داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن نامرئی 286

پویا و مهران خیلی راحت داشتن به من حال می دادند . از  این نظر که به خودشون سخت نمی گرفتند و بی پروا  هر کاری که دلشون می خواست انجام می دادند . کونم درد گرفته بود . با ا ین که در آغاز راه زیاد احساس درد نمی کردم ولی دو تایی شون داشتن کارای دیگه ای هم می کردند که لذت در من به اوج خودش برسه و من نتونم به زودی از اونا و از سکسم دل بکنم .  پنج تا انگشتای دو ستشونو به صورت پنجه ای  و گلوله شده درآورده و اونا رو به آرومی روی بدنم می کشیدند .. پویا این کا ررو با  قسمت جلوی بدنم انجام می داد و ماهان هم این کار رو با پشت بدنم ..
-آههههههههه پسرا پسرا .. آروم تر بازم آروم تر .. اووووووووووخخخخخخخ کسسسسسسم آتیش گرفتم … اوووووووووفففففففف نههههههههههه یواش تر … جوننننننننننن .. دارم لذت می برم …
 حالا دیگه طوری برق گرفتگی لذت در تنم پخش می شد که  حس کردم  درد کون رو دیگه احساس نمی  کنم . لبامو باز کردم تا دامادم منو ببوسه .. همون لبایی رو که می ذاره رو لبای خواهرم نسترن ..و کیرش همون کیری بود که می کرد توی کس خواهرم . نادیا نادیا تو چت شده . دلت برای خواهرت  می سوزه یا  برای خودت . این انتقادی که از پویا داری به خاطر اینه که دوست نداری اون به غیر از تو با کس دیگه ای باشه یا خواهرت رو دوست داری و نمی خوای که زندگی اون به هم بخوره ; چرا این فکر رو می کنی که حالا که پویا با دیگرانه پس ایرادی نداره که با تو هم باشه و خون بقیه از خون تو رنگین تر نیست  . دوست داشتم موهای سر خودمو از هوس زیادی بکشم و به خودم نهیب بزنم که بس کن دیگه الان وقت این نیست که این  افکار منفی و باز دارنده رو داشته باشی . فقط به پنجه های اونا فکر می کردم .. ودو تا کیری که می رفت و بر می گشت . چرا حالا باید به فکر نسترن بیفتم و  این که خیلی وقته که بهش سر نزدم . دلم می خواست دیگه این افکار رو نداشته باشم . لحظه به لحظه حلقه محاصره رو تنگ تر می کردند .. جوووووووون .. ماهان حالا داشت پشت گردنمو می بوسید و پویا هم از سمت جلو داشت این کارو می کرد . سینه ماهان به کمرم و سینه های پر موی دامادم پویا به سینه هام چسبیده بود . دو تایی شون منو به حالتی رسونده بودن که دوست داشتم جیغ بکشم .. آخخخخخخخخخ چه حالی می کردم من در اون لحظات . چقدر دوست داشتم اون جا رو بتر کونم ولی می دونستم که باید گوششونو داشته باشن ..
-آهههههههه .. تند تر .. تند تر .. من می خوام .. دو تایی رو با هم …. پویا .. آههههههه پویا ماهان .. بکنین منو . من بازم می خوام . به این زودی ها سیر نمیشم .
ماهان : واقعا عجب چیزی فرستاده این الهام . خیلی خوشم اومده . دیگه بهتر ازاین نمی شد . من که فکر می کنم دیگه باید دور الهامو قلم بکشیم ..
-ولی به روش چیزی نیارین که از بودن با من خیلی لذت بردین . الهام خیلی حسوده … پویا فقط داشت نگام می کرد و می دونستم در دلش میگه که عجب  خواهر زن مار مولکی داره . ولی نمی تونست حرفای منو باور نکنه . اگه باور نمی کرد چه نتیجه ای می خواست بگیره که من چه جوری خودمو به این جا رسوندم . دو تایی شون در یه هار مونی خاص منو از این رو به اون رو کرده بودند … طوری که بی اراده هر قسمت از بدنمو حرکت می دادم .
-وااااااااااییییییییی .. نهههههههه حق ندارین به این زودی ها آبتونو خالی کنین … آخخخخخخخخ کسسسسسسسسسم کسسسسسسم بذار تشنه بمونه . زوده .. هنوز زوده … ماهان کونمو فشارش بگیر .. محکم تر .. بکنش .. جرش بده …
پویا هم محکم کیرشو می زد به ته کوسم و انگار که داشت دق دلیشو سرم خالی می کرد .. لباموبه لباش چسبوندم  زیر گوشش خیلی آروم بهش گفتم چیه با هام لج کردی … مگه من با هات چیکار کردم . من که تسلیم تسلیمم . من که مال توام .. عزیز دلم .. چرا داری این جوری می کنی ; چی شده پویا . احساس غریبی می کنی با من ; دوستم نداری ; .
 پویا زیر گوشم گفت ..
-این دفعه همچین جرت میدم که تا اخر عمرت نتونی کون بدی . آخه واسه چی وقتی که داشتی به من کون می دادی ناز می کردی و حالا خیلی راحت داری به این مردیکه جفنگی کون میدی ..
حرفاشو واسه این که ما هان متوجه نشه نپخته و سریع بیان می کرد ولی من با این لحنش آشنایی داشته مطلبو زود گرفته بودم … ….. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها