داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن نامرئی 115

من وا کبر آقا سخت مشغول بودیم . دستاشو گذاشته بود زیر کونم و بدنمو کمی بالاتر آورد و خیلی آروم آروم باهام مشغول شد . دلم می خواست همونجا زیر کیرش می خوابیدم و اون هر کاری که دلش می خواد انحام بده . خیلی خسته بودم . از بس این روزا فعالیت کرده بودم حس کردم که دیگه نمی کشم . توانم کم شده بود . این جوری که من پیش می رفتم اگه کوه هم بود از پا در میومد . ولی نادیا از کوه هم محکم تره . همین کارو هم انجام دادم و خواستم که بی خیال باشم . هر چند کسم به اندازه کافی تحریک و خیس می شد که اکبر خان لذت ببره .  برعکس اسماعیل مرد خوش تیپی بود . حلقه ازدواج دستش نشون می داد که باید  همین تازگیها ازدواج کرده باشه . با این حال اشتهاش زیاد بود و دلش می خواست که یه زیر آبی هم بره . جنس و خصلت مردا همینه و کاریش هم نمیشه کرد . در همین افکار بودم که یه صدای دیگه ای هم شنیدم . اسماعیل خان تشریف آوردند . با همون سبیل کلفت خودش .. -اکبر جان درش بیار تا ما هم  مال خودمونو بذاریم جاش و یه صفایی بکنیم . هر چی باشه تو مسافر ما رو تور کردی و بر ما واجب تره . -داش اسمال من اینو کشفش کردم . تو که اصلا می گفتی اون اهلش نیست . .. من که از بحث اونا سر خودم عصبی شده و به نظرم اومد که دارن ارث پدر و نون و حلوا تقسیم می کنن به نفع اکبر که کیرش توی کسم بود زبون باز کرده و گفتم ببینم اسمال آقا کی بود که یک ساعت پیش علیه زنا شعار می داد . هر حرفی رو که اون زده بود بر زبون آوردم . طوری که از تعجب داشت شاخ در می آورد ولی چند لحظه بعد انگار که چیزی کشف کزده باشه گفت -نامرد اکبر خان ما با هم کم نون و نمک خوردیم ;/; من کم مسافر و مشتری می فرستم به رستوران تو . اینه مزد زحمات من -چی شده اسمال نکنه فکر می کنی همه اینا رو من واسه نادیا جون تعریف کردم .. -اسماعیل آقا . من همه اینا رو با گوشای خودم شنیدم . واو به واو که تعریف کردم و گفتم مگه میشه یک خبر چین تا این حد دقیق حرفاتو بگه تازه باورش شد که حرفام درسته ولی هنوز داشت از تعجب شاخ در می آورد . اسماعیل شلوارشو کشید پایین . وقتی کیرشو نشونم داد هوش از سرم پرید . طوری که یادم رفت چی گفتم ولی برای این که سیاستمو رعایت کنم گفتم اسمال آقا چون دست به فرمون خوبی داری و تا تهرون در خدمت شماییم و می خوام که یه خاطره خوب از هم داشته باشیم گذشت می کنم . هر چه باشه زن یعنی مظهر گذشت و فداکاری و بخشندگی .. راستش فقط به کلفتی کیر اسماعیل  فکر می کردم که چه طوری و با چه سرعتی می خواد کسمو آتیش بده . دیگه مجبور شدم قمبل کنم و اسی اززیربذاره توی کسم و اکبر هم کونمو ردیف کنه . اون از اول هم عاشق کونم بود و اگه واسه اسماعیل نبود من به این راحتی ها کونمو در اختیارش نمیذاشتم تا کسم آزاد شه . اصلا از مسافرا ووضعیت اونا خبر نداشتم که دارن چیکار می کنن . -ووووووویییییی اسی جون اسسسسسسی اسسسسسسی همیشه بهش برسسسسسسی . اسی کیرشوبه یه حالت دایره ای داخل کوسم می گردند و بعد به ناگهان اونو از کسم بیرون می کشید و چند بار پی در پی با ضرباتی محکم جیغمو در می آورد . هر لحظه منتظر بودم که نفر سوم یعنی سرایدار هم از راه برسه و اونو به یه نوایی برسونن . ولی به خیر گذشت و من دیگه بین اون دو نفر تقسیم شده بودم . خیلی خیلی داغم کرده بودند . کیر اسی تا مغز سرمو به آتیش کشده بود . حس می کردم آتیش دادن کیر اون سبب شده بود که کیر اکبر رو راحت تر توی کونم تحمل کنم .-آخخخخخخخ نهههههههه بچه ها بچه ها .. حال بدین . حالمو جا بیارین . همین جوری ولم نکنین نرین که این کار از گناهان کبیره هست و فردا پس فردا باید جوابگو باشین . البته اسی زیرم دراز کشیده کسمو بسته بود به رگبار .. -جوووووووون بچه ها پسرای گل نادیا رو دست خالی نفرستین تهرون . سر حال سر حالش کنین . -اسماعیل اگه مسافرا و اون  شاگردات بدونن که تو داری کس می کنی -فکر کنم یه شاگرد بدونه .. کون لق مسافرا کرده . در این دنیا هر کی می تونه باید حال کنه . زمانو از دست نده . اگه تو با دنیا حال نکنی دنیا باهات حال می کنه . اکبر هم کیرشو دیگه محکم تر  و با فشار بیشتری وارد سوراخ کونم می کرد . ظاهرا داشت به نصیحت اسی گوش می داد که باید با دنیا حال کنه . واقعا این مردا چه دنیایی واسه خودشون درست کردن . دنیای اونا کس و کون ما زناست ….با این که از قیافه اسی بدم میومد ولی وقتی دستشو گذاشت دور گردنمو و لباشو به لبام چسبوند دیگه مقاومتی نکردم و گذاشتم که منو ببوسه . با سبیلای کلفتش حال دادنو شروع کرده بود . …. ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها