داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

دختری که به دوست پسرش پیشنهاد سکس داد

یه روز صبح هوا خیلی عالی بود من داشتم با دوستم به مدرسه میرفتم
تو راه مدرسمون دختر زیاد میدیم چشمم به یه دختره افتاد دیدم خوب کونیه
خیلی بدم آمار می داد فردااون روز به دختره شماره رودادم
چند هفته باهم حرف میزدیم اس می داد قرار میزاشتیم
یه روز دوست مادرم اومدخونمون بادخترش بود منم تو اتاق تو اینترنت گوز چرخ میزدم دیدم صداشون میاد خواستم یه بهانه ای برم بیرون تا دختررو ببینم رفتم بیرون دیدم وااااااااااای این همون دخترس که چند هفته پیش به اون شماره دادم نگو مادرش دوست مادر منه
رفتم به یه بهانه ای آب بخورم دختره منو دید جا خورد از اون روز گذشت شبش بهم زنگ زد درباره که منو دید حرف میزد یه مشت کس و شعر سرهم کرد گفت یه ساعتی حرف زد روز ها میگذشت که ما بهم نزدیک میشدم دیدم یه روز برام اس فرستاد گفت : این یه تیکه خدا نصیب همتون بکنه
گفتش که خونتون خالی شد بگو بیام خونتون منم گفتم چرا گفت بماند
بعد از دوروز خونمون خالی شد منم بهش زنگ زدم گفتم بیا
اومد اومد خونمون روسریشو در آورد گفت مامانت اینا کی میای گفتم شب گفت خوبه منم لب خندی زدم بعد از یه رب دیدم گفت میتونم راحت باشم گفتم بله دیدم مانتوشو درآورد یه رکابی قرمز پوشیده بود بهم گفت میشه چشماتو ببندی منم چشمامو بستم اومد نزدیکم ازم یه لب سکسی گرفت من خندیدم
گفدش که چیه خوشت اومد منم هیچی نگفتم روس صندلی نشتم دور صندلی میچرخید حرف میزد همون کس شعر ها میگفت منم حوصله کس شعر های اونو نداشتم چشامو بستم بعد از یه یک دقیقه اومد رو پام نشت لب گرفت چشامو باز کردم دیدم وااااااااای رکابیشو در آورده یه سوتین سیاه پوشیده بود
حالت شوخی بهش گفتم می خای بری حمام خندید گفت نه گفتم چرا اینجوری
گفت یشه بهت یه چیزی بگم گفتم بگو گفت مای باهم یه حالی کنیم منم یه ده ثانیه سکوت کردم ازم دوباره لب گرفت میای
گفتم چه حالی کنیم
خندید گفت تو نمی دونی گفتم اولشو بگو گفت س؟؟ گفتم سکس خندید گفت اره عزیزم گفت اهلش که هستی منم گفتم کمو پیش
رفتیم تواتاق روتخت داز کشیده بودم اومد از لب گرف دستامو ملیدم به سینه هاش عجب سینه های بود سوتینشو دراوردم جون سینه نبو هلو بود
سینه هاشو خوردم لباسمو درآورد شلوارم مو دراورد
اونم شلوارشو در اورد من شورتشو دراوردم دیدم موهای کسشو سه تیغ کرده بود یه خط با موهای کسش دراورده اونم شورت منو در اورد کیرمو دید گفت پسر عجب کیری هستی کمی با دست مالیدش بعد گذاشتش تو دهانش همیتور داشت ساک میزد کیرمو گذاشتم لا پاش گفت بذار تو کونم گفتم باشه عجله نکن
گذاشتم تو کونش یه جیغ زد که کفتر های همسایون به پرواز در اومدن گفتم ساکت گفت آروم تر گفتم فقت سرش بود چنبار گذاشتم دیگه کم تر درد حس می کرد همین طوری تلنبه تلنبه میزدم کیرم رو درآوردم آبو ریختم رو سینه هاش رفتم دست مال آوردم آبمو روسینه هاش باک کردم لباساشو پوشید دیگه می خواست بره ازم لبی گرفتو رفت …

ادامه داستان در آیند نزدیک

نوشته: h.p

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها