داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با خواهر زن خوشگلم

سلام . داستانی که میخوام براتون تعریف میکنم مربوط به 4 ماه قبل میشه .اسمم سروشه و 2 ساله که با همسرم ازدواج کردم و هنوز عقدیم. 24 سالمه . 179 قدمه و 74 کیلو وزنم . خانواده همسر من یک خانواده پنج نفرست . خدارو شکر برادر زن ندارم. 2 تا خواهر زن دارم . یکی متولد 70 و یکی 76 . اسم همسرم سمیه و اسم خواهر زنام سارا و سمیراست . سارا 23 سالشه و یک سال از همسر من کوچکتره . خواهر خانومام جلو من راحتن و حجاب ندارن . با لباس های توی خونه جلو من میگردن . اوایل کمی برام غیر نرمال یود اما پس از گذر زمان برام عادی شده بود . خونه پدرزنم 2 طبقست که از هم مجزاست و در پیلوت از هم جدا میشه . طبقه پایین اتاق همسرم ، ساراه و نشیمن خصوصیه در طبقه بالا پدیرایی ، اتاق سمیرا و اتاق خواب پدرزن و مادرزنمه . دیوار به دیوار بودن اتاق ما و سارا از همون اول برای من یک دردسر بود ، چون من و سمیه نمی تونستیم صدامون و بیش از حد موقع سکس بالا ببریم و معذب بودیم . اما شک نداشتم که سارا با توجه به اقتضاء سنش سعی میکنه که به صدای ما گوش کنه . در ابتدا توجه من به سارا از روی شهوت نبود .

یک رابطه صمیمی اما با رعایت حرمت ها . طی 1/5 سال اخیر اتفاقاتی رخ داد که داشت من رو به ایجاد رابطه با سارا راغب می کرد . مثلا یک بار صبح جمعه من و سمیه برای صرف صبحانه به طبقه بالا رفتیم و متوجه شدیم پدر زن و مادرزنم به اتفاق دخترا خونه نیستن . ما هم با ذوق فراوان صبحانه را سریع خوردیم و برای یک سکس راحت سریع به اتاق برگشتیم . یک سکس به یاد موندنی بود . بعد از اتمام سکسمون من میخواستم به سرویس برم و خودمو تمیز کنم . سمیه سرکی کشید و مطمئن شد ماشین در پارکینگ نیست . منم با یک شرت و تیشرت به سمت سرویس به راه افتادم که یکدفعه سارا از اتاقش بیرون اومد . برای یک لحظه هردو خشکمون زد و به هم خیره شدیم . سارا سریع به اتاق برگشت و من هم پس از رفتن به دستشویی به اتاقمون اومدم . همسرم متوجه پریشونیم شده بود اما من افت توان پس از سکس رو بهانه کردم تا چیزی نفهمه . سریع تو viber از سارا عذر خواستم و گفتم که من و سمیه فکر کردیم تو هم با مامان و بابا و سمیرا رفتین بیرون . اون هم خیلی عادی برخورد کر و گفت این چه حرفیه ؟ اتفاقه … پیش میاد منم ازش خواستم سمیه از این قضیه بویی نبره و اونم متعاقبا همین رو از من خواست . دقایقی بعد سمیه رفت دستشویی که خودش رو بشوره . وقتی برگشت از خجالت سرخ شده بود و اون گونه های بانمکش نشونه شرمش بود . ازش پرسیدم چیزی شده ؟ گفت آبرومون رفت . سارا خونه بوده . منم گفتم حتما خواب بوده و چیزی نشنیده . یک بار من سرزده اونجا رفتم . حدود 10 صبح بود …بعد از یک احوال پرسی مختصر با مادر خانومم به اتاق همسرم رفتم . بیدارش کردم و کمی حرف زدیم . در حال بوسیدن هم بودیم که یکدفعه در باز شد و سارا با یک شلوار جین مشکی و یک سوتین اومد داخل اتاق … بیچاره اومده بود از همسرم یک تاپ برای زیر مانتوش بگیره و حتی 1 درصد فکر نمی کرد منی که هر روز از 8 صبح تا 6 عصر شرکتم اون وقت صبح اونجا باشم . من سریع روم و برگردوندم و اون هم با یک جیغ کوتاه و عذر خواهی از اتاق خارج شد . سمیه میخواست بره سر وقتش که من نگهش داشتم و گفتم اون بیچاره که تقصیری نداره . البته سارا هم باید در میزد و سمیه بیشتر از این ناراحت بود . این اولین بار بود که تا این حد افسارم از دستم خارج شده بود . چقدر بدن سمیه و سارا به هم شبیه بود . منی که شوهر سمیه بودم اگر عکس بدن سارا رو نشونم میدادم به سختی قادر بودم حدس بزنم که این بدن سمیه نیست . فرم و اندازه سینه ها کاملا مشابه بود . حتی رنگ پوست . سینه های سمیه هفتاد و پنجه . سارا هم قطعا 75 بود . البته قد سارا 2-3 سانت از سمیه کوتاهتره اما از روی ساپورت هایی که همیشه میپوشه میشه حدس زد که رونهاش کمی از سمیه درشت تر باشه . این رو بارها تو مجادله های سمیه و سارا سر قرض گرفتن شلواراشون از هم فهمیده بودم . سمیه 172 قدشه و 56 وزنشه ولی سارا کمی پایین تنش از پایین تنه سمیه درشت تره . به سارا حساس شده بودم …پس از اونن اتفاق مدام رد نوک سینه هاش رو از روی لباسش با چشم دنبال می کردم . علی رغم چشم غره های مادر خانومم سارا هیچ وقت جلوی من زیر لباس های توی خونش سوتین نمی بست و این اصلا برام مهم نبود اما حالا قضیه متفاوت بود و از نبستن سوتین توسط سارا لذت می بردم . تازه از سفر برگشته بودیم و شناسنامه و کارت ملیم توی چمدون تو اتاق خانومم بود . برای یک کار بانکی سریال شناسنامم رو لازم داشتم . به سمیه زنگ زدم . سر کلاس بود و رد تماس داد . اس زد سر کلاسم … کاری داشتی . گفتم شناسنامم رو میخوام . گفت برو از خونه بردار ، مامان خونست . رفتم و زنگ زدم ، در باز شد . وقتی رفتم داخل سارا اومد و بهم سلام کرد . سراق مامان رو گرفتم که گفت رفته برای سمیرا خرید کنه . دلشوره وجودم رو فرا گرفت . پس کسی خونه نبود … گفتم شناسنامم رو میخوام
سارا : مگه اینجاست
من : آره . تو اتاقه
سارا : وا… پس چرا وایستادی ؟ بیا بردار خوب رفتم تو اتاق و در رو بستم . داشتم دنبال شناسنامه می گشتم که تو viber برام پیام اومد . سارا بود .
سارا : سروش ؟
من : خل شدی ؟ چرا پیام میدی ؟ جان ؟
سارا : میخواستم باهات حرف بزنم اما حضوری روم نمیشه . واسه همین پیام دادم .
من : خوب بگو … چیزی شده :
سارا : چیزی نشده به نظر خودت ؟ خودم رو زدم به اون راه
من : نه … چی شده مثلا ؟
سارا : نگاهات … رفتارات . تو عوض شدی . این منو میسوزونه . بعد از اون دو ماجرا کلا عوض شدی
من : میخواستی عوض نشم ؟ اتفاقات کمی نبوده ، ما خیلی ساده از کنارش گذشتیم .
سارا : میخوام تجربه کنم
من : چیرو؟
سارا : تورو . ساکت شدم . این دیوونه چی میگه ؟ جوابش رو ندادم . سریع شناسنامم رو پیدا کردم و اومدم بزنم بیرون . تا در رو باز کردم به خاطر تکیه سارا در ناگهانی باز شد و خورد به انگشت پام . از درد فریاد زدم و رو تخت نشستم . سریع و با اضطراب اومد کنارم نشست و دستش رو گذاشت روی پشتم . این اولین باری بود که بدنم رو لمس میکرد . گفتم تو دیوونه شدی ؟ تو مثل خواهر منی . به من حق بده که بعد از اون اتفاقا تحت تاثیر قرار بگیرم اما دلیل نمیشه …0 حرفم رو قطع کرد .
سارا : پس من چی ؟ من مجردم … جوونم … دلم میخواد تجربه کنم . همیشه از غریبه ها می ترسیدم و این حس رو سرکوب می کردم اما از تو نمی ترسم . میخوام این حس رو با تو تجربه کنم . ساکت بودم … گرمای دست سارا که حالا پهلوم رو لمس می کرد درد انگشتم رو از یادم برده بود . اومدم حرف بزنم که انگشت اشارشو روی لبم گذاشت و آروم اونو به داخل دهنم هل داد . وانشی نداشتم و فقط مفعول بودم . انگشتش رو از دهنم در آورد و کرد تو دهنش . سمیه همیشه با این کار آتیشم میزد . این دو خواهر رفتاراشونم مشابه بود . مغزم از کار افتاده بود . دست چپ سارا روی پهلوم رو نوازش می کرد و دست راستش رو روی سینم گذاشت . توان عقب نشینی نداشتم . سرم رو به راست چرخوندم و لبام رو روی لبهاش گذاشتم و شروع به بوسیدنش کردم . زبونش رو خیلی آماتور وارد دهنم کرد . دوست داشت تجربه کنه ، به همین دلیل خیلی بی گدار به آب میزد . دستم رو روی سینش گذاشتم و روی تخت خوابوندمش و مشغول بوسیدنش شدم . بوسه های داغ و خیس . هم زمان سینه خوش فرمش رو لمس می کردم . آروم زبونم رو از روی چونش لغزوندم و مشغول به لیسیدن گردنش شدم . مشخص بود که داره مقاومت می کنه تا صداش بلند نشه . دستم رو به پایین تیشرت سفیدش رسوندم و آروم از تنش خارجش کردم . خودش هم همکاری کرد . این برای اولین بار بود که سینه هاش رو یک مرد میدید . از شرم دستش روی سینه هاش بود . گفتم میخوای تمومش کنیم ؟ به سرعت دستش رو از روی سینه هاش برداشت و گفت نه . ادامه بده… مثل سیبی که از وسط دو نیم شده باشه . سینه هاش درست مثل سینه های سمیه بود ، فقط حاله دور یسنش کمی پهن تر بود . آروم و با ظرافت سرم رو پایین آوردم و مشغول بوسیدن سینش شدم . کیرم که دیکه کاملا برجسته شده بود رو از بدنش جدا کردم و با قرار دادن زانوهام دو طرف بدنش مشغول به خوردن سینه هاش شدم . نوکش سفت شده بود و کاملا شق بود . دیگه نمی تونست صداش رو کنترل کنه . صورت منو به سینش فشار می داد . هنوز لباسام تنم بود ، داشتم روی شمکش رو می بوسیدم که بلند شد و مشغول باز کردن دکمه های پیراهنم شد . دستش رو روی سینه هام کشید و منو به خودش چسبوند . مجد لباشو بوسیم و اینبار سریع خودمو به شکمش رسوندم و مشغول لیس زدن شکم و نافش شدم . کمرش و از روی تخت بلند می کرد و ناله می کرد . دستم رو به کمر کشی شلوارکش رسوندم و اونو آروم از روی رون هاش پایین کشیدم . رون های پر و در شتی داشت . یک شرت مشکی اسپورت پاش بود و کشاله رون هاش کاملا از کنارش نمایان بود . کسش رو از روی شرت بوسیدم که ناگهان بدنش لرزید و جیغ کوتاهی کشید و ساکت شد . آروم و با احتیاط شرتش رو از پاش در آوردم ، کاملا لزج و داغ بود و بوی خاصش به مشام می رسید. کسش کمی تپل تر از مال سمیه بود و اصلا مویی نداشت . می دونستم اپیلاسیون می کنه . به خاطر صمیمیتی که بین من و همسرمه می دونستم که سارا حتی کسش رو هم اپیل می کنه . کاری که سمیه ازش حراس داشت و همیشه تو حرفاش بیان می کرد که نمی دونم سارا به این سوسولی و لوسی چطور این درد رو تحمل می کنه . سرم رو که بردم پایین جا خورد . گفت میخوای چکار کنی؟ گفتم معلومه دیگه . مگه تا حالا فیلم پورن ندیدی . گفت چرا ، ولی کثیفه . با گذاشتن انگشت اشاره روی بینیم بهش فهموندم که باید ساکت باشه . من عاشق این کارم و همیشه کس سمیه رو هم با ولع میخورم . زبونم رو از پایین تا بالای کسش کشیدم ، سرش رو توی بالش فرو برده بود و بالش رو چنگ میزد . شروع به مکیدن لبه های کسش کردم . کلیتوریسش کاملا برجسته بود . تو این مورد با سمیه فرق داشت . کلیتوریس سارا بزرگتر از مال سمیه بود . بر گردوندمش و اونو در حالت داگی قرار دادم و مشغول لیسیدن کس و سوراخ کونش شدم و اون قسمت حساس حد فاصل سوراخ کون و کسش رو با ولع می خوردم هنوز 3-4 دقیقه از ارگاسم قبلیش نگذسته بود که مجدد ارضا شد و روی تخت ولو شد . حس بدی داشتم … نیاز به یک هوای تازه داشتم . از روی تخت پایین اومدم و پیراهنم رو برداشتم که سارا برگشت و متعجب نظاره گر من شد . خیانت به سمیه منو در هم شکسته بود . نتونسته بودم به احساسم غلبه کنم . سارا ترسیده بود و حرفی نمی زد . پشیمون بودم ، نگاهی توام با اخم به سارا کردم ؛
من : دیگه این کار رو با من نکن سارا ساکت بود ، خودش رو زیر پتو کشید و بی صدا شروع به گریه کرد . هردو قربانی بودیم ، قربانی احساسمون . بعد از برداشتن شناسنامم از اتاق خارج شدم و خونرو ترک کردم . بعد اون واقعه دلم از سارا و خودم پره و روابطمون اصلا مثل قبل نیست . سمیه هم فکر میکنه عامل این کدورت شرم از اون اتفاقه… پایان

نوشته: سروش

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها