داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن نامرئی 75

اعظم جون آماده ای ;/; .. یه سری تکون داد و گفت آره نازیلا جون هر چی که تو بگی . در همین لحظه غلام رو کرد به اعظم و در حالی که کیرشو به دهن اعظم چسبونده بود گفت بگو هر چی سروران ما بگن . ما پنج تا مرد اینجاییم . برگ چغندر که نیستیم . کیرشو گرفت طرف دهن اعظم . یه چشمکی به اعظم زده که یعنی کوتاه بیا .. جناب سروان دهنشو باز کرد تا کیر غلامو ساک بزنه .. اوه چه با حال ساک می زد . انگاری که یه عمره این کاره هست . .. شایدم اینم از ترفند های حرفه ای بوده که تازه داشت رو می کرد . احسنت به اون شیر پاکی که تو خوردی اعظم جون . الحق والانصاف که ما رو روسفید کردی .. در دل داشتم بهش آفرین می گفتم . غلام رفته بود بالا سر اعظم و از همون بالا کیرشو کرده بود تو دهن اعظم که زینال دستاش آزاد باشه و از پهلو بتونه با دو تا دستاش یکی از سینه های اعظمو بمالونه چون نوک یه سینه دیگه اش تو دهن اسد قرار داشت . جاسم در حال لیسیدن کوس اعظم بود و عماد هم هر جای خالی از بدن اعظمو که گیر می آورد اونو می لیسید و نوازشش می کرد . منم به عنوان یار کمکی رفته بودم کمکشون و منتظر فرصت مناسبی بودم تا زهر خودمو بریزم و نقشه امو پیاده کنم . اگه می تونستم اول موبایلو بگیرم و غیب شم بهتر بود ولی این کار ریسکش زیاد بودولی اون جوری .. خب بازم یه فکر دیگه ای به سرم افتاد . اصلا نمی تونستم دیگه به سکس فکر کنم .. به نظرم اومد جناب سروان اعظم که ناز داشت و از کوس دادن طفره می رفت بد جوری حشری شده بود و مدام خودشو به این طرف و اون طرف حرکت می داد و نشون می داد که بد جوری طالب سکس و کیر خوردنه . این نباید از فیلمش بوده باشه . چون هوس رو زیر پوست تمام بدنش حس می کردم . داغ شده بود . آماده بود تا غلام کیرشو از دهنش بیرون بکشه و وسط بیابون هوسشو نشون بده . جاسم کوس لیسی رو ول کرد و کیرشو گذاشت رو کوس اعظم .. .. حس کردم که اعظم می خواد از هوس فریاد بکشه . یه ندایی به غلام دادم و گفتم آقا غلام کیرتو بکش بیرون ببینیم این جناب سروان چه جوری می خواد بهمون حال بده . ببین  انگار توی این صحرا داره زلزله میاد . غلام دستورمو انجام داد .. -وااااااییییی چیکار می کنین مردا . پنج تا کیر افتادین رو من تازه بعد از چند دقیقه یکی رو فرو کردین تو کوس ;/; زود باشین .. زود باشین من کیر همه تو نو می خوام . می خوام با همه شما حال و صفا کنم .. آخخخخخخ زود باشین . دیگه هر چی ضرر کردم و وقت تلف شده دیگه بسه . فقط کیر می خوام . با تعجب به اعظم نگاه می کردم . گیج شده بودم .. اون ایمان و نمی خوام و شوهر دارم و .. معلوم نبودکجا رفته .. منو باش که فکر می کردم اون ممکنه خودکشی کنه تا زیر بار بی حیثیتی نره .. شایدم داشت تقیه می زد ولی خب آدم نمی تونه هوس خودشو قایم کنه . وقتی کیر یک مرد به کوس یک زن می چسبه هر دو تاشون داغ می کنن هر دو تاشون حال می کنن و به نهایت لذت و هوس می رسن . شاید اول دلشون نخواد ولی وقتی که لذت میره زیر پوست و اون کیف و آرامش به وجود میاد حدا قل برای دقایقی هم که شده آدم فراموش می کنه که در چه موقعیتی قرار داره و چه تعهداتی داده .. .. نه مثل این که این اعظم خانوم جدی حشری شده بود . اومد و در یه حالت سگی قرار گرفت . غلام رفت زیر و کیرشو کرد توی کوس اعظم . از اون طرف هم جاسم کیرشو کرد تو کوس اعظم و دو تا کیر داخل کوس اعظم در حرکت بودند . زینال هم به یه طریقی و از پهلو و با سبک کردن خودش اومد رو کون اعظم قرار گرفته و کیرشو فرو کرد توی کون اعظم . بازم سه کیر در  دو سوراخ یک زن . یک حالت استثنایی که جناب سروان نشون داده بود که از این تکنیک هم بر خورداره و استعدادشو روکرده بود . اسد هم که با کیرش رفته بود رو دهن اعظم و عماد هم داشت با سینه هاش ور می رفت . منم که دستم از جاهای حساس بند بود لبامو به زیر گوش اعظم رسوندم و لاله گوششو آروم میک می زدم . حواسم بود که حرفامو نشنون و مشکوک نشن . .. خیلی آروم گفتم ناقلا تو هم از اونایی خیلی کوست می خاره و خیلی هم بلدی که دل مردا رو ببری . ای کلک ما باید بیاییم زیر نظرتو  تعلیم .. بازم صدامو پایین تر آورده -اعظم برم ;/; زنگ بزنم ;/; دیدم تو دهنی داره ناله و او .. او .. و هوم ..هوم می کنه .. حالت اعتراضش نشون می داد که فعلا این کارو نکنم و اون داره حال می کنه . بهش مزه میده .. یعنی من باید دست نگه داشته باشم تا این جناب سروان محجبه  و با ایمان و خواهر مکرمه به ارگاسم برسن اون وقت برم با همکاراش تماس بگیرم . ای بخشکی شانس . ای امان از دست این کیر جادوگر . ..با خودم گفتم به درک باشه تا ارضا شه .. من که هر وقت بخوام از هر طرف می تونم در برم تو برو غصه خودتو بخور که ممکنه با پنج تا کیر حسابی تو رو بگان و بعدشم آش و لاشت کنن … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها