داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

گشاد شدن کونم در بندر عباس

داستانی که میخوام براتون تعریف کنم ، مربوط میشه به پریسال میشه امیدوارم خوشتون بیاد.

پدرم کارمند یکی از وزارتخانه ها است ، بهش ماموریت داده بودن که بره بندر عباس برای 3 ماه تابستون…من و مادرم هم قرار شد باهاش بریم . از خودم بگم… الان 18 سالمه و دو سال پیش 16 ساله بودم . پسر سفید و خیلی خوشگلی هستم، چشمهای درشتی و کشیده ای دارم ، و موهام مشکی براق و لخت و پر پشت هستند . صورت ناز و تپلی و خوش فرم و معصومی دارم ، خوش اندام و گوشتی هستم. کلا تو کلاس و مدرسه خوشگلترین پسر بودم و هستم ، قدم الان 183 سانته اون وقتها تا جایی که یادمه 7-8 سانت کوتاهتر بودم. و البته خوشگلتر، تو مدرسه هم بچه ها کلا اذیتم میکردن (پسرا متوجه حرفم میشن) به خاطر همین کرم ریختنها کلا گی بار اومدم !! کون خوش فرمی و گوشتی و سفیدی هم دارم ، بدنم هم خیلی کم موه اون موقع اصلا مو رو کونم نبود ، دست که میکشیدم مثله پنیر بود ! برا ارضا شدن و جلق زدن هم عادت داشتم لوله خودکار و خیار باریک و انگشتم رو چرب کنم و فرو کنم تو باسنم ، بعد که حشری میشدم و خودم رو میمالوندم آبم می اومد .
تو مدرسه هم چند بار پشتم رو مالیدن یکبار تو کوچه خلوت وقتی 14 سالم بود یک پسر سال بالایی با مالش خودش رو پشتم و کونم جلق زد. خلاصه حشری و نیازمند کیر بار اومدم ولی چون سنم پایین بود و پدرم مراقبم بود هیچ وقت کسی کونم نذاشت تا …
تو بندر عباس تو یک خونه سازمانی ساکن شدیم ، آپارتمانی و نوساز بود ، ولی راحت بود .
تابستون بندر عباس فرقی با جهنم نداره ، هوا شرجی و خیلی گرمه ، اگر کسی اهل اونجا نباشه و ظهر و عصر بره بیرون احتمالا گرمازده بشه …
به همین خاطر بیشتر اوقات خونه بودم و با لب تابم ور میرفتم (بازی و اینترنت و…)
پدرم از صبح تا عصر اداره بود ، مادرم هم معمولا خونه بود و …
دم غروب با دوچرخه میرفتم بازی. تو محله ما یک پسر عربی بود به اسم عبود ، قد بلند و ورزش کار سبزه با موهای فرفری صورت استخوانی و… سنش حدود 19 سال بود . تو محله همه پسرها ازش حساب میبردن ، شناگر ماهری بود و کلا اندامش ورزیده بود … یک سگ کوچولو هم داشت . این پسر از روز اولی که منو دید تو نخم بود ، من هم بنا برعادت با شلوارک ورزشی دوچرخه سواری میکردم ، اوایل مرداد بود ، ساعت 6 و نیم رفته بودم دوچرخه سواری (همیشه کرم ضد آفتاب میزنم )
اون روز چون پنجشنبه بود ، مادر و پدرم رفته بودن مرکز شهر ولی من باهاشون نرفتم و رفتم دوچرخه سواری اون روز کلا کوچه خلوت بود .
ولی بعد از حدود نیم ساعت دوچرخه سواری تو خیابون و محله از جلو خونه عبود رد شدم و سر کوچه شون دیدمش .
عبود اون روز سگش رو با خودش نیاورده بود بیرون .
من هم بهش سلام کردم و پرسیدم : سگت کو ؟!!
گفت: پیش پسر عمومه
من هم گفتم : دوچرخه ات رو نمیاری بیرون ؟ گفت : من دوچرخه ندارم ، موتور دارم
پرسیدم مدلش چیه : گفت هوندا 125 ماله داداشم بودم داده به من… میخوای ببینی ؟؟
من هم گفتم آره … خلاصه آروم آروم با هم رفتیم به سمت خونشون تو راه راجع به تهران ازم سوال میکرد و خلاصه گپ میزدیم . رسیدیم خونشون کلیدو زد رفتیم تو …
تو حیاط از دوچرخه پیاده شدم و رفتیم پیش موتورش .
ازش پرسیدم خانوادت نیستن (چه غلطی کردم) با لبخند گفت: نه بابام رو لنج کار میکنه و مادرم پیش خواهرش تو اهوازه
اون روز که موهام سلمونی نشده بود قیافه ام با شورت ورزشی خیلی سکسی بود .
راستش همیشه دلم میخواست برم زیر یک مرد ولی خیلی میترسیدم.
بریم سر داستانمون …
موتورش رو روشن کرد و چند تا گاز داد ، بعد از چند دقیقه درو بست گفت بیا تو پدرم یک ـ کلت ـ داره بهت نشون بدم ، من خر هم رفتم خونشون معمولی بود ، درو که بست ، گفت برو بشین من هم نشستم رو مبل نشستم ، اون رفت تو اتاقش شلوار لی اش رو درآورد با شرت اومد تو هال ، پاهاش مثله موکت پرمو بود !!
اومد کنارم نشست و گفت : خوب آقا سینای ما چطوره ؟ من هم گفتم ممنون خوبم … کلت رو آوردی ؟
گفت : صبر داشته باش ، اون رو هم میارم !
زل زده بود رو پاهای عرق کرده و شرت ورزشیم ، تو چشمهام نگاه میکرد و صورتم رو مرتب دید میزد ، خیلی ترسیده بودم قلبم تن تن میزد !
من : میخوای من برم بعدا بهم نشون بده ؟!
گفت بشین بابا کار مهمی باهات دارم(عین گرگی که طعمه با پای خودش اومده باشه پیشش ) بلند شد یکی دی ویدی رو از زیر فرش درآورد ، گذاشت تو دستگاه پخش و روشن کرد …
فیلم سکسی بود ، یک مرد و با دو تا زن داشت حال میکرد زنها براش ساک میزدن و مرد هم با انگشت تو سوراخ کونشون انگشت میکرد !
من هم داشتم نگاه میکردم و تو دلم گفتم خدا رو چه دیدی !؟ شاید گی نباشه (زهی خیال باطل)
بعد که میخکوب داشتم ال سی دی رو میدیدم احساس کردم دستش اومده بین رون هام برگشتم نگاهش کردم دیدم زل زده تو چشمهام !
بهم گفت: سینا جان از روز اولی که دیدمت عاشقت شدم !! میخوام باهات حال کنم…
میخواستم دستش رو کنار بزنم که به زور بردشون لای پاهام انگشتاش رو وحشیانه میمالید لای رونهام …
بعد از چند دقیقه تلاش برای رفتن کیرم شروع کرد به راست شدن…
کم کم پاهام شل شد … دستش رو گذاشته بود رو کیرم با سرش ور میرفت . بهم گفت خوشگله من چه کیر کوچولو و نازی داری !!؟
بعد ازم یک لب گرفت ، زبونش رو کرد تو دهنم تو دهنم چرخوند خیلی شهوتی شده بود ، احساس زن بودن بهم دست داده بود ، دستش رو گذاشت پشت سرم و به صورتش فشار داد و صورتم رو غرق در بوسه کرد ، واقعیتش لبهام شبیه لبهای دخترهاست نه خیلی گوشتی نه خیلی نازک و کمی غنچه ای با لبهای صورتی رنگ…
خلاصه بعد از چند دقیقه بوس دادن ، دستش رو برد سمت پام ، شروع کرد به ماساژ رونهام ، از شهوت داشتم آتیش میگرفتم یک آه ه ه کشیدم ، شرتش رو درآورد و کیرش رو دیدم … یک کیر با طول حدود بیست و پنج سانت کلفت مثله دسته خیار سالادی و پر مو

عبود : بذار دهنت ساک بزن ، به زور کردش تو حلقم ، داشتم بالا می آوردم… طعمش رو دوست نداشتم ولی داشت خفم میکرد ، آب از لک و لوچم راه افتاده بود با دست زدم به پاش ، کیرش رو درآورد گفت زیرش رو لیس بزن شروع کردم به لیس زدن اون هم سرم رو فشار میداد و آخ و اووووف میگفت
بعد از چند دقیقه گفت بسه …
عبود مچ پاهام رو گرفت ، جوراب ورزشیم پای چپم رو درآورد ، و شروع کرد به لیس زدن کف پام و گاز زدن های انگشت های پام … داشتم دیوونه میشدن خیلی لذت میداد از یک طرف قلقلک کف پام از یک طرف سوزش گاز گرفتنهاش
عبود : عرق پات خیلی خوشمزه است ، کیرش رو مالید به کف پام و گفت : ماله خودمی …
پاهام رو چسبوند به هم جفتی میبوسید و لیس میزد … داشتم دیوونه میشدم ، بعد وحشیانه دستش رو برد طرف شلوارک از زیر کونم کشیدش بیرون شرتم هم باهاش در اومد و قمبلهام افتاد بیرون …
عبود : اووووووووووف چه هلویی قایم کردی سینا خانم ! بعد پاهام رو باز کرد با سر حمله کرد به لای پاهام و کونم
وحشیانه تخمهام و زیر کیرم رو لیس مزد داشتم دیوونه میدم دستاش رو برد سمت کونم محکم گرفتشون و فشارشون داد ، من : آآآآآه ه ه ه ه ه اووووف آهی از ته دل کشیدم و آبم جهید بیرون اون هم با انگشتش آب رو جمع کرد و گفت سینا برگرد …
من هم برگشتم و پاهام رو زمین دراز کردم ، بهم گفت : سینا من تجریه ندارم ولی میدونم اگه شل بگیری و خودت رو سفت نکنی درد نمیگیره و لذت میبری…
بعد بلند شد یک بالشت و وازلین آورد و گفت : بذار زیر شکم و سینت تا راحت باشی
سرش رو گذاشت رو کونم و با زبون مشغول خوردن و لیس زدن شد سوراخ کونم شد من هم افتاده بودم به آه و ناله کرد … آه آه اوووخ اوووف آ ه ه ه ه !
مثله دیوونه ها کونم رو میخورد و زبون میبردم تو سولاخم ! نمیدونم چرا ولی بعد از دو سه دقیقه بهش گفتم : من جنده تو ام جرم بده بکنننم ، کونم رو بکن
اون هم سرش رو برداشت شروع کرد به بوسیدن گردنم و لیس زدن پشت گوشم …
موهای سرم رو محکم میگرفتم و لپام رو میبوسید …
بعد هم گفت سینا جوووون آماده گاییده شدن هستی ؟ میخوای زیر خوابه من بشی ؟؟
من هم با آه و ناله و شهوت گفتم : کونم ماله تو بکنننننش
اون هم کمی وازلین زد سر انگشتش و فرو کرد تو کونم خیلی دردم اومد … یک جیغ کوچولو زدم و اون هم گفت جووووون سینای من … با انگشتش به زور تو کونم بازی میکرد و میچرخوند …تا جا باز کنه انگشتش رو به پوست سوراخ کونم فشار میداد و این دیوونم میکرد دردش زیاد بود ولی حال میداد بعد از ده دوازده ثانیه انگشت دوم هم اومد تو کونم ! دو تایی میچرخوندشون
بهم گفت برگرد خوشگل پسر ! برگشتم فیس تو فیس به صورتش نگاه میکردم صورتش پر عرق بود و معلوم بود تا به حال اینقدر لذت نبرده
پاهام رو گذاشت رو دوشش و با انگشت شستش فرو کرد تو کونم … کونم آب آورده بود …مثله ژلاتین !
بعد از چند کمی آه و ناله شستش رو در آورد و یک گاز از کونم گرفت … آخخخ …
بعد برم گردوند (تسلیم بدون شرط)
کیرش رو گذاشت رو سوراخم و کمی فشار داد … آیییییی … یک تف انداخت رو سوراخم و سر کیرش رو رو کرد کونم
جلوی چشام سیاهی میرفت … خیلی درد داشت ، کم کم کیرش رو تادسته هل داد تو کونم اشک از چشام سرازیر شد و نفسم گرفت . وقتی کیرشو تا ته اونجایی که جا داشت فشار داد یک آیییی بلند کشیدم وبا دست رو قالی چنگ میزدم .
کیرش رو در آورد . گفت نیستی که ببینی سوراخ کونت مثله لامپ 100 وات قرمز شده و میشه راحت دسته بیل توش فرو کرد …
بعد دوباره کیرم کرد … این بار شروع به تلمبه زدن کرد و خیلی درد داشت ولی بعد از حدود 5 دقیقه دردش خوابید . داشتم لذت فراوانی میبردم . خیلی حال میداد سینه اش رو پشتم بود و کیرش تا دسته تو کونم دماغش رو پشت سرم میمالوند و بو میکشید و من … آه وووف آه ه ه آخ آیییییی …
برا حدود یک ربع کیرش لای لمبرهای سفیدم بود . تو این مدت دو یا سه بار آبم اومد.
بعد از چند دقیقه کیرش رو دراورد و چند تا نفس کشید ، گفت برگرد : دوباره پاهام رو انداخت رو شونه هاش و تلمبه زدن رو اینبار رو در رو شروع کرد .
کیرش تو کونم تا ته فشار میداد . در حالی که پشتم رو زمین بود صروتش رو آورد رو بروی صورتم و از لب طولانی گرفت . بعد حس کرد کیرش داغ شده ! آآآخخخخخخخ چشاش رو بست و ازم لب طولانی دیگه ای گرفت و آبش رو خالی کرد تو کونم … وااااایییییی سوختم چه سوزش و خارشی داشت …
تو اون حالت تقریبا از کمر منو تا کرده بود پاهاش سفیدم تا نزدیکای سرم اومده بود …
کیرشو در آورد . آبش که از کونم سرازیر شده بود رو با انگشت کرد تو دهنم …
اون روز دو بار دیگه از پشت منو کرد ساعت حدودای 8 و نیم با التماس ولم کرد برم دستشویی و بعدش خونه
اون روز با کونی گشاد و گاییده رفتم خونه
من یک کونی تمام عیار شده بودم …

نوشته:‌ سینا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها