داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن نامرئی 157

از اونجا دور شدم . ترجیح دادم به جای پلکیدن اون دور و برا یا رفتن فرمالیته به گلخانه برم پیش جاوید و ناهید .. به !عجب بر نامه ای !.. دو تایی سرگرم  سکس بودن . -ببینم بد که نمی گذره . یه تعارفی .. بفر مایی . مهمون که دعوت می کنین باید سرویسشونو هم کامل کنین .. ناهید در جا خودشو از کیر جاوید جدا کرد . -نادیا جون بفر ما . من اصلا فکرشو نمی کردم که بخوای . کیر چه قابلی داره . من خودم کس لیست می شم . فدا فدات میشم . عاشقتم نادی خوشگله من .  -ناهید چرا این کارو می کنی . چرا شرمنده ام می کنی . من داشتم شوخی می کردم . این کاری که تو انجام دادی یعنی این که مثل خواهرمی .  از یه خواهرم بالاتری .  نشون دادی به من که یه زن وقتی که در قبال یه زن دیگه از عشق و حال خودش بگذره این یعنی اوج دوستی و خواهری -نادیا حالا من یه کاری کردم . این قدر منو لوس نکن . راستی راستی فکر می کنم یه کسی هستم -تو برای من همه کسی . عزیز دلم . دو تایی همو بغل زدیم و رفتیم روی هم . دستمو رسوندم به کس ناهید .  در مقابل صداقت و صمیمیت و عشق ناهید دیگه کیر جاوید در اون لحظه واسه من اهمیتی نداشت . جاوید : خانوما پس من چی . اینجا من باید چیکار کنم ;/; منو گذاشتین توی خماری . ناهید : صبر کن برای دقایقی دیگه بر نامه داریم . . -جاوید جون ازم ناراحت نباش الان میریم اون طرف . من خاله شهین خودمو دو دستی تقدیم تو می کنم -ببینم از کیسه خلیفه می بخشی .;/; -خب دیگه خاله جونمه دیگه . کاری نکن که اگه بخواد کس هم بده بهت ازش بخوام که این کارو نکنه ها ;/; سه تایی مون خندیدیم . کف دستمو گذاشتم روی کس ناهید جون .. -نادیا نادیا .. عشق من دوستت دارم . منو ببوس . ببوس . ماچم کن . لبامو گاز بگیر .. لبامو گاز بگیر . -لباشو میک می زدم ولی گازشون نمی گرفتم . دو تایی مون افتادیم روهم . در واقع این من بودم که افتاده بودم روش . دستشو گذاشت روی کون من و دو طرفو به پهلو ها بازشون کرد . .. -اووووووخخخخخخ ناهید ناهید خیلی می خاره .. دیگه دستش بیشتر از این جلو نمیومد . چون من افتاده بودم روش . ولی همون که نوک انگشتاش می خورد به چاک کسم فریادمو برده بود به آسمون .. ناهید پنجه هاشو گذاشته بود روی کون قمبل کرده من و چنگشون می گرفت و گاهی هم نوک انگشتاشو به کسم می رسوند . لبامو از رو لبای ناهید بر داشته بودم و حالا خودم لبامو از هوس زیاد گاز می گرفتم . خارش کسم زیاد شده بود . .. در همین لحظه دیدم که یه چیزی داره به سر کسم فشار میاره تا بخوام بفهمم چی شده دیدم یه چیز لوله مانند ولی گوشتی رفته تا ته کسم . -آخخخخخخ .. آخخخخخخخ کسسسسسم کسسسسسم جاوید .. جاوید کیرت درد نکنه .. دستت درد نکنه .. کمرمو گرفته بود و با سرعتی باور نکردنی منو می گایید . جیغ و داد های منو , خاله شهین هم حتما شنیده بود . حتما دیگه فهمیده بود که کیر جاوید داره کسمو می کنه . بهتره که یک آمادگی ذهنی هم از این بابت داشته باشه .  سنگینی بدنم تا حدودی افتاده بود روی ناهید ولی اون باهام ور می رفت . بدنم سست شده بود . حالا این ناهید و جاوید بودن که برای ار ضا کردنم از جون مایه میذاشتن . -ناهید شرمنده اتم . دوستت دارم . می خواستم بهت حال بدم . -عزیزم ما با همیم . تا ساعتها با همیم .. هر لحظه اثر کیر جاوید بیشتر می شد . انگاری که داشت ته کس منو جر می داد ولی خیلی کیف داشت . -نادیا خودتو بنداز  روم . اگه حس می کنی که این جوری خستگیت درمیره هوست بیشتر میشه حتما این کارو بکن . بکن این کارو . -وووووییییی جاوید  دارم تموم می کنم . حس می کنم دارم ارضا میشم . ول نکنی ها .. تند تر .. سرعتو کم نکن .. دستمو گذاشته بودم رو کسم اونو چنگش می گرفتم . با حرکات  کون و کمر می خواستم که هوسمو طوری پخشش کنم که منو بتر کونه و حالمو جا بیاره . وقتی که حس کردم آب داغم در حال ریزشه با کف دستم محکم و پی در پی می زدم روی کسم و خودمو خالی می کردم . .. -واااااایییییی بچه ها از حال رفتم رفتم .. .  دراز کش شدم و دو تایی شون از پهلو بغلم زدند . وقتی که یه پنج دقیقه ای شد واز خماری من کم شد تازه یادم اومد که اون طرف شهین جون داره چه جور زیر کیر فرخ دست و پا می زنه و بهتره بگم که این فرخه که شیره اش توسط خاله شهین من کشیده شده و نیروی کمکی می خواد تا این خاله جون حشری منو کنترلش کنه . خلاصه توافق کردیم که یواش یواش راه بیفتیم طرف اتاقی که فرخ و شهین در حال سکس بودند . سه تایی مون کاملا بر هنه بودیم . می دونستم یه شوک عجیبی به این خاله جونم میاد و نمی دونه چه جوری خودشو با این مسئله هماهنگ کنه . .. وقتی شهین ما رو دید یه جیغی کشید که یه لحظه جا رفتیم . درست موقعی رسیده بودیم که فرخ داشت کس شهینو میک می زد … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها