داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن نامرئی 13

نویان دیگه نمی تونست جلوخودشو بگیره . منم منتظر لحظه ای بودم که اون به طرفم بدوه ومنو تو بغل خودش بگیره . اون این کارو انجام داد و بازم یه کیر داغ دیگه به کوس داغم چسبید . این بار حس کردم که آب کیر رو حتما باید با کوسم جذب کنم . دو روز به پریودم مونده بود و می دونستم این روزایی نیست که بار دارشم تازه مهم هم نبود . من دیگه نمی تونستم آب کیر نویانو حروم کنم . بغلم زد و دوتایی رو زمین ولو شدیم . کیر نویان رو کوسم غل می خورد .  خودمو کمی بلند کرده روش نشستم . کیرشو گرفته با کوسم میزونش کرده روش قرار گرفتم  . -جووووون داداش داداش .. لباشو می بوسیدم . خودمو روش خم کرده سینه هامو رو سینه هاش غل می دادم . -چیکار می کنی آتیشپاره . -آتیشپاره کارش آتیش زدنه داداش -پس بزن بزن نادیا . با نیرویی فوق العاده خودمو می کوبیدم به کیر داداش یه دستمو هم گذاشته بودم زیر بیضه هاش . اونم کف دستشو گذاشته بود رو سینه هام و باهاشون ور می رفت . اون فشاری که به بیضه هاش می آورد م طوری بیحالش کرده بود که فریاد می زد نادیاآبم داره میاد -داداش الان نه الان نه زوده . این طرفی نه . این طرف زوده . خواهش می کنم . خواهش می کنم . کوسمو از رو کیرش بر داشته و گفتم داداش حالا تو بیا روم . هر کاری می کنی از این طرف بکن . این طرفی بهم حال بده . حال بده . میخوام از این طرف بریزی تا هیچی هدر نره . . نویان هم همین کارو کرد-بزن داداش داداش خیلی مزه میده . بکن کوسمو . چقدر خوبه . امروز چه روز خوبیه . هم کیر تو هم میلیاردر شدن ما .. -نادیا تو و سکس با تو برام خیلی خیلی بیشتر از پول می ارزه . دیگه نتونست حرف بزنه . داره میاد نادیا .- بذار بیاد جلوشو نگیر خونه خودشه . در به روش بازه . با هر پرش آب کیرش یه داغی و کیف خاصی رو تو کوسم حس کرده و چشام  باز و بسته می شد . عزیز دلم آبشو ریخت تو کوسم -داداش نویان جونم من چی ;/; من چی . نمی خوای آبجیتو سر حالش کنی . من الان دوساله حال نکردم . من نیاز دارم هوس دارم . خواهش می کنم . زود باش دیگه . -نادیا این کیر من تا صبح بیداره . اگه چشای من بسته شه چشای این بیداره . مطمئن باش تا تو رو ارضات نکردم ولت نمی کنم . تا اونجایی که به من بگی و دلت بخواد بهت حال میدم . دوستت دارم . دوستت دارم . تو رو از همه دنیا از خود خودم بیشتر دوست دارم . بیشتر از هرچی که فکرشو می کنی . با دستاش منو یه خورده از رو زمین بلند کرد حالا کمرم رو یه دستش قرار داشت و خیلی بی حال و بیحس نمی دونستم که در چه عالمی هستم . فقط حرکت کیرشو تو همون کوس خیسم احساس می کردم . اون پس از یه مکث یه دقیقه ای وبعد از خالی کردن تو کوسم گاییدنمو از سر گرفته بود و به این کارش ادامه می داد با قدرت هر چه تمام تر . -اوووووههههه داداش داداش نویان خواهش می کنم . سنگینم . کمرم درد گرفته . از هوسه . می خوای باهاش چیکار کنی . کیرش لحظه به لحظه توپ تر و سفت تر می شد . داغی و سوزندگی شدید از هوسو داخل کوسم حس می کردم . داغی به حدی رسیده بودکه به نظرم میومد موم داخل کوسم و تو تنم باید آب شده و آب داغم بریزه از کوسم خالی شه . -داداش تند تر تند تر . نزدیکه بیاد نزدیکه . خواهش می کنم . . لرزش هوس رو در تمام بدنم احساس می کردم -نویان داره میاد داره میاد دستشو از زیر کمرم بر داشت روم دراز کشید و ضربات کیرشو محکم تر کرد . پاهامو به شدت دور کمر و پهلوهاش فشردم . این بهترین حالتی بود که در اون لحظه به نظرم رسید که این جوری می تونم هوسمو کنترل کنم . ار گاسم شده بودم . تو بغل هم آروم گرفتیم . دوباره شروع کردیم به درددل کردن و گفتن از آرزوهای خودمون . بزرگترین آرزوی نویان این بود که همیشه با من سکس داشته باشه و منم گفتم داداش این بزرگترین آرزوی منم هست . در حالی که من تنوع طلب شده بودم . تازه داشتم طعم شیرین لذت و هوسو می چشیدم و اون تنوع طلبی رو . این که یه زن هم می تونه مثل یه مرد حال بکنه یعنی با افراد مختلفی باشه . درسته که حالت ار گاسم و لذت همشون مشابهن ولی اون هیجاناتی که از بودن با یه شخص خاصی در آدم ایجاد میشه نسبت به شخص دیگه فرق می کنه . اون نشاط اون تلاش کردنها برای به اون کسی که میخوای رسیدنها همه یه جذبه و تنوع خاصی داره . حالا وقتی توی کوست یه کیر دیگه رو احساس می کنی درسته که لذتها همه شبیه به همن ولی از این که خودتو تسلیم یکی دیگه کردی یا یکی دیگه رو تسلیم خودت کردی بازم یه لذت دیگه می بری  که داری بهش حال میدی و باهاش حال می کنی و به اصطلاح هر گلی یه بویی داره . .نویان از من خواست که دمربیفتم . من این کارو رو تختش انجام دادم . می خواست بکنه تو کونم . حرفی نداشتم . هر کاری می کرد من کنیزش بودم . ولی طوری رفتار می کرد که انگار غلاممه … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها