داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن نامرئی 38

ولی من دوست دارم راحت بخوابم . شوهر عمه ام کل لباساشو در آورد و کاملا برهنه کنار زن کاملا پوشیده اش دراز کشید . بهترین فرصت مردم آزاری من بود . عمه نسترن پشت به شوهرش بود و شوهره طاقباز دراز کشیده بود . منم گفتم که صبر کنم ساسان بخوابه بهتره . یه خورده با زار و حسرت نگاش می کرد . وآخرش چرتی شد و چشاشو بست . منم پس از این که غیب شدم رفتم سراغ کیرش که از بس باهاش ور رفته بود آب عسلی اون از سوراخ کیرش اومده بود بیرون . چاره ای نبود کیرشو با همون حالت گذاشتم تو دهنم . و چند بار که کیرشو از بیضه تا سرش ساک زدم با همون چشمان بسته گفت نسترن .. می دونستم دلت نمیاد منو ناراحت کنی . هرچی باشه شریک منی .. خیلی حال میدی عزیزم . یه لحظه حس کردم که می خواد چشاشو باز کنه و باز هم کرد من فوری دهنمو از رو کیرش بر داشتم و رهاش کردم .. -عزیزم چی شد یه دقیقه ای بود ;/; قربونت شم من . منم الان کوستو می خورم . تو که می دونی من چقدر نازتو می کشم نسترن .. بد بخت بیچاره این ساسان دیگه چقدر زن ذلیل بود . این همه کوس ریخته تو سطح شهر اون وقت این عمه خانوم ما ناز داره و کوفتش می گیره به این شوهر خوش تیپ و خوش هیکل خودش بده . ولی اگه این منم که می دونم چه جوری باهاش حال کنم . ساسان رفت طرف زنش . دامنه پیرهنشو داد بالا  تا شورتش بیفته تو دید .. وای عمه جون . کون درست و حسابی هم نداری که ساسان این قدر شیفته توست . از پشت دامن و شلوار خوشدست تر نشون می ده . انگار قاچ سمت راستش با برش سمت چپش هم اندازه نبود . ساسان دیگه کاری به شورت زنش نداشت فقط دستشو از لای اون فرو برد تو شورت و یه جورایی خواست که با کوسش ور ره .. -جااااااان کوستو عشق است . دست نسترن رو گرفت و گذاشت رو کیر خودش -عزیزم من که به کوست چنگ انداختم تو هم از این طرف کیر مو بمال تا با هم حالی کرده باشیم . درهمین لحظه عمه خانوم از خواب بیدار شد و گفت ساسان دست خر کوتاه کی گفت از خواب بیدارم کنی -نسترن شوخیت گرفته پس کی بود الان داشت واسم ساک می زد -خواب دیدی خیر باشه . چی گفتی ;/; حواست کجاست . اصلا معلوم هست چی داری میگی . مگه تو دوست دختر گرفتی یا به فکرشی ;/; پدرتو در میارم . ظاهرا شوهر عمه برای این که لج عمه جونو در بیاره گفت شما که به ما نمی رسی میگی من چیکار کنم ;/; -بگیر بخواب مرد شیطونو لعنت کن .. -ولی مثل این که خوابتو می دیدم . دلم واسه ساسان سوخت . مرد بیچاره گناه داره . زنش فقط دنبال مد لباس و کفش و کیف و این جور بند و بساطها بود . این جوری که پیش می رفتم زیاد افاقه نمی کرد . یه جورایی باید مسئله رو حلش می کردم . رفتم موبایل ساسانو که روی میز کوچولوی اتاق گذاشته بود بر داشته و از اونجا یه زنگ به موبایل خودم که رو سکوت گذاشته بودم زدم . موبایل ساسانو گذاشته بودم رو ویبره و اونو گذاشتم پایین تخت که بشنوه . خودم یه جورایی از اتاق رفتم بیرون و از اونجایی که می دونستم عمه خوش خواب من هر وقت چشاشو رو هم بذاره خواب میره هفت هشت دقیقه بعد برای شوهر عمه زنگ زدم .. -با همون دو تا زنگ اول گوشی رو گرفت . -او ساسان جون نصفه شبی باهام کار داشتی که تماس گرفتی ;/; خیلی آروم صحبت می کرد . -من ;/; نه من الان یه ساعته تو رختخوابم . باید بخوابم صبح زود برم کار دارم . -ببین شماره تو تو گوشی منه . ناقلا چیکارم داری . یه خورده هم روم زیاد شده بود و حال و روز و وضعیت حشری بودنشو می دونستم و با جنس خراب مردا هم آشنا شده بودم واسه همین بهش گفتم ناقلا نکنه شیطون شده باشی و عمه ام که خوابیده فیلت یاد هندوستون کرده . -شما جوونا ما پیر مردا رو می خوان چیکار کنن . -واشوهر عمه گلم این قدر شکسته نفسی نکن حالا . ببینم کلک تو از کجا می دونستی که بی خوابی افتاده سرم . خواستی بیای رفیقم شی ;/; -چند بار بهت بگم من باهات تماسی نداشتم -ببین می دونم کار خودت بود . اگه دوست داشتی می تونی بیای اتاق من یه دست ورق بازی کنیم . اگه خوابت نمی گیره . -مزاحم که نیستم . اگه بابات اینا متوجه شن حرف نزنن;/; -این حرفاچیه . خلاف که نمی کنم دارم با شوهر عمه جونم بازی می کنم . یه نازی اومدم و گفتم میای ;/; بازنده همیشگی ;/; -آره میام میام خوشگل خانوم . اون تا بیاد اتاق من یه دستی به سر و روی خودم کشیده و یه تاپ و یه شلوارک پام کردم  . سوتین هم نبستم که بر جستگی سینه ام رو به طور خالص و طبیعی بندازه تو دید . وقتی وارد اتاقم شد و موهای به پشت بسته و چشای کشیده و لبای براق روژآگین منو دید واسه یه لحظاتی مکث کرد و مات و مبهوت داشت نگام می کرد .. -ساسان بازم چشم چرون شدی . من ناموس تو نیستم ;/; -نگاش رو انداخته بود به  بر جستگی سینه هام و گفت چرا ولی دوست نداری یکی ازت خوشش بیاد و بگه چقدر خوشگل و خواستنی هستی ;/; -خب تا اون یکی کی باشه ;/; خودشو لحظه به لحظه بیشتر بهم می چسبوند . شوهر عمه پررویی داشتم یه ذره روش می دادی آدمو سوار می شد و من اون یه ذره رو رو بهش داده بودم … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها