داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

آیا این کیر بود که رفت تو کونم؟

سلام . یک خاطره دارم براتون . که فکر میکنم باورش براتون سخت باشه ولی مینویسم. همش حقیقت داره . امیدوارم خوشتون بیاد .
من اسم مسعار دادم به خودم به اسم کله کیری . هر جا اسم کله کیری دیدین فمین که منظور من هستم. حالا بریم سراغ داستان.
یه روز من و چند تا از دوستام به اسم های منصور ، هادی و هرمز . تصمیم گرفتیم بیرون شهر تفریح و … . من که پایه بودم همیشه واسه بیرون رفتن و هرمز یکم کارداشت ولی بعدش که اصرار کردیم . اونم گفت میاد.
اول تصمیم گرفتیم بریم کوه ولی من و هادی مخالف بودیم . بعد قرعه کشی کردیم از آخر تصمیم گرفتیم بریم جنگل . شهرشو نمیگم دیگه .
بعد وسایل ها رو جمع کردیم که بریم . وقتی رسیدیم . چادر زدیم و … من داشتم صبحانه رو آماده میکردم و هادی و هرمز رفتن چوب جمع کنن واسه آتیش . منصور هم رفته بود لب آب .
اخه کنار رودخونه بودیم . یه دفه دیدم علی صدا میزنه میگه آییییییییییییییییییییییییییی کله کیری بدو بیا ببین چی پیدا کردم . منم سراسیمه کفشامو پام کردم و از چادر زدم بیرون . اما علی نبود اونجا . از هرمز پرسیدم علی کو ؟
هرمز گفت پشت تخت سنگاست . رفتم دیدم یه جوجه تیغی پیدا کرده بود و ذوق کرده بود. تفلک . منم گفتم واسه همین این همه منو کشوندی اینجا ؟ گفت مگه بده ؟ منم اخمش کردم. خلاصه برگشتم توی چادر .
اینو هم بگم که قرار بود دو شب همونجا باشیم.
ظهر شد و بساط ناهار رو داشتیم روبراه میکردیم . جیگر گرفته بودیم . داشتیم سیخ میکشیدیم . وقتی خوردیم . رفتیم خابیدیم.
تا اینکه بالاخره سرتونو درد نیارم . شب شد و تصمیم گرفتیم بخوابیم .
توی چادر خوابیده بودیم که یک صدای عجیبی به گوشمون خورد .
مثل نعره یک موجودی بود ولی نمیدونستیم چیه ؟!
بعد ابراهیم گفت من میرم بیرون ببینم چیه ؟ گفتیم نه نرو . ولی رفت . یک ربع گذشت دیدیم نیومد. هرمز گفت من برم ببینم چی شد این پسره نیومد ؟!!
هرمز هم رفت.
یک ساعت گذشت و جفتشون بر نگشتن . ما هم که ترسیده بودیم حسابی.
دیگه جرات نمیکردیم بریم بیرون .

که یه دفه دیدیم صدای فریاد مجتبی میاد . وای نمیدونید چقدر ترسیدیم . خلاصه
بعد همه بچه ها یکی یکی رفتن از چادر بیرون که ببینن چی خبری شده ولی هیچکدوم بر نگشتن.
ولی صدای فریاد بعضیا شون میومد .
بعد من تنها مونده بودم تو چادر . گفتم بیخیال چراغ موبایلمو روشن میکنم نصف شبی فرار میکنم . خودمو میرسونم به جاده و میرم کمک میارم.
سریع لباسامو پوشیدم و زدم بیرون.
که یه دفه دیدم یه دستی منو از پشت گرفت و بلندم کرد .
خیلی بزرگ بود .
بعد من به سختی میتونستم پشت سرمو نگاه کنم . بعد یه دفه شلوارمو کشید پایین و یه تف زد در کونم و منو نشوند رو کیرش.
که ناگهان منم فریادی همچون فریاد دوستای دیگم کشیدم که به آسمونا رفت . تو تاریکی به سختی میتونستم ببینم جایی رو.
وای داشتم جر میخوردم . بعد موبایلمو روشن کردم . دیدم این یاروهه دستاش خیلی پشم داره . خیلی مو داره . موهای سیاه پرپشت . یه دفه با تمام قدرت برگشتم در همون حال . که دیدم کین کونگه . آره . باورتون نمیشه . ولی کیر کینکونگ تو کونم بود .
داشت با قدرت تمام تلنبه میزد . منم حسابی وحشت کرده بودم و داشتم سکته میزدم . درست در همون حالت . سر کیر کین کونگ .
بعد که آبش اومد منو ول کرد رو زمین و رفت. منم سراسیمه لباسامو پوشیدم و فرار کردم . از اونجا. شب سختی بود.
امیدوارم از داستانم خوشتون اومده باشه.
کلیه مطالبی که براتون گفتم همش عین حقیقته .
دفه بعدی ماجرای کون دادنم به گودزیلا رو برتون مینویسم. حتما از اونم مثل این خوشتون میاد.

نوشته: کله کیری

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها