داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

زن نامرئی 16

برام رفتن به مجلس کار سختی نبود . انواع و اقسام آدما اونجا بودند . افرادی که به جای بخار بلند شدن از اونا رفته بودند زیر اتو بخار . حالا باید لایحه تعدد زوجات  بدون رضایت زن یا زنان قبلی تا حداکثر چهار همسر رسمی رو تصویب می کردند . رئیس مجلس یه نطقی کرد که وقتی داشت صحبت می کرد انگار داشت آب می جوید و کلماتو با یه فشار خاصی از حلقش می آورد بالا . رفتم جلو تر و دیدم که یه نماینده زن با یکی از مردا در حال صحبته . اون مرده داره برای اون زنه خط و نشون می کشه و می گه -خواهر شما می دونین که این قانون بالاخره تصویب میشه .. حالا من کاری به رای شما ندارم . دوست داری منفی بده ولی یه سخنرانی باید بکنی که در حمایت از این لایحه و رام کردن زنان باشه -ببخشید برادر شما می فرمایید ما زنان حیوون هستیم -خواهر قصد جسارت نداشتم منظورم همان آرام کردن بود . درهر حال فکر آینده خودتون باشین که دوره دیگه باید انتخاب شین . و اون وقت فرصت این که بتونین خدمتگزار مردم باشین و از این راه توشه آخرت خودتونو زیاد کنین از دست میدین -متوجه ام برادر ما باید چند تا هواپیما کرایه کنیم تا بعد از مرگمون توشه آخرتمونو به اون دنیا حمل کنند . باشه چشم . شفاها یه چیزایی میگم .. خانوم ایکس رفت پشت تریبون . ظاهرا جلسه مجلس و رای گیری غیر علنی بود . قرار بود ضبط کنند و یه قسمتایی رو که به مصلحت بود پخش کنند . البته اینم جزو فیلمهایی بود که باید سانسور می شد . خانوم جان یه چیزایی در این مورد که به قوانین اسلام که نشات گرفته از احکام الهیست باید احترام گذاشت ایراد فرمود و گفت که بانوان نباید از این ناراحت باشند که چرا همسرانشان همسر دیگری اختیار می کنند که این شریعتیست که باید تابع آن بود . باید درد و مشکلات و کمبود زنان دیگر را از زوایای گوناگون بر رسی کرد . جلوگیری از فقر و فحشا در جامعه .. از صحبتای این نماینده واقعا متاثر شده بودم . اون داشت از فقر و فحشا و مبارزه با آن می گفت . اگه یه مرد ی از طبقه متوسط بیاد چند تا زن بگیره خب به اون زن اولش هم نمی تونه برسه و اون وقت یه دردی بر درد های دیگه اضافه میشه . قبل از این که به بقیه چرندیات گوش بدم یا این که چرت گویی های دیگه شروع شه پاشدم رفتم کنار یکی از ملاکیلویی های مجلس که معلوم نبود چه جوری پاش به این جا باز شده و طوری که فقط اون منو ببینه زیر میزش خودمو نشون دادم .. -سلام جیگر .. چطوری حاجی پیری .. آخونده زل زده بود منو نگاه می کرد -پدرسوخته چشاتو درویش کن . گناه نکن من حرامم .. عینکشو در آورد و چشاشو مالید و دوباره دید که نه همون وضعه .. ترسیدم که جو رو بهم بریزه فوری غیب شدم .. دیدم آخونده داره به خودش باد می زنه و رنگ و روش زرد شده .. رفتم سراغ آق رئیس .. اون زیر میزا یه جایی واسه خودم دست و پا کردم و بعد ظاهر شدم .. دیدم وقتی که منو دید اونم چشاشو مالید و بعد خیس عرق شد و یکی از دگمه های بالای بلوزشو باز کرد .. دست و پاش قفل کرده بود و زیر لب ورد می خوند . چند یار پشت سرهم بسم الله گفت ولی مگه من جن بودم که غیبم بزنه ;/; اینا خودشون چند تا جن اجیر کرده دارن فکر می کنن این جنها همه جا دنبالشونن . خوب حال اونو جا آوردم و همین کارو با چند نفر دیگه انجام دادم .. وقتی اون خواهر کلاغو از پشت تریبون اومد پایین و سر جای خودش نشست رفتم پیشش و خودمو نشونش دادم . -خواهر نکن . این جایی که تو نشستی مقدسه . با سرنوشت زنان جامعه ما بازی نکن .. دستاش می لرزید به تته پته افتاده بود .. بالاخره پس ازلحظاتی با صدایی لرزون و ترس آلوده گفت شیطان .. شیطان تو با این وضعت می خوای جامعه زنان ما رو اصلاح کنی ;/; دستپاچه شد و انگار داشت به مرزجنون می رسید فریاد می زد شیطان شیطان شیطان منم دیگه خودمو غیب کردم و یواش یواش می رفتم که صدای پامو نشنون . خودمو پا برهنه کرده بودم . وسیله هامو جایی قایم کرده بودم این بار رفتم داسمو برداشتم . رفتم رو یه بلندی وایسادم .جایی که همه منو ببینند .فقط آق رئیس باید یه خورده خودشو کج می کرد تا منو ببینه . یه ولوله و وحشت عجیبی بین رقم زنان سر نوشت ملت افتاده بود . خیلی ها سرشونو پایین انداخته و استغفر استغفر می کردند ولی دزدکی منو نگاه می کردند . وحشتو تو چهره بیشتراشون می خوندم . -بیدار شوید ای به خواب رفتگان .. بیدار شوید .. یکی از اون پایین داد می زد وااااییییی وایییییی برما اسرافیلا .. یکی دیگه هم جوابشو می داد حاج آقا از مردن نترس . این که زنه اسرافیل مرده . -ساکت ای بندگان گناهکار خدا ! ای که به خاطر خود و منافع شخصی خود رحم و مروت را در دلهای خود کشته اید هرچند که مترسکان شالیزار ها بیش از شما خاصیت دارند . بدانید که اگر این لایحه را تصویب بفر مایید دوزخ در انتظار شماست .. دسته جمعی دستپاچه شده و یکی چادرشو مینداخت و یکی عبا و عمامه شو به گوشه ای پرت می کرد .. یک گروه سرگرم خوندن نماز وحشت شدند . چند تا زن که صداشون شبیه جیرجیرک تابستونا شده بود فریاد می زدند برادرا خواهرا اشتباه نکنید الان که سیل و زلزله نیومده دارین نماز وحشت می خونین .. … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها