داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کونم خارید و ۶ نفر منو کردن باهم

من اسمم امیر هست ۲۳ سالمه
از چند سال پیش همیشه دوست داشتم گروپ سکس تجربه کنم وخیلی تو کفش بودم اما رابطه هام همه تک نفری بود چون پارتنرام دویت نداشتن گروپ، تا اینکه چند ماه قبل تو گروه تلگرام گی پارس جنوبی با یکی اشنا شدم اصالتا لر بود از خوزستان ۳۵ سالش بود بهش گفتم دنبال گروپ هستم و اینا گفت رفیق زیاد دارم ولی باید باهاشون صحبت کنم بهت خبر میدم شمارشو داد منم شماره دادم اسمش شهریار بود. گذشت فردای اون روز بهم پیام داد گفت با دوستام حرف زدم میخوان عکستو ببینن منم گفتم عکس اونا رو بفرست منم عکسمو فرستادم عکس ۵ نفر فرستاد گفت اینا هستن از بین اینا یکی انتخاب کن که با خودم دوتایی بکنیمت واقعا خیلی حشری شده بودم گفتم من هر ۵ تا رو میخوام گفت نمیشه نمیتونی اینجوری حال نمیده من اصرار کردم گفتم یا هر ۵ تا یا من نمیام اونم گفت باشه، مکان نداشتن چون اونجا کار میکردن تو خوابگاه بودن به پیشنهاد من گفتم بریم بیابون یه فرش پهن میکنیم یه جای خلوت هوا هم خوبه سکس میکنیم قبول کردن من رفتن عسلویه، شهریار اومد با ماشین دنبالم با یکی از دوستاش که اسمش رضا بود اونم حدودا ۳۴ ۳۵ سالش بود من عقب نشستم رضا سیبیلو بود اونم اومد عقب نشست تا نشست گفت جوووون چه نازی و شروع کرد باهام لب گرفت منم خیلی خوشم میومد و کیر دوتامون راست راست شده بود عاشق مردای سیبیلو و ریشی بودم، گفتم پس بقیه کجان؟ شهریار گفت ما میریم اونا هم خودشون میان خلاصه تا رسیدیم جای مورد نظر یه دست رضا تو شلوار من بود و کونمو میمالوند و لب میگرفتیم، رسیدیم یه فرش پهن کردیم و شهریار منو لخت کرد لباسای خودشم در اورد شروع کرد باهام لب گرفتن و انگشت کردن تو کونم منم داشتم پرواز میکردم گفتم سوراخم تنگه جر میخورم رضا گفت گشادت میکنم خودم خلاصه رضا از پشت شروع کرد آروم آروم منو میکرد منم همزمان واسه شهریار ساک میزدم خیلی خوب بود رو ابرا بودم اولش درد داشتم ولی درست شد ع دقیقه بعد، گوشی شهریار زنگ خورد گفت بیاید منتظرتونیم که چند لحظه بعد یه ۴۰۵ مشکی اومد ۴ نفر اومدن پایین واقعا دلم ریخت یه جوری شدم پشیمون شدم که گفتم ۶ نفره اونا اومد شروع کردن یکم شوخی کردن و اینا مسخره کردن کیر هم و دست میکشیدن به من و اینطور یه ۲ ۳ دقیقه ای گذشت که اونام لخت شدن و شروع کردن عین قطار جلوم صف بسته بودن نوبتی ساک میزدم و جاهاشون عوض میکردن ولی خوشبختانه کیر هیچکدومشون اونقد بزرگ نبود که بخوام خیلی اذیت بشم اونا هیچکدوم هنوز ابشون نیومده بود که اب من اومد و کل حس دادنم پرید گفتم من دیگه نمیتونم و شما هم با جق زدن ابتون بیارید یه هو دوتاشون که اسماشون هم نمیدونم عصبی شدن گفتن مگه ما مسخره توعیم تا مث سگ نکنیمت ولت نمیکنیم باید زیر کیرمون گریه کنی منم ترسیدم و شروع کردن به کردن یکی میکرد تو دهنم یکی تو کون مرتب جاها عوض میکردن دیگه واقعا گریه ام گرفته بود داشت حالم بهم میخورد که آب سه تاشون اومد دوتا ریختن تو کونم یکی هم رو صورتم ریخت فقط مونده بود شهریار و یکی بود بهش میگفتن حسن اون دوتا هم کیراشون گرفتن بالای سرم با جق زدن ابشون رو صورتم ریختن، خوشحال بودم که تموم شده ولی گفتن ما به یه دست راضی نیستیم و همه دوباره شروع کردن منم یکم حسم برگشته بود ولی باز اذیت میشدم این دفعه واقعا ابشون اصلا نمیومد و سوراخم دیگه بی حس شده بود دهنم از کیر خالی نمیشد کل بدنم تف مالی بود برا بار دوم که ابشون اومد مجبورم کردن اب همشون رو بخورم البته همشو بالا اوردم و اینم بگم که سه نفرشون ازم فیلم گرفتن با چهره و خیلی تهدیدم میکنن باید باهامون رابطه داشته باشی وگرنه پخش میکنیم، خداروشکر تا جایی که الان خبر دارم ۳ تاشون کارشون تموم شده برگشتن شهر خودشون و دیگه خیلی وقته بهم پیام نمیدن
اون دوتایی که موندن هم مجبورم باهاشون راه بیام از ترس ابروم برا همین هر وقت بخوان میرم میدم بهشون البته خودمم دوست دارم.

نوشته: امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها