ميره شكايت ميكنه كه تو سو استفاده ميكني.من يه فردا وقتي دوستم رفت مدرسه،رفتم دمه خونشون.مامانش درو كه وا كرد شروع كرد به فحش دادن و كس شعر گفتن.من يه لحظه كه ديدمش رنگم د مثل گچ.يه دامن كوتاه پوشيده بود با يه تاپ و هي به من فحش ركيك مي داد.با ديدن سرو وضعش اصلا يادم رفت اومده بودم دعوا.هي به من ميگفت بدبخت الان دخترم بچه است ،دو سال ديگه ازت كير مي خواد.تا كي با ادا مي خواي خرش كني… همينجور كه حرف ميزد من شق مي كردم.بعد اومد زد تو گوشم كه واقعا بهم حال داد.اصلا هركار ميكرد با اون خط سينه هاش كه از تاپ زده بود بيرون…واي مست شده بودم كه يهوگفت بدبخت الان شلوارتو مي كشم پايين تا آبروت بره جلو من.شلوارم كشيد پايين ديد يه چي تو شرتمِ.گفت خاكبر سرت مصنوعي ميزاري؟تو ديگه چه انگلي هستي.شرتمو كشيد پايين كه يه كير شق زد بيرون،يكي زد توش كه بيوفته ،ديد نه واقعيه.تا اومد خودش جمع كنه،پريدم روش.مي خواست فرار كنه كه من دستمو بردم زيره دامنش.شروع كردم به كس ماليدن.اولين بار بود يه زن مي خواستم بكنم.همينجور فحش ميداد،كه كم كم كسش خيس شد.من كيرم از پشت چسبيده بود به كونش اما تو نبود.كسش كه خيس شد،احساس كردم نرمتر شده.الكي داره برا فيلم فحش ميده،اما ديگه نمي خواست فرار كنه.برش گردوندم و شروع كردم به سينه هاشو خوردن و ماليدن.سينه هاي گندش ديوونم كرده بود.كيرم لا كسش بود و هي مي ماليدم بهش.به زور كيرم رو هول دادم تو كسش.واي چقد خوب بود.مثل سگ تلمبه مي زدم.ديگه فحش نمي داد.رفتم تو لباش و شروع كردم به خوردن.بهش گفتم باهام خوب شو وگرنه فيلم گرفتم ازت به همه نشون ميدم.از ترس هيچي نمي گفت.منم مثل سگ تو كسش مي كردم.اينقد ترسيده بود كه آبم ريختم تو صورتش.بعد اون روز يكبار هم تو ماشين كه مي خواست باهام حرف بزنه ،كردمش.اميدوارم حال كرده باشيد.

نوشته: ahmd