داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

کونم برای کیر پدر زنم میخارید

سلام به دوستهای انجمن کیر تو کس
بعضی از شما که نظر داده بودین برای داستانهای قبلی که عنوان شون این بود.:شماره ۱: پدر زنم کونمو با اعمال شاقه پاره .
شماره ۲ : پدر زنم توشمال با زیرکی منو کرد .
خاستم به عرض برسونم که :
این داستانها همه واقعیت بوده و هیچکدام از تخیلات من نیست .
فقط شاید نتونستم درست بنویسم و شرح بدم . به خاطر این بود که تا حالا داستان ننوشتم . که شما ببخشید.
خدمت شما بگم که : دو ماهی بود که از شمال اومده بودیم وتقریبا اواخر ابان بود.
منم راستش رو بخاهین تو فکر اون سکس با پدر زنم بودم و با اون فیلمی که از صحنه رفتن کیرش تو کونم گرفته بود .
وبه من نشون داد .
همش بهش فکر میکردم و تو خیال خودم لذت میبردم .
وبه کون کردن هم علاقه مند شده بودم .
چند باری تو سکس از زنم خاستم که اجازه بده از کون بکنمش . که قبول نمیکرد و یه بار که راضی شد : هی میگفت بیژن درش بیار . دارم از درد میمیرم .و گریه میکرد .
کلا بگم که از دماغم اورد اون سکسو و زهر مارم کرد .
حالا داستان اصلی از این جا شروع میشه که :
پنجشنبه بود که خونه مادر خانومم شام رفته بودیم .
داشتیم تلویزیون میدیدیم و تخمه میخوردیم که تلفن خونه زنگ زد :
برادر حاجی بود که شماره تلفن یکی از فامیلارو میخاست .
حاجی گفت : بیژن جان برو بالا موبایلم رو تاقچه کنار گلدونه . اونو بیارشماره رو بدم به حاج عمو .
منم رفتم بالا موبایلو برداشتم .
پیش خودم گفتم :بزار ببینم فیلم رو داره یا پاک کرده .
رمز گوشی رو بلد بودن . چون تو شمال رمزشو دیده بودم .
باز کردم رفتم تو گالری . و پیداش کردم وبازش کردم و داشتم نگاه میکردم .
راستش رو بگم کیرم سیخ شده و داشتم میمالیدمش . یه چند باری فیلمو نگاهش
کردم . فیلم تقریبا ۴ دقیقه بود .
یه دفعه صدای سرفه اومد .
سرمو بلند کردم دیدم حاجی جلوی دراتاق واستاده داره منو نگاه میکنه .
قرمز شدم کلی خجالت کشیدم .
اینم بگم که تو این دوماه که از قضیه شمال میگزشت .
حاجی یک بارم به روی خودش نیاورده بود .و در اون مورد حرفی نزده بود .
انگار که نه خانی اومده ونه خانی رفته .
همونطور با جذبه و مهربون وخیلی جدی رفتار میکرد وبه روی خودش نمیاورد .
که بین ما چی گزشته .
حاجی گفت : بیژن ۲ ساعته چی کار میکنی . که یه موبایلو نمیتونی بیاری .
ابروی ادم را میبری چرا ؟
گفتم ببخشید حاجی .
حاجی گفت :تو گوشیم دنبال چی میگشتی ؟
گفتم : میخاستم ببینم که فیلمو پاک کردین یا دارین ؟
بعد گوشیش از دستش افتاد زیر پام .
خم شد برداره . سر شونش مالیده شد به کیرم .
حاجی گفت ؛بیژن لباستو بینداز رو شلوارت . بیا حاج خانوم سفره انداخته .
شام بخوریم .
فهمیده بودکه کیرم سیخ شده و دید داشتم کیرمو میمالیدم از رو شلوار .
حالا رفتم پایین شام خوردیم . و حاجی با من صحبت میکرد و باز اصلا بروی خودش نیاورد که چی دیده و چیزی نمیگفت . و خیلی عادی رفتار میکرد .
خلاصه بعد ۲ ساعت رفتیم خونمون .
تقریبا ۱۲ شب بود گوشیم زنگ زد .
نازنین داد زد بیژن بیا بابامه .
تعجب کردم و گفتم بله حاجی .
حاجی گفت :میتونی صحبت کنی .
رفتم تو اشبسخونه به بهانه اب خوردن . گفتم بفرمایید .
حاجی گفت : بیژن جان من فیلمو پاک نکردم . چون خودمم اون فیلمو نگاه میکنم و لذت میبرم . و بهش فکر میکنم .
دیدم که داشتی کیرتو میمالیدی و از دیدن فیلم لذت میبردی .
و حواستم اصلا به هیچی نبود .
خوب شد خودم اومدم بالا و کسی رو نفرستادم . وگرنه ابرومون میرفت .
منم گفتم :اره حاجی . به من خیلی شمال خوش گزشت . منم همش تو فکرشم .
حاجی گفت : میخای ردیف کنم فردا با هم باشیم .
گفتم باشه . چجوری ؟
حاجی گفت : خواهر حاج خانوم مریض شده .
فردا میفرستمش بره به خواهرش سر بزنه و. میگم بیاد نازنین رو هم ببره . …
بعد بیا اینجا . بعد خداحافظی کرد .
منم خوشحال شدم و تحریک شده بودم .
گفتم برم با نازنین حال کنم .
رفتم تو اتاق خواب و شلوارمو در اوردم ولخت شدم وبه کیر وخایم اسپری بیهس کننده زدم و پریدم رو تخت و شروع کردم مالیدن زنمو و با اون یه حال دلچسب و رمانتیک کردم و کلی لذت بردم .
صبح شد رفتم حمام و پشمای کیر و خایمو و کونمو واجبی زدم و حسابی تمیز کردم.
بعد صبحانه خوردیم .
ساعت ۱۱ بود که زنگ در رو زدن .
حاج خانوم بود . در باز کردم اومد تو .
و نشست .
نازنین گفت : مامان خیر انشا ا…
حاج خانوم گفت ؛ خالت مریضه دارم میرم به اون سر بزنم تو هم اماده شو بریم .
نازنین گفت ؛ بیژن برم .
منم گفتم ؛ برو حتما . خالته واجبه . منم ناهار از بیرون میگیرم میخورم .
حاج خانوم گفت ؛ بیژن برو خانه ما غذا از دیشب مونده با حاجی بخورین .
حاجی هم تنها ست حوصله اون سر میره . شما هم باهم حرف میزنید .
منم گفتم چشم .
خلاصه : اونا رفتن . منم رفتم خانه حاجی در زدم رفتم بالا .
حاجی هم تحویل گرفت . و گفت :
چطوری بیژن . پس تو هم مثل من تو کف شمالی . خوشحالم که تونستم راضی نگه دارم تو رو وبهت خوب حال بدم .
منم گفتم اره حاجی .
راستش کونم میخاره برای کیر کلفتت .
وقتی تو فیلم میدیدم که چنین کیر کلفتی تو کونم میره و در مییاد . حشری میشدم . و دوست داشتم باز بهت بدم .
حاجی دستشو گزاشت رو کیرش و میمالید و میخندید . بعد گفت :
بیژن وقتی میگی کونت برای کیر من میخاره … عشق میکنم .
بعد حاجی گفت :بیژن جان بریم اتاق خواب .
منم رفتم تو اتاق خواب . لباسامو در اوردم و رو تخت با شرت دراز کشیدم .
رومون دیگه نسبت به هم باز بود و میدونستیم از هم چی میخایم .
چند دقیقه بعد حاجی با روغن وازلین و ۳تا خیار و کاسه ی پر از یخ اومد تو .
خندید وگفت خوبه اماده ای .
امروز حسابی خوش میگزرونیم .
بعد زیر پیرهن و پیرژامه شو در اورد و اومد رو تخت . و کنارم نشست و یکم کیرمو مالید و از بقل شرتم . کیرمو در اورد . کیر منم حسابی سیخ شده بود . .
حاجی گفت : شورتتو در آر.
در آوردم .گفت : کیر خوش برش و خوش فرمی داری .
منم گفتم : حیف کوچیکه . کاش اندازه واسه شما بود .
حاجی گفت :نگو . اتفاقا سایزش خیلی خوبه . این سایز کیر همه جا کاربرد داره و همیشه میشه ازش خوب حال گرفت .
اما برای من فقط به درد فیلم سوپر میخوره و فقط بدرد جنده ها میخوره .
ادم معمولی نه میتونه درست بخوره برام . نه میشه تو کونش کرد و درست باهاش سکس بدون اسرس داشت . که دادش هم در نیاد .
بعد حاجی سرشو برد پایین و گفت خوبه حسابی تمیز کردی . بعد شروع کرد کیرمو لیس زدن و خایهامو خوردن .
بعد بلند شد شورتشو در اورد .
کیر درازشو با اون خایه های پر شو تو هوا تکون داد . بعد دراز کشید.
گفت بیا روم .
رفتم روش . مدل ۶۹ .
کیرش نیم سیخ بود . یکم صورتمو مالیدم به کیرو خایش . و اونم داشت خایمو میخورد و وازلین زد به کونم و داشت انگشت میکرد . تا راشو باز کنه .
منم داشتم کیرشو میخوردم .
که کیرش حسابی سیخ شد و من با دیدن اون کیر کلفت ۲۰ سانتی و کلاهک گوشتی قرمزش . حسابی داشتم لذت میبردم و دستمو حلقه کرده بودم دورش .
که کیرش انقدر کلفت بود که انگشت شصت و انگشت میانیم به هم نمیرسید . تقریبا ۲ سانت باهم فاصله داشت .
ومن واقعا با بازی با اون کیر لذت میبرم و کیف میکردم .
بعد حاجی گفت : بیژن پاشو اون خیارا رو بده من .
بلند شدم ۳ تا خیار رو دادم بهش . بعد
دوباره رفتم روش و شروع کردم به خوردن پایین کیرش .
حاجی هم منو انگشت میکرد . بعد انگشت شصت شو کرد تو کونم و نگه داشت. بعد یه خیار قلمی وباریک و کمی بلند رو وازلین زد .
انگشتشو کشید بیرون و خیارو اروم فرو کرد تو .
فکر کنم خیارو نصف بیشترشو کرده بود تو . بعد
حاجی گفت :بیژن پاشو . … میخام کیرمو با دهنت و زبونت بگایی .
بلند شدم و اینم بگم که خیار تو کونم بود . فکر کنم خیارو گزاشته بود تا کونم باز بشه .
کیرشو گرفتم دستم و شروع کردم به خوردن و قدشو لیس زدن و اونم اه و اوه را انداخته بود . و هر دو لذت میبردیم .
بعد دستشو گذاشت رو سرم و رو خایش فشار میداد و تکون میداد . و گفت : بیژن از زیر خایم شروع کن .
منم شروع کردم از زیر خایش خوردن و حسابی خوردم و خایشو میبوسیدم . که خیلی دوست داشت این کارو .
بعد گفت ؛سوراخ کیرمو بگا .
منم کلاهک گوشتی شو فشار دادم .
که سوراخ کیرش باز تر شد .
سوراخ کیرشم گشاد بود .
یه تف انداختم رو سر کیرش و با انگشت وبازی با سر کیرش . تف رو فرستادم تو کیرش .
وزبونم رو لول کردم و نوک زبونم رو میکردم تو کیرش . وحاجی از این حرکت خیلی لذت میبرد . همش میگفت : بگا بگا کیرمو .
بعد دیدم یه خیار دیگه که کلفتر از قبلی بود . رو روغن زد و گفت :
بیژن بیا رو م .
بعد که اومدم روش . خیار قبلی رو در اورد و سریع و اروم خیار کلفت تر رو کرد تو و اروم فشار میداد .
اینم گفت که تا نصف بیشترشو فرستاده تو . وهدفش از این کارا اینه که :
سوراخم بیشتر باز بشه . تا بتونه راحت تر بکنه و سریع تر تلمبه بزنه . تا هر دو تامون بیشتر لذت ببریم .
بعد نشست و کیرمو که هنوزم سیخ بود رو لیس زد و تا ته میکرد تو دهنش .
واون سیبیل کلفتش رو کیرم منظره قشنگی داشت . ومن از اینکه یه مرد سیبیل کلفت و کیر گنده برام ساک میزد .خیلی لذت میبردم .بعد حاجی بلند شد و گفت :بیژن اون کاسه یخ رو بیار کیرامون رو بکنیم توش خنک شه . که ابمون دیر بیاد .
بلند شدم وکاسه رو اوردم .
که تقریبا کل یخ ها اب شده بود .
من کیرمو کج کردم گزاشتم توش . وتقریبا ۱ دقیقه نگه داشتم .
و کیرم حسابی سرد شده بود .
بعد دادم حاجی .
اونم سر کیرشو کرد تو وبعد از ۲ دقیقه در اورد و خایشو کرد تو کاسه که اونم خنک شه .
بعد دست زد به کونم و خیارو یکی دو بار عقب جلو کرد و گفت خوبه ودراز کشید رو تخت.
حاجی گفت :بیژن جان وازلینشو تو میزنی یا من بزنم؟
گفتم میزنم .
اومدم روتخت گفتم؛ فکر کنم خیارم یکم اومده بیرون .
حاجی گفت :بیا روم ببینم .
اومدم روش . … اونم یکم خایمو خورد و خیارو دراورد و خیار سومو که کلفتر بود رو روغن زد و اروم فرو کرد تو کونم .
بعد بلند شدم بالشمو اوردم پیش کمرش وسرمو گزاشتم روش و از قوطی وازلین روغن ورداشتم و گذاشتم رو کیرش و شروع کردم به مالیدن .
گفتم:حاجی مالیدن کیرت چه حال میده .
انگشتم دورش نمیرسه . تقریبا به کلفتی مچ دستمه .
خندید وگفت : اره اون موقع که ۱۵ و ۱۶ سالم بود . تو مدرسه ته کلاس بعضی موقع با دو و سه تا از دوستام کیرمو نو در میاوردیم و به هم نشون میدادیم که ببینیم . برای کی بزرگتره . و پشم کیر کی در اومده و از این سرگرمی ها.
گفتم :خوب برای کی بزرگتر بود .
اونم گفت برای من .
گفتم : حاجی ببخشید اونارو کردی .
گفت :نه چون کیرم بزرگ بود .
اونا هیچ کدوم راضی نشدن به من کون بدن .
فقط یکی شون راضی شد . که اونم هر کاری کردیم نشد . و نرفت تو .
اما سه تاشونم کیرمو برام با وازلین روغنی میکردن و میمالیدن تا ابم بیاد .
ومن هر موقع میخاستم .
میرفتم خونشون یا به اونا میگفتم . میامدند خونمون و دراز میکشیدم و اونا برام روغن میزدن و برام جق میزدن .
اینطوری بهتر بود چون اونا برام میمالیدن . ابم دیرتر میامد . و بیشتر حال میکردم .
اما خودم میخاستم جق بزنم . ابم زود میامد .
همینه میگم که :کیر کلفت زیاد به درد نمیخوره و همیشه کاربرد نداره و خیلی مواقع زد حاله .
همینطور که داشت تعریف میکرد .
منم کیر وخایشو میمالیدمو و حال میکردم. و اونم راحت دراز کشیده بود و خاطره سکسی از زمان مجردی تعریف میکرد .
حاجی گفت : بیژن جان . کیر مالی بسته فکر کنم اماده ای . بلند شد ومنم نشستم .
گفت قمبل کن .
قمبل کردم . و گفتم : حاجی میشه خیارو که در اوردی و کیرتو خاستی بکونی تو . یکم فیلم بگیری .
حاجی گفت :باشه .
و موبایلشو ورداشت و روشن کرد و گفت اماده ای .
با سر گفتم اره .
خیارو در اورد و سر کیرشو گزاشت در سوراخم و کرد تو .
کلاهکشو که رفت تو رو خوب حس میکردم . و یه جون گفتم . که اونم جون گفت .
بعد در اورد و یه دفعه تا ته کرد تو .
که احساس کردم قشنگ کونم باز شد و اینم بگم که درد نداشتم .
و شروع کرد تلمبه زدن و اه و اوه کردن .
وهی میگفت جون چه کون گشادی .
غالب کیرمو بلاخره پیدا کردم . و از همین قبیل حرفها.
بعد در اورد و نشست و گفت بیا بشین روش .
اومدم بشینم . کمی کیرمو لیس زد و خایمو خورد .
که سیبیلش که به خایه هام میخورد بهم خیلی حال میداد.

بعد کیرشو تنظیم کردم رو سوراخم ونشستم روش و اروم رفت تو کونم .
چه حالی میداد . به حاجی گفتم :
حاجی موبایلتو بده از این حرکت فیلم بگیرم .
بعد بلند شدم و دوباره تنظیم کردم .
وکلاهک کیر حاجی رو با تمام کیرش فرستادم تو و این کارو چندین بار تکرار کردم و فیلم گرفتم .
من واقعا وقتی میدیدم که چنین کیر کلفتی با این ضخامت وبلندی میرفت تو کونم . واقعا خیلی لذت میبردم و حال میکردم .
بعد حاجی گفت : بیژن بسه اینقدر فیلم نگیر . میترسم ابم بیاد .
هنوزم درست حسابی تلمبه نزدم .
موبایلو گزاشتم اونور و شروع کردم بالا و پایین کردن .
بعد حاجی گفت : پاشو قنبل کن .
منم قنبل کردم . حاجی هم کیرشو تپوند تو کونم و شروع کرد تلمبه زدن و با هرس تلمبه میزد .
گفتم : حاجی تا ته بکن توش ونگه دار . حاجی هم تا ته کرد و گفت : رسید به تخمام .
منم دست دراز کردم و تخماشو مالیدم و متوجه شدم که چیزی از کیرش بیرون جا نمونده .
حاجی گفت : خودتو اماده کن .
فکر کنم الان هاست که ابم بیاد .
بعد شروع کرد به تلمبه زدن و یک دفعه کیرشو کشید بیرون
گفت برگرد .
برگشتم . اونم ابشو ریخت رو کیرم وبعد نشست . با دستش ابشو برداشت .
مالید به کیرم و شروع کرد جق زدن برام .
اب منم در اورد . وچند دقیقه ای دراز کشیدیم .بعد حاجی گفت :
چطور بود جوان . خوب حال کردی . دیدی کونتو قالب کیرم کردم .
به من که خیلی حال داد . یه دست به سوراخت بزن بیژن . ببین که چقدر گشاد شده .
منم دست زدم . راست میگفت . کونم گشاد شده بود . وراحت ۲ و ۳ تا انگشتم میرفت تو .
بعد که انگشتمو بالا اوردم . دیدم که یکم
خونی شده . بعد به حاجی گفتم .
حاجی گفت : ببخشید یکم زیاده روی کردم و محکم تلمبه زدم .
فکر نمیکردم اینطوری بشه . چون با خیار کونتو باز کرده بودم که عادت کنه .
چیزی نیست نترس بلند شو برو خودتو با اب ولرم بشور که وازلین دور کونت بره .
بعد با اب سرد بشور که کونت جمع شه .
منم تختو پاک کنم . که اب کمرمون ریخته روش . که حاج خانوم اومد نفهمه …
منم رفتم حمام و خودمو تمیز کردم و اومدم بیرون .
حاجی از اشپسخونه اومد با دو تا لیوان شیر خرما و پودر قوت تو .
گفت : بیژن بخور جون بگیری و انرژیت برگرده .
بعد نشستیم و فیلمو گرفتم ازش نگاه کردم . وکمی با هم صحبت کردیم و خندیدیم . بعد ناهار گرم کردیم و خوردیم . و من خداحافظی کردم و رفتم خونمون .

امیدوارم از این قضیه که داستانش رو تعریف کردم . لذت برده باشید .
این بار سعی کردم . بهتر توضیح بدم .
این ماجرا کاملا واقعی اتفاق افتاده .
اگه خوشتون بیاد باز از ماجراهام مینویسم .
پایان .

نوشته: بیژن

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها