داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن نامرئی 15

انگار هرچی بیشتر منو می گایید بیشتر به کیرش عادت می کردم و دلم نمیومد که ازش دل بکنم . تا نزدیکای صبح به صورتهای مختلف مشغول بودیم . اصلا دلمون نمی خواست که این شب زیبا و رویایی و فراموش نشدنی به پایان برسه . شبی که من و داداش لخت لخت تا صح در کنار همو تو بغل هم بودیم . .. دوسه روزی گذشت و من یه خورده تو حال و هوای خودم بودم . دیگه موقعیت خاصی پیش نیومد که با داداش سکس داشته باشم . یه خورده هم می خواستم که اون به درساش برسه و حواسش پرت نشه و منم یه کمی  فکرامو متمر کز کنم و ببینم برای تنوع چیکار می تونم بکنم . یواش یواش داشت مزه ام می کرد . دلم می خواست بازم سر به سر کسی بذارم و یه حالی کرده باشم .. شایدم یه خورده شیطنتم گل کرده بود ولی با همه اینا آدم منفی گرایی نبودم . دوست داشتم تا اونجایی که از دستم بر میاد به آدما خدمت کنم . یه وسیله ای می خواستم که اونو باید از مرکز شهریه خورده به طرف جنوب پیدا می کردم . پرسون پرسون در حال گشت و گذار بودم که رسیدم به یک کیوسک روز نامه فروشی .. از خوندن روز نامه هایی که اخبار سیاسی و این چیزا رو منتشر می کردند بدم میومد چون از نظر من این اخبار جز مشتی دروغ و یا حقیقت رنگ زده چیز دیگه ای نبود .. ولی تیتر یه خبر منو میخکوب کرد . احتمال تصویب قانون تعدد زوجات در مجلس بدون رضایت همسر یا همسران قبلی .. با توجه به این که در اسلام مقرر گردیده که یک مرد حداکثر می تواند تا زوجه رسمی اختیار نماید و با توجه به وضعیت اجتماعی جهت جلوگیری از نارساییهای اجتماعی و رعایت اصول دین بر حق اسلام این لایحه امروز به مجلس شورای اسلامی تقدیم می گردد . وایییییی خدای من زنا ی ایرانی دیگه بد بخت شدند . تا سرشونو اون ور کنند می بینند که هوو اومده سرشون . تازه اینجا دیگه شرایط اقتصادی و میزان نفقه هم قید نشده . فقط همون بله رو بگن کافیه . چقدر دلم برای این زن جماعت می سوخت و می سوزه . کثافتا میگن ما در اسلام برای زن حقوق زیادی قائلیم . شما چه کاره اید که برای زن حقوق قائل شین یا نشین . اصلا در جامعه ما تعداد زن برابر تعدا د مرد هست که دارین این قانونو خیلی راحت میندازین جلو پای مردا ;/; همین حالا شم با وجود سختگیریها این مردای نمک نشناس خون زنا رو تو شیشه کردن وای به این که بذارن راحت هر غلطی که دلشون میخواد بکنن . هر چی هست زیر سر این نماینده هاست و از ما بهتران . اگه چاره داشته باشن این چهار تا زن رسمی رو تعدادشو دو برابر هم می کنند و از خودشون روایت می سازن . حتما پویا هم سر نسترن هوو میاره .. همین حالاشم شیطونه وای به روزای  بعد از این . تازه اگه مرد  نخوادم زن بگیره زنه بد بخت از ترس هوو همیشه باید سرش پایین باشه . نه من نباید بیکار بشینم و کوتاه بیام . نمی دونم این مجلس خراب شده تو کدوم خیابونه یه سری به اونجا بزنم . قبلا می دونستم که تو بهارستانه . در همین افکار بودم که یه حموم عمومی مردونه توجه منو به خودش جلب کرد .. اوخ جون این دیگه خوراک خودمه .. هم فاله و هم تماشا . خیلی خوبه یه سرکی بکشم اونجا و یه خورده سر به سر مردای اونجا بذارم ولی خب اوخ اوخ تو این محله اونم یه حمومی که سی چهل سال از ساختش می گذره .. یادم میاد بچه که بودم یه چند بار با مادرم رفتم حموم عمومی . یواش یواش حموم ها داشت جمع می شد خونه مون حموم داشتیم ولی مامان می گفت بیرون خیلی میشه خوب چرک کرد . یه بوی بدی می داد این حمومای عمومی بوی عرق و چرک بدن زنا و داروی نظافت .. کاش این حموم تازه ساخت بود ولی ظاهرا یه تعمیراتی هم توش صورت گرفته بود .. یادم اومد که یه رسالت مهم تری هم دارم . خدمت به جامعه من به هر قیمتی که شده باید جلو تصویب این قانونو بگیرم . .نذارم که این از ما بهتران هر غلطی که دلشون میخواد بکنن . تصمیم گرفتم از آخرین نیرو و توان و تکنیکم استفاده کنم . ظاهرا قرار بود جلسه غیر علنی و پشت درهای بسته بر گزار شه . هر چند راز های پنهانی وجود نداشت ولی این آقایون مثل سگ می ترسیدند . دلم می خواست ببینم خانوما و اون کلاغ سیاها چه عکس العملی نشون میدن . به نزدیکی مجلس که رسیدم دیدم یه چند تا از زنای کولی اونجا نشسته ان و دارن خرت و پرت هایی می فروشن که فکر نکنم تا چند سال دیگه هم تو این ناحیه واسشون خریداری پیدا شه .. یه داس خوش دست مخصوص زمین کشاورزی که با یه اشاره درو می کنه و راحت کله آدمای دورو رو قطع می کنه خریدم . هر چند قصد کشتن کسی رو نداشتم . یه ساک دستی تهیه کرده و رفتم  یکی از این مغازه ها داخل دستشویی و خودمو اون داخل نامرئی کردم . لباسهای غیب شده رو ریختم تو ساک و داس رو هم گرفتم تو دستم . پیش به سوی مجلس … پیش به سوی عدالت .. و دفاع از حقوق زنان … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها