سلام من شاغلم تو معدن کار میکنم 28 سالمه و مدت زیادی هست که تنهام و عمده وقتم رو تو محل کارم میگذرونم قدم بلنده و رژیم گرفتم وزنمو آوردم پایین و مجدد جذاب شدم برای همجنسام که دلشون میخواد پارتنر پیدا کنن، وزن و قد خیلی مهمه برای مفعول ها و سایز، سایزم بزرگ نیست من و 13 هستش اما سکس هام طولانیه و 40 دقیقه زمان میبره ارضا بشم اینم دلیل داره هرچقدر عصب های رو کیرتون ضعیف تر بشن دیر تر ارضا میشین و خود ارضایی این بلا رو سرتون میاره قطعا تو دراز مدت، بگذریم یه مدتی هست چند تا پارتنر خوب پیدا کردم اولیش برمیگرده به آشتی ای که اتفاقی پیش اومد، من زمانی که با دوست پسر اولم بودم اون یه رفیق جذاب داشت به نام شایان، شایان سفید لاغر و خوشگل بود قدش 175 بود وزنش 50 و من به پسرای لاغر حس دارم که باعث شد با اینکه تو رابطه بودم از فکرش نتونم دربیام به هر حال دوست پسرم متوجه حسم به شایان شد و رابطه منو شایانو قطع کرد سالها ندیدیم همو اما تو نرم افزار های دوست یابی بهش پیام میدادم هر از گاهی که اون بی محلی میکرد و ناراحت بود ازم بعد از 8 سال مجدد تو یه نرم افزار بهش پیام دادم ایندفعه دیگه سرد نبود بهش گفتم واضح حسم رو که برام جذابه و فوق‌العاده ترین کیس زندگیمه، اونم قبول کرد هم ببینیم، سر قرار رابطمون گرم و صمیمی بود و چند روزی از قبل از قرار اول باهم رابطه قوی برقرار کرده بودیم مجازی، چون دلم شدید میخواست تو بغلم بخوابه و سکس کنیم برای اولین بار برنامه سفر شمال چیدم باهاش و اونم پایه بود و قبول کرد صبح پنجشنبه قرار سفرمون شد و تو مسیر شمال به هر نحوی بلد بود دلبری کرد مقصدمون یه شهر جنگلی بود که قرار بود یه کلبه چوبی رو رزرو کنیم تو دل جنگل و باهم بشینیم فیلم ببینیم و سکس کنیمو لذت ببریم از هم اما شلوغیه آخره هفته کاری کرد که جای مناسبی برای اقامت گیر نیاد ناهارو مهمونش کردمو بعد تو یه شهر نزدیک من یه هتل رزرو کردم و رفتیم اونجا سرش درد میکرد خوابید تو بغلم، غروب بود و سفرمون تقریبا خراب شده بود بخاطر این شلوغی و نبود اقامتگاه، دیدم خوابش برده طوری که بیدارش نکنم از بغلش درومدم و رفتم حمام دوش گرفتم اومدم دیدم همچنان خوابه رفتم تو بغلش و شروع کردم نوازشش کردن دیدم خیلی خوابش سنگینه یکم شهوت وجودمو گرفت نوازشم شهوتناک شد و کم کم بیدارش کردم از خواست اجازه بدم بخوابه اما نمیتونستم حسرتی که تو این سالها منو فرا گرفته بود اجازه نمی‌داد بذارم این چند ساعت باقی مونده هدر بره شروع کردم به بوسیدنش و ازش اجازه گرفتم دستمو ببرم تو شرتش خیلی میخواستمش و بی رحمانه شروع کردم به مالیدن کونش و بازی کردن با سوراخش کشیدمش روی خودم لباسشو دراوردم و شروع کردم به خوردن تنش، تخماشو لیس زدم کیرشو خوردم و افتادم به جون سوراخش یه دله نچندان سیر خوردم سوراخشو که خودش ازم خواست کاندوم رو از کیفش به همرا ژل بیارم، آماده بودم گرمای وجود شایان رو حس کنم کاندم رو کشید رو کیرم به سوراخش و کیر من ژل زد و اومد رو کیرم نشست خیلی وقت بود سکس هارد یا دخول نداشتم من خیلی دیر ارضا میشم و تو پوزیشنی که کیرمو تو کونه خودش کرد و شروع کرد به بالا و پایین کردن کونش خسته شد و جامون و پوزیشن رو عوض کردم شروع کردم به تلمبه زدن اونم خیلی وقت بود نداده بود و اذیت داشت می شد حس بدی بهم القا میکرد این موضوع چون خیلی دوست دارم پارتنرم بیشتر از من از سکس باهام لذت ببره، تلمبه هامو اروم کردم و مدت سکس طولانی تر شد واقعا دیگه تحمل کیرمو توی کونش نداشت، کیرمو از کونش کشیدم بیرون شایان خاص بود و ناز داست و کیرمو ساک نمیزد به همین خاطر واسه ارضا شدنم خواست لاپایی بزنم بهش اما ازش خواستم بریم دوش بگیریم زیر دوش برام جلق زد و پاشیدم رو کونش، سکس خوبی نبود برام و اونم لذت نبرد و باقی شب رو هم به فیلم دیدن گذروندیم و فرداش برگشتیم به شهرمون… اگه خوشتون اومد بفیه تجربه هامو با شایان و سهیل مینویسم براتون
نوشته: فاعل کرجی