داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن نامرئی 189

خلاصه بدون این که لذت زیادی ببره و طول سکس هم داشته باشه آبشو خالی کرد توی کس زنش .. درد شدیدو در چهره ریحانه می دیدم . اون شوهرشو آزاد گذاشته بود که اگه می خواد می تونه دوباره از دواج کنه . حداقل می تونست دوباره باهاش حال کنه . ولی با همه اینا شایان دلش رضا نمی داد که این کارو انجام بده . سرم درد گرفته بود .  هر چی فکر می کردم که از چه راهی می تونم کاری کنم که وسطشون قرار بگیرم و حداقل یه بر نامه ای با این شوهره داشته باشم عقلم به جایی قد نمی داد . برای اولین بار حس می کردم که دارم شکست می خورم و این اعتماد به نفس منو از بین می برد . نمی خواستم همچین حسی داشته باشم . می دیدم که اونا بعد از سکس نصفه و نیمه چه جوری دارن قربون صدقه هم میرن . من باید یه جورایی مخ زنی می کردم و این مرد رو می کشوندم طرف خودم . نباید از میدون به در می رفتم .  می دونستم این کار من درست نیست ولی خودمو کارمو توجیه می کردم . من که نمی خوام میونه این دو نفر رو بهم بزنم . من باید بتونم  نهایت استفاده رو از این وضع بکنم . خیلی دلم می خواست رابطه این دو نفر رو خراب کنم . مخصوصا  وقتی ریحانه با همه تعارفی که به شوهرش برای زن بردن می کرد داشت زیر پا مو خالی می کرد . -شایان جون -چیه .. -میگم چطوره از این جا بریم . -چرا مگه اینا کاری کردن که ناراحت شدی . تو که می دونی برای من و تو مهم نیست که بخواهیم هر شب بریم هتل و اونجا هزینه کنیم . پولشو داریم و راحت می تونیم خرج کنیم ولی اینجا مهم دور هم بودن و روحیه گرفتنه . -من اصلا از این دختره نادیا خوشم نمیاد . یه جور خاصی نگات می کنه . من نگاه زنا رو خوب می شناسم . انگاری که می خواد تورت کنه . چشاش به دنبال شوهر مردمه . اصلا از این حرکاتش خوشم نمیاد دوست ندارم .. -عزیزم اشتباه می کنی . درسته که اون شوهرشو از دست داده ولی دلیل نمیشه که به دنبال شوهر مردم باشه . اتفاقا خواستگار زیاد داره خودش نمی خواد از دواج کنه -شاید هم این طور باشه که تو میگی . حتما نمی خواد از دواج کنه چون چشش به دنبال شوهر مردمه . خلاصه شوهره اونو قانع کرد که این طور نیست و چند روزی هم ازش مهلت خواست که خوب بر رسی کنه اگه بازم این حسو داشت حرفی نداره . من دوست نداشتم اونا از این جا برن . حالا که این طور شده بود تصمیم گرفتم که دق دلی خودمو به هر صورتی که شده سر این دختره خالی کنم . تو واسه من مایه میای ;  من می دونم چیکارت کنم . می دونم چه جوری حالتو بگیرم . ولی زمان می برد و دقت در اجرای نقشه .. باید یه کاری می کردم که شایان به ریحانه مشکوک شه که اون با مرد دیگه ای رابطه داره . اما اون مرد رو از کجا گیرش می آوردم . چه جوری ;/; اینجا که جز بابا و نویان مرد دیگه ای نبود . اون وقت اونا بد می شدند . این کار رو باید تدریجا با ایجاد بد بینی انجام می دادم . باید بین این دو نفر فاصله مینداختم .  دلم می خواست اون با تمام وجودش بیاد و در آغوشم بگیره و با من سکس کنه .. ازم خوشش بیاد . حرصم می گرفت وقتی که می دیدم اون جوری داره به زنش عشق میده .. من که چیز زیادی نمی خواستم . نمی خواستم که بین اونا فاصله بندازم .. اون روز شایان برای ساعاتی رفت بیرون .. سوئیچ ماشین رو از تو جیب کت شایان بر داشته به همراه یک کاندوم پلمب شده گذاشتم توی جیب مانتوی ریحانه . می دونستم این در فاز اول نمی تونه چیزی رو ثابت کنه .. ولی ذهنشو می تونستم آماده کنم . .. -عزیزم سوئیچ منو ندیدی ;/; -نه ..من با سوئیچ تو کاری ندارم .. -یادم رفته بود درو قفل کنم انگاری دادم به دستت .-من بهت برش گردوندم .. می خوای تو جیب مانتوم یه نگاهی بنداز .. اوخ جون از این بهتر نمی شد . انتظار نداشتم کارا این جور خود به خود ردیف شه .. خیلی عالی شده بود . خوشم اومد . شایان دست گذاشت تو جیب مانتو زنش . سوئیچ و کاندومو با هم کشید بالا . با تعجب یه نگاهی به اون انداخت .. و به فکر فرو رفت . می دونم گیج شده بود . یه نگاهی هم به مانتو انداخت . خواست که از در بره بیرون ولی یه چیزی مانع رفتنش می شد . تردید از این که بپرسه یا نه .. -ریحانه من این مانتو رو کی برات خریدم ;/; -دو ماه پیش .. خیلی کم حواس شدی ها .. -آخه تو مانتو زیاد داری .. گفتم شاید این از اونایی باشه که ما اول از دواج خریدیم .. انگشت به دهن گرفت و گفت -ببینم ما اصلا هیچوقت کاندوم استفاده کردیم ;/; -شایان چته تو امروز.  ما از همون شب اولی که با هم بودیم بچه می خواستیم . اصلا جلو گیری نداشتیم که بعدش این درد لعنتی و استخون اضافه نذ اشت دیگه … فقط حساب یه جای کارو نکرده بودم و اون این که خب این شایان بر فرض هم بخواد مشکوک شه پیش خودش نمیگه که زنه که حامله نمیشه می تونست به دوست پسرش بگه خالی کنه توی کسش .. ولی شاید این جوری نخواسته اثری اون داخل بذاره یا این که از اول بهداشتی کار کرده باشه .. با این حال تردید رو در وجود شایان می دیدم . راستش  یه خورده حس کردم بی وجدان شدم ..اصلا به این فکر نکردم که بعدا چه جوری می خوام جمعش کنم . ریحانه بد جنس نباید اون جوری در مورد من حرف می زدی …مگه می خواستم شوهرت رو بخورم ;/; … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها