داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

رعنا و شوهر خواهر در بیمارستان

من و نوید رابطه مان هر روز بهتر و بهتر میشد و دیکه ازش خجالت نمی‌کشیدم یک بار خواهرم مریض شد و سنگ صفرا داشت دکتر اورژانسی عملش کردن و من رفتم بالای سر خواهرم تو بیمارستان نوید هم توی محوطه بیمارستان میموند شب دوم بعد عمل بود و نوید برای من غذا و چای اورده بود و رفتم توی پارکینگ تا غذا و چای و ازش بگیرم وقتی به ماشینش نزدیک شدم به صندلی تکه داده بود و داشت کیرش رو مالش میداد چند لحظه ای نگاهش میکردم که یهو منو دید و دستش و برداشت منم خندم گرفته بود و به زور تونستم جلو خودم بگیرم وسایل و گرفتم و وقتی دور میشدم دستم و جلو دهنم گرفتم تا خندم نبینه پیش خواهرم رفتم و شام خوردم ولی همه فکرم پیش کار نوید بود و خندم می‌گرفت خواهرم خوابش برد و نوید بهم پیام داد و جویای حال خواهرم شد گفتم خوبه و خوابیده بهم گفت به چی میخندیدی گفتم هیچی ولی فهمید و گفت به کار من میخندیدی گفتم راستش آره و شروع کرد به حرف زدن و چت کردن سکسی احساس گرمی بین پام کردم و مور مور تمام بدنم و گرفت کلی چت سکسی کردیم و آخرش گفت میتونی بیای کارت دارم من که میدونستم چکار داره گفتم خواهرم چی گفت اگه خوابه بیا و زود برگرد رفتم توی پارکینگ هنوز داخل ماشین بود شیشه رو پایین داد و گفت بیا داخل رفتم و داخل ماشین نشستم دست گزاشت روی رونم و مالش میداد و با هر مالش گرم تر میشدم انگشتش رو به کصم رسوند و بین کصم حرکت میداد و گاهی چنگ میزد بین پاهام احساس خیسی و لیزی میکردم کل بدنم مور مور می‌کرد دست دیگش و به طرف سینه‌ام آورد و مالش میداد یک دکمه مانتو رو باز کرد و دستش و کرد داخل و سوتین و کنار زد و شروع کرد نوک سینم و مالش دادن به شدت سفت شده بود سینم بهش گفتم اینجا زشته یکی میبینه نکن بزار برای یک روز دیگه گفت طاقت ندارم پیاده شد و رفت اطراف و نگاه کرد و اومد گفت بهتره بریم توی محوطه روی چمن ها چادر بزنیم شب هست و پشت شمشادها چادر میزنیم چادر و زیر انداز برداشت و رفتیم یک گوشه ای چادر زد و رفتیم داخل در چادر و بست و پیرهنش رو در آورد و من بغل کرد و خوابوند روی زمین و خودش افتاد روم من تقریبا نصف اون وزن داشتم و سنگینی بدنش روی من حس خوبی بهم میداد لبهام و می‌خورد و با دستش مالش میداد بدنم و سینه هام و با دستهای استخوانی و انگشت های بلندش کونم و چنگ میزد من و به شکم خوابوند و افتاد روی کمرم و کیرش و روی لمبه های کونم می‌کشید یکی یکی دکمه های مانتو رو باز کرد و لختم کرد و خودش شلوارش و در آورد همین طور که دراز کشیده بود روم دکمه شلوارم و باز کرد و تا زانو پاین کشید و کیرش رو جلو سوراخ کونم گزاشت و گوشم و می‌خورد و گردنم گاز می‌گرفت و کیرش رو به سوراخم فشار میداد اما داخل نمی‌کرد و فقط بازی می‌کرد این کارش بیشتر حشریم می‌کرد و بیشتر دوست داشتم کیرش بره داخل و هر بار که فشار میداد با خودم میگفتم این بار میکنه داخل اما نمی‌کرد و من بیشتر حشری میشدم کیرش رو بین پاهام کرد و بین کصم می‌کشید و حرکت کیرش روی چوچوله کصم خیلی لدت بخش بود صدای نفس هاش روی گوشم گرمی زبانش روی گردنم و جای دندانهاش روی لپم رو دوست داشتم و بیشتر از همه دلم میخواست اون چیز لعنتیشو بکنه داخل و کمتر عذابم بده اما نمی‌کرد طاقتم تمام شد و آروم گفتم بکن داخل گفت چی گفتی یه بار دیگه بگو چی گفتی گفتم بکن گفتی بکنم این حرف مثل روشن شدن فتیله بمب روش اثر کرد و مثل وحشی ها افتاد به جونم بکنم الان میکنمت جرت میدم جنده کوچولوی من این حرفها رو میزد و حرکاتش تند تر شده بود با ولع بیشتری گوشم و می‌خورد و گازهای روی لپم محکمتر شده بود اما نه آنقدر که دردم بگیرد و فقط لذت داشت و لذت از روی من بلند شد لپ کونم رو باز کرد و آب دهانش رو ریخت روی سوراخم و با انگشتش پخش کرد و کیرش رو گرفت و جلو سوراخم گداشت و فشار داد داخل سر چیزش که داخل شد احساسی مثل آمپول زدن داشتم دردی شبیه درد اول سوزن چشمهام و بستم و دردش که کم شد چشمام و باز کردم کمی بیشتر کرد داخل و شروع کرد عقب و جلو کردن کم کم با هر حرکت بیشتر داخل می‌کرد و تندتر می‌کرد لپ هام و بین دندونش گرفته بود و تند تند می‌کرد که گرمی و فشار منی اش را داخل حس کردم بی حرکت روم دراز کشیده بود چند لحضه بعد بلند شد و من برگشتم به کمر دراز کشیدم کنارم دراز کشید و بادستش نوک سینم رو می‌مالید من هم دستم را روی کصم میکشیدم که گفت الان ارصات میکنم و به حالت 69روم افتاد اما دوتا پاش کنار یک طرف سرم بود و فقط اون داشت کص من می‌خورد و نمیزاشت من چیزش و بخوردم با زبون روی کل کصم لیس میزد و گاهی چوچولم و گاز می‌گرفت دستم و تو موهاش کردم و گفتم بسه ولی گفت وقتی بس میکنم که مزه کصت به خاطر ارضا شدن و آب کصت عوص بشه و با حرص شروع کرد خوردن آنقدر خورد تا من ارضا شدم بلند شدیم و وسایل و جمع کردیم نوید رفت خونه و من بر گشتم توی بیمارستان و اول رفتم توالت خودم و تمیز کردم و بعد رفتم پیش خواهرم خواب بود من هم کنارش روی صندلی نشستم و سرم و گذاشتم کنارش روی تخت و به کاری که با نوید کردم و لذتی که بردم فکر میکردم که خوابم برد فردا صب نوید زنگ زد و گفت برات صبحانه آوردم رفتم صبحونه رو بگیرم که خندید و گفت دیشب راحت خوابیدم و ممنونم امیدوارم بتونم جبران کنم

نوشته: رعنا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها