داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

دختردایی منو خیلی دوست داشت

من امیر علی هستم ۱۶ ساله قدم ۱۸۷ وزنم ۹۰ کیر کلفتی دارم ببخشید که داستان یه ذره طولانی میشه .
این قضیه بر میگرده به ۵ ماه پیش که من و خانوادم برای دوهفته میریم تهران من یه دختر دایی دارم که دو سال از من کوچک تره و منو خیلی دوست داره در کل منو و اون همیشه تلفنی صحبت میکنیم در مورد مسائل جنسی و اینا چند روز قبل از اینکه بریم تهران بهش گفتم اگه اومدم یه کارایی باهم میکنیم اونم از خداش بود و گفت اره ما رفتیم تهران بعد که ما رسیدیم خونه پدربزرگم اونا هم اونجا زندگی میکنن یک ساعت بعد ما اونجا بودیم رفتم پیش دختر داییم طبقه بالا هم کسی نبود رفتم باهاش حرف زدم و اینا بعد بهش گفتم میتونم لبای خوشگلتو ببوسم اونم یه ذره مکث کرد بعد گفت اره منم رفتم جلو و لبامو چسبوندم رو لباش و یه بوس ساده گرفتیم بعد رفتیم پایین که کسی شک نکنه بمون بعد ناهار خوردیم و رفتیم دستامونو شستیم و اینا بعد من صداش کردم گفتم بیا بریم بالا تو اتاق چون ظهر بود و همه خواب بودن و فقط منو اون بیدار بودیم بعدش که رفتیم تو اتاق یه بغل محکم از هم گرفتیم و همش از هم لب های ابدار میگرفتیم ولی با اون سن کمش عالی لب می‌گرفت بعد که شب شد اونا بالا یه اتاق دارن که من گفتم اونجا میخوابم امشب ولی بعد که همه خوابیدن رفتم تو اتاق دختر داییم بهش گفتم بیا همو لخت کنیم و اونم تیشرت و شلوارمو کند و منم پیراهن شلوارشو کندم حالا من با شرت اونم با سوتین و شرت شروع کردیم به لب گرفتن لبای خیلی ابدار بعدش اون گفت که میخوام کیرتو بخورم منم درآوردم و با اشتهای کامل داشت می‌خورد بعد آبم داشت میومد دیگه درآوردم کیرمو بعد بهش گفتم تو هم باید کامل لخت شی تا منم بتونم بخورم اونم لخت شد وای با اون سن کمش سینه های نسبتا بزرگی داشت تقریبا در حد ۶۵ نوکش هم قهوه ای و بعد خیلی خوردم در حدی خوردم که هر دو ممه هاش خیس خیس شدن بعدش هم دوباره رفتیم سراغ لب گرفتن ایندفه زبونمو کردم تو دهنش و لیسیدن و اینا و اون حتی برام جق زد و خلاصه خیلی با هم حال کردیم بهش گفتم میتونم امشب پیشت بخوابم گفت ممکنه کسی بیاد ببینه بهش گفتم درو قفل میکنم و قبول کرد بعدش قفل کردم درو بعدش تو بغل هم لخت تا صبح خوابیدیم بعدش که صبح بیدار شدیم به هم نگاه کردیم و لب گرفتیم از هم چون اون تو اتاقش حمام داره رفتیم حموم کردیم باهم چه حالی هم کردیم بعد حموم هم اول من رفتم بیرون ولی خداروشکر کسی بیدار نبود هنوز و بعدش خیلی تکرار شد این کار و ما هم خیلی عاشق هم شده بودیم ولی اون یه پسر دیگه ای دوست داشت ولی دختر داییم دوسش نداشت یه روز برام ماجرا رو تعریف کرد من هم رفتم پیشش اونجا من خیلی اعصابم خورد شده بود چون عاشقش بود بعد من شروع کردم به دعوا کردن با اون یعنی همدیگه رو زدیم بعد مردم اومدن مارو از هم جدا کردن الان هم با دختر داییم رابطه دارم قراره که وقتی یه ذره بزرگتر شدیم باهم ازدواج کنيم

نوشته: امیر علی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها