داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

یه فکر بکر (۱)

سلام به همه کسانی که در این سایت بدنبال راهکارهایی برای بیشتر لذت بردن از سکسشون هستن . و سلام به افراد مخالف و بددهن .و سلام به ادمین که فقط به نظرات ما می‌خنده .

من پویا هستم ۲۸ ساله که ۴ ساله ازدواج کردم . خانمم رویا ۲۵ سال سن داره و از نظر چهره و هیکل رودستش وجود نداره . اینو نگفتم که پوزشو بدم ولی واقعا زیباست . قدش ۱۷۰ وزنش ۵۸ سینه های ایستاده که از سفیدی هر چشمیو خیره می‌کنه سایزش هم ۷۵ . باسنی خوش فرم . گاهی بهش میگم کون طاقچه ای .

من و رویا یه زندگی خوبی را تا به حال تجربه کردیم .
حدودا یک سال پیش شبی در کنار هم روی تخت تلاش میکردیم که از وجود هم لذت ببریم ولی تلاش هر دومون بی نتیجه بود . رویا گفت چرا مثل گذشته نمی‌تونیم عمل کنیم ؟ یعنی نسبت به هم کم علاقه شدیم ؟ گفتم خوشگل من ، مگه میشه کم علاقه شده باشیم، فقط تکرار سکس برای جفتمون ینواخت شده که باعث این وضعیت شده . گفت یعنی چی ؟ گفتم فردا جای تختمونو عوض میکنیم و آیینه میز توالت را جلوی تخت میزاریم تا از دیدن خودمون داغ بشیم . یه تلویزیون کوچیک هم میگیرم تا اگه تو هم موافق باشی گاهی فیلمهای خاک بر سری هنگام سکس نگاه کنیم و چند نظر دیگه دادم که با توافق رویا تونستیم مدتیو با حرارت و شهوت بگذرونیم . و چون کرونا اکثرا را خونه نشین کرده بود ما هم بیشتر مواقع خونه بودیم و کاری نداشتیم جز سکس روزانه و شبانه .

بزودی بازم هم نسبت به هم سرد شدیم و دوباره هر دو پیشنهاد های مختلف ولی متعارف می‌دادیم که بعضی از آنها می‌گرفت و بعضی ها هم فراموش میشد .به پنج ماه نرسید که دیگه هیچ پیشنهادی نداشتیم که به هم بگیم و حتی دیدن فیلم خاک بر سری هم دردی رو دوا نمی‌کرد . تا اینکه یه روز موقع ناهار خوردن فکری به نظرم اومد و به رویا گفتم یه فکر تازه دارم اگه موافق باشی امشب انجام بدیم گفت جدی ! چیه ، گفتم الان نمیگم . شب تو رختخواب میگم چون می‌دونم جفتمونو سیراب می‌کنه .
هر چی اسرار کرد زیر بار نرفتم و سکوت کردم . تا اینکه زمانش رسید و گفتم که رویا پیشنهادی را الان میگم اگه قبول کنی مطمعنم حالا حالا ها در اوج شهوت لذت در کنار هم خوشحال به زندگیمون ادامه می‌دهیم . در حالی که کیر نیمه شق من تو دهنش بود و بزور با کشیدن کیرم و بازی با تخمهام تلاش میکرد که سفتش کنه گفتم بیا از امشب به مدت یک ربع بصورت خالی بندی و دروغ هر چی تو ذهنمونه در رابطه با سکس بگیم و از خودمون دروغهای شاخ دار در بیاریم ، گفت یعنی چی نفهمیدم گفتم یعنی بی ناموسی خیانت ، صحبت از سکس خواهر و برادر خاله عمه و دایی و هزار چیز دیگه که خود بخود به زبون میاد . ولی فقط یک ربع و بعداز اون همه چی فراموش میشه تا یک ربع سکس بعدی.

خنده بلندی کرد و گفت پویا رد دادیا . گفتم کوسخول شده بخدا . تو فکر بهتری داری . در حالی که کله کیرمو داشت میمکید و مثل همیشه آب لیز ترشح اولیه را از داخل کیرم بیرون میکشید با بالا انداختن ابروانش گفت نه .
من هم با گرفتن یکی از سینه هاش آمادگی خودمو برای لیسیدن و مکیدن کوس خوشگل و تنگ و سفیدش اعلام کردم . و مثل همیشه گفتم اون کوس داغ برشته دو طرف کنجدیتو بچسبون به ذهنم .
رویا واقعا کوس زیبایی داره دو تا چوچوله خیلی کوچیک ، که سمت چپ آن یه ذره بزرگتر از سمت راسته . وقتی کوسشو باز میکنم قسمت بالای کوسش رنگ صورتی که حساسترین جای بدنشه . همیشه با زبونم اول از اونجا شروع میکنم و با دو دستم قسمت بالارو به سمت چپ و راست میکشم تا نوک زبونم به ته پوست نازک صورتی رنگش برسه که بعد این اینکار همیشه میگه پویا چیکار میکنی و یه آه بلند می‌کشه بعد از چند دقیقه کم کم به سمت پایین میام و چوچوله های کوچیکشو با لبام میکشم و باز هم مثل همیشه میگه نگش بزرگ میشه نمی‌خوام از ریخت بیافته . و در ادامه زبونمو داخل سوراخ تنگ کوسش فشار میدم و چند مک محکم از سوراخ کوسش میزنم و در آخر بسمت کون طاقچه ایش میرم و میلیسم . هر موقع خودش حوس کون دادن داشته باشه ، میگه که امشب باید لشکر پیشازو از هر دو ورودی به پادگان بیاری . که اینبار حوس کون دادن نداشت .

بغلش کردم و به پشت خوابوندمش . پاهای ظریف و لطیفشو روی شونه ام گذاشتم .و ته کیرمو گرفتم به سمت کوسش نزدیک کردم و باز هم مثل همیشه با یه لحن ملتمسانه و آرام گفت پویا فدات بشم یواش قربونت برم یواش یکدفعه ای فشار ندی . گاهی که از دستش عصبانی بودم و میخاستم اذیتش کنم دربست تا آخر میرفتم توش و چند مشت محکم به کمرم میزد و اکثرا برای تلافی یه گاز جانانه از سینم می‌گرفت تا چند روز جای دندوناش مشخص میشد .اینبار سر کیرمو به کوسش که خیس خیس بود مالیدم و کله کیرمو فرستادم . پویا بسه فشار نده تورخدا صبر کن یه کم جابازکنه . کمی صبر کردم و لب گرفتن و نوک سینه هاشو خوردم ولی کیرم شل شد و کله کیرم پرید بیرون . گفت ای وای چرا اینجوری شد ؟ بخاطر اینکه کم نیارم گفتم الان درستش میکنم و کیر شل شده ام را گرفتم و سعی میکردم به داخل کوسش فرو کنم . ولی نشد که نشد کنارش دراز کشیدم گفت پس چرا نتونستی . گفتم کمی صبر کن به یه استارت جدید نیاز دارم . بلند شد رفت و با دوسیگار روشن و زیر سیگاری اومد و گفت خوب بیا راجع به پیشنهاد یک ربع تایم حرف بزنیم . گفتم باشه . ولی بزار یه چیزی بگم نباید از دست همدیگه ناراحت بشیم چون واقعی نیست در ضمن به نظر من حالا که میخواهیم تنها یک ربع حرف بزنیم پس آزادیم که هر چی که دلمون میخواد بگیم گفت اگه من نتونم چیزی بگم اشکال داره ؟ گفتم نمیتونی دروغ سر هم کنی و بگی . گفت خوب اول تو شروع کن تا منم راه بیافتم .

گفتم رویا وقتی برای زایمان بیمارستان بردمت شب اول نتونستی زایمان کنی من هم موقع آمدن به خونه یکی از پرستارهای بیمارستان و که تو خیابون منتظر ماشین بود سوار کردم و مخشو زدم آوردم تو خونه تا صبح کردمش . چون ما هنوز صاحب بچه نشده ایم و میدونستم که بیمارستانی وجود نداره که برای زایمان رفته باشه یه نگاه تیز با یه خنده کمدی کرد و گفت خب چند سالش بود شوهر داشت یا نه تا صبح چطوری کردیش . وقتی اینو گفت کیرم با نبض بدنم تیکه تیکه بالا امد و سیخ شد چرخیدم روش و به کوسش فشار دادم اعتراضی برای محکم کردن کیرم نکرد و شروع کرد به پالا و پایین کردن خودش زیر کیر من . معلوم بود این حرف من برای اون هم تاثیر گذار بوده گفتم حالا نوبت توست . بگو دیگه منتظرم . با تأخیر گفت من چی بگم چیزی به فکرم نمی‌رسه تو بگو تا من هم یاد بگیرم . گفتم پارسال یادته با دختر خالت و شوهرش رفتیم شمال گفت کی ؟ گفتم الکی میگم . آهان خب . یه روز شوهرش بعد از ناهار رفت بنزین بزنه تو هم خوابیدی و میترا دختر خالت رفت ظرفای ناهار و بشوره ، منم رفتم تو آشپزخونه از پشت گرفتمش و اینقدر مالونمدش تا تو همون آشپزخونه خوابید بهم کوس داد. کیر من حسابی سفت شده بود شاید از شب‌های قبل هم کلفت شده بود اینو رویا قشنگ حس میکرد و می‌گفت یییییییواش . خلاصه اون شب یک ربع فقط من حرف زدم و بد از ان حدود نیم ساعتی فقط تلمبه میزدم تا این اومد . در فاصله رویا سه مرتبه ارضا شد و هر دومون معتقد بودیم که یکی از بهترین سکسهای عمرمونو داشتیم .

ادامه…

نوشته: پویا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها