داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با غزل خواهر دوستم

سلام اسم من سامان داستانی که میخوام براتون بگم مربوط به یکی دوسال پیشه من یه دوست دارم به اسم مهدی من از همون بچگی تو کف خواهر مهدی بودم خونه ما با مهدی چسب هم بود واز این خونه های ویلایی بالای سقف حمومه اونا یه نور گیر کوچیک بود که من میرفتم از اونجا حموم کردن خواهر مهدی که اسمش غزل بود و دید میزدم ومحو رونای سفید وسینه های خشگل خواهرش بودم غزل یه ۵سالی از ما بزرگتر بود بعد از یه مدت به سرم زد مخ غزل و بزنم ولی تو این کار انقدر موفق نبودم وبعد از چند ماه غزل ازدواج کرد و از محله ما رفت منم دیگه بیخیالش شدم تا این که دو سال پیش شنیدم از شوهرش طلاق گرفته واومده خونه باباش با خودم گفتم اینبار دیگه بهترین موقعیته برای مخ زنی

با خانواده هماهنگ کردیم جمعه بریم کوه من به مهدی هم گفتم تو هم به خانوادت بگو بیان مخصوصا خواهرت که از این حال و هوا بیرون بیاد بالاخره جمعه شدو من چشمم به جمال غزل خانوم روشن شد حالا دیگه یه خانوم ۲۹ساله توپر وخوشگل با سینه های فکر کنم ۸۵بود با یه باسن گردو خوشکل همون لحظه شق کردم براش واقعا زیبا شده بود بعد از این که کلی گشتیم ناهارمونو خوردیم مشغول صحبت کردن شدیم من خیلی خودمو برای غزل شیرین میکردم هی دورو برش بودم به اصطلاح خودمون حسابی کوس لیسیشو میکردم تا این که صحبت شد که من چیکارم من گفتم تو کار تعمیر لپ تاپ وکامپوتر هستم غزلم گفت چه خوب من لپ تاپم خراب شده شما میتونید درستش کنید من گفتم البته که میتونم عصری که برگشتیم خونه غزل لپ تاپشو داد به من منم سریع شمارشو گرفتم گفتم اگه لازم بود باهاتون تماس میگیرم منم فرداش لپ تاپو درست کردم اومدم بدم به غزل با خودم گفتم بزار یه سرکی توش بکشم دیدم بله خانوم نزدیک ۳_۴گیگ تو لپ تاپ فیلم پورن داره اینو که دیدم واقعا خوشحال شدم چون دونستم غزلم بد جوری تو کفه

اون شب رفتم تلگرامش و شروع کردم باهاش چت کردن در مورد لپ تاپش بعد از اون چیزای دیگه یه چند شبی این چت ما ادامه داشت تا یواش یواش به مسایل سکسی کشیدمنم کلی فیلم سکسی براش فرستادم چند روز بعد دلمو زدم به دریا گفتم غزل خانوم گفت بله گفتم یه چیز بگم ناراحت نمیشید گفت بگو منم گفتم فردا میاین با هم بریم بیرون اول یه ضره من من کرد بعدش راضی شد فردا ماشینو در اوردم منتظرش بودم که بیاد دیدم یه ساپورت پوشیده با یه مانتوی جلو باز ابی سینهاش کم مونده بود بیوفته بیرون خط کسشم از روی شلوار معلوم بود تا اومد تو ماشین گفتم شما انقدر تیپ زدین فکر قلب من باشیم من جونم یه دفعه دیدی سکته کردما اینو که گفتم انگار تو کونش عروسی شد یه لبخندی زد گفت اگه ناراحتی برم گفتم چرا قهر میکنی جیگر شوخی کردم سکسی من اینو که گفتم یه ضره سرخ و سفید شد دیگه هیچی نگفت رفتیم کافه کلی با هم حرف زدیم بعدش کلی قدم زدیم عصرش گفتم حالا که دوس دختر من شدی کی میای خونمون گفت چه پر رو گفتم دیگه دافی مثل شمارو که ادم میبینه دیگه عقل از سرش میپره یه ماهی کا فه رفتن ما طول کشید تا با لاخره دیدم زنگ زد گفت خونمون خالی بیا منم با سرعت رفتم خونشون درو که باز کرد کم مونده بود بیهوش بشم یه تاپ سفید کوچولو با شلوارک که همه چیش معلوم بود رفتم نشستم چایی اورد با هم حرف زدیم بعدش من دستمو انداختم روی کمرش شروع کردم مالیدن اونم خوشش میومد شروع کردیم لبازی بعدش شروع کردم گردنشو خوردن دیگه داشت بی هوش میشد منم تاپشو باز کردم سوتینشو باز کردم دیدم سینه هاش در حد خاله الکسیس دولوپی سینهاشو میخوردم ولیس میزدم نوکشونو اونم که دیگه اخ واوخش کل خانه رو ور داشته بوداونم کمرمو میمالید بعدش تیشرتم وشلوارمو در اوردم اونم از اندازه کیرم خوشش اومده بود شلوارکشو کندم بعدش شورتش عجب کوس پف کرده ابدار زیبایی بود قشنگ خیس خیس بود من گفتم بیا ۶۹بخوابیم اون کیرمو ساک میزد منم کوسشو میخوردم بعدش انقدر داغ شده بود هی داد میزد میگفت بکن توش عشقم منم روتخت داگی گذاشتمش شروع کردم فرو کردن کیرم تو کوسش انقدر خیس بود که با یه تلمبه کوچیک کیرم تا ته رفت توش شروع کردم تلمبه زدن بعد یه ۱۰دقیقه ابم داشت میومد گفتم کجا بریزم غزل گفت بریز رو سینهام من با فشار ابمو ریختم روسینه هاشو سرو صورتش بعدش گفتم ارضا شدی غزل خانوم گفت نه منم با این که حال نداشتم برای این که خاطره خوبی براش بمانه رفتم انقدر کوسشو لیس زدم تا ابش اومد ریخت روصورتم یه نیم ساعتی همینجوری دراز کشیدیم بعدش با هم رفتیم حموم همدیگرو شستیم بعدش من در اومدم لباسامو پوشیدم کلی از غزل تشکر کردم بعدش رفتم خونمون شب تو چت میگفت تو چند سالی که با شوهرش سکس کرده هیچ کدومش انقدر بهش حال نداده بعد از اون ماجرا هر موقع تنها میشه سریع زنگ میزنه میگه بیا عشقم که منتظرتم من با کله میرم خونشون امیدوارم خوشتون اومده باشه.

نوشته: سامان

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها