داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

باز شدن راه کونم در نانوایی

سلام دوستان شهوتی ، من از بچگی رفتارم و حتی بدنم شبیه دخترا بود مثلا بدن ‌لاغری داشتم و به لباسای زنونه مخصوصا لباس زیر خیلی علاقه داشتم و یواشکی میپوشیدم و خودم رو تو رویام دختر میدیم . حتی توی بازیای زن و شوهری ،نقش زن رو انتخاب میکردم ولی شهوتم از جایی شروع شد که ۱۲ سالم بود و توی صف نونوایی یه مرد میانسال که با پسر پنج یا شش سالش پشت سرم بودن و من رو انگولک کرد حتی جلوی پسرش، من حتی یه بار قید نون رو زدم و برگشتم خونه ولی چون نون نداشتیم با سر وصدای خواهرم مجبور شدم بر گردم و از شانس بدم اون مرد هنوز همونجا بود و با نیش باز منتظرم، خلاصه هرکاری کردم ازدستش خلاص نشدم و موقعی به خودم آمدم که دیدم انگشتای بزرگش داخل سوراخ کونم رفته و من دارم لذت میبرم سوراخ کونم کاملا باز شده بود و من این رو حس میکردم بدبختی اونجا بود که شلوار کردی پوشیده بودم و شرت هم‌ نداشتم اونم دستش کاملا داخل شلوارم بود و جوری نشسته بود که دیده نمیشد وقتی دید که دارم لذت میبرم به من پیشنهاد داد که برم خونه شون ولی من قبول نکردم و اون هم به کار خودش ادامه می‌داد تا اینکه من یه دفعه به عقب برگشتم و پشت سرم رو دیدم ، از ترس اینکه کسی ما رو نبینه من پشتم‌ رو به در نونوایی کرده بودم ولی هواسم به شیشه ی نونوایی اصلا نبود در همون موقع متوجه شدم که یکی از کارگرهای نونوایی متوجه شده که دست مرده توی شلوارم هست و و داره انگولک میکنه اونم به شاطر اشاره کرد ولی هیچ کدوم چیزی نگفتن .وقتی مرده اینو فهمید سریع دستش رو کشید و خندید .
طولی نکشید که نوبت من رسید ولی شاطر با عصبانیت گفت بهت نون نمیدیم از اینجا برو . منم که همه چی رو متوجه شده بودم با خجالت و سوراخ باز و پر تف برگشتم خونه و گفتم شاطر بهم نون نداد ، خواهرم عصبانی شد و رفت نونوایی و دعوا کرد ولی شاطر چیزی بهش نگفت و بعدش خواهرم خودش رفت نون گرفت آمد. از اون روز دیگه نتونستم جلوی شهوتم رو بگیرم و دوست داشتم یه چیزی داخل کونم باشه میرفتم هر چیزی مثل خیار یا شبیه اش رو یواشکی توی کونم میکردم تا راحت بشم، تا اینکه بعدها فهمیدم پسر خاله ی من هم کونی شده و از چند نفر آشنای نزدیک شنیدم که یکی از کارگرای پدرش کونش گذاشته و رفته.و یه شب که خونه خالی بود همدیگرو رو کردیم ولی من لاپایی دادم اون بار رو ، ولی متوجه شدم که پسر خاله ام واقعا کونی درجه یک شده و وضع اش خیلی خرابه ، اون کاملا میدونست چه جوری کون بده و کیرم رو راحت داخل کونش کرد و من رو راهنمایی می‌کرد ، ولی در کل مواظب بچه هاتون و یا برادر کوچیکتون باشید و اون ها رو با کسی تنها نذارید یا نفرستید چون آدمای مریض و روانی زیاد شدن . امیدوارم هیچ کسی مثل من از این اتفاقا براش نیوفته. ببخشید اگه داستان خوب نبود ولی واقعی بود.مرسی

نوشته: Sissyboy

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها