داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دیدن کیر غریبه داخل کس زنم

من شهرام هستم . 48 سال دارم . اسم خانمم ستاره  با قد 160 و سن 37 . باسن و سینه ی بزرگ  با چهره ی تو دل برو و سفید سفید است . من و خانمم همیشه دوست داریم نفر سومی بین ما به صورت فانتزی باشه موقع سکس کردن خیلی خوشم میاد یکی زنم رو بگاد و من ببینم  الانم دوست دارم همینجوری  به صورت خیالی در مورد گاییده شدن زنم توسط یکی دیگه صحبت کنیم . بعد از کمی تصورات سکسی با یکی دیگه هر دوتا مون حشری میشیم و یک سکس باحال میکنیم . یک شب دیدم زنم میگه بیا با همین پسری که برامون سفارش غذا از رستوران سر کوچه میاره  یه کم اذیتش کنیم ببینیم چی عکس العملی نشون میده . اونجا بود که فهمیدم زنمم بدجور کوسش میخاره و دلش میخاد و من هم که عاشق اینکار بودم که زنم با بقیه هم سکس داشته باشه . پسره ۱۷ سالش بود و هر وقت سفارش غذا را به رستورانی که نزدیک خونه مون که آپارتمانی و در طبقه چارم یک ساختمان موقعیت دارد  میدادیم همین پسره برامون سفارش را از رستوران  میاورد .  یک شب که قرار بود برامون سفارش بیاره طبق برنامه قبلی  زنم تاپ قرمز چسب با دامن کوتاه که نصف باسنش قشنگ موقع راه رفتن معلوم میشد تنش کرد  و حسابی سرو صورتش رابا آرایش غلیظ آراسته  کرد. رفت نشست روبروی در ورودی  روی مبل پاهاش رو روی هم انداخته بود رونهای سفیدش با اون دامن کوتاه هر  آدمی را حشری میکرد ، در را باز گذاشتیم تا صدای زنگ در شد زنم باصدای بلند گفت بیاتو که دیدیم بجای اون پسره  مردی حدود چهل سال با اندام برومند وقد بلند وارد شد با دیدن زنم بااون لباس ها جاخورد و ستاره هم که انتظار پسره را داشت کمی شوکه شد ، آن مرد گفت  من صاحب رستوران هستم و اسمم بابک است و امروزچون  پسره نیامده بود و من غذاتون را آوردم ، من از ته دل خوشحال شدم و گفتم غذا ها رابگذارد روی میز داخل اتاق و به زنم چشمکی زدم او هم فهمید که چکار باید بکند وخودم رفتم سمت اتاق خواب،،زنم به اون آقا  خوش وبش کرد و حرکاتی انجام میداد تا بابک کاملا مجذوب اندام سکسی زنم شده بود واندامش را ورانداز میکردو میشد حشر را تو چشمهایش دید به  که زنم برخلاف نقشه قبلی به او نزدیک شد و گفت امشب میخواهم ساعتی مهمان ما باشی و رفت تو بغلش و خودشو چسپوند به بابک ،،،بابک تا بخود آمد دید زنم تو بغلشه و کیرش را از روی شلوار داره میماله باسراسیمه گی گفت اخه…خانم…شوهر شما چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ زنم گفت بتو کاری نباشد و هر دو اومدن اتاق خواب که من اونجا منتظر شون بودم زنم بمن گفت الان اون پسره که نیومد به عوضش آقا بابک اومده دوست دارم بما اجازه بدی تا کمی بازی  کنیم از حرکات زنم که هیچ سر در نیاوردم و نمیدانستم چی بگویم مممممن ممممم کردم وآخه آخه اون پسره قرارررر بودو دیدم زنم تو بغل بابک است وملتمسانه بمن نگاه میکند منم  گفتم مشکلی نیست عزیزم و تازه بابک متوجه موضوع شد و خیلی دوستانه با خنده بمن گفت زنت را جوری حال بدم که بار بعدی التماسم کنی تا بیایم و زنت را بگایم و در ادامه با لحن جدی  گفت بیا کوسکش خودت لختم کن ، اول کمی عصبانی شدم اما ستاره با چشمکی بمن فهماند که اطاعت کنم ، من هم بدون عکس العملی پیرهن و بعد شلوار ووو بعد شورتش را وااا عجب کیر بزرگ داشت کیرش را بدستم داد وگفت اینرا الان تو کس زنت میکنم چطوره اول ببوسی؟دوستداری ؟ گفتم اره اره و از کیرش که حالا تو دستم بزرگ و بزرگتر میشد دو ماچ آبدار گرفتم وگفت تخمهایم را هم ببوس ،کیرش را بالا گرفتم و تخمهای پشمالویش را هم بوسیدم بعد گفت حالا میتونی نگاه کنی که زنت را چجور پاره میکنم آنموقع دیدم
ستاره از ذوق داره میخنده،،، بابک هم  زنم رو روی تخت خوابوند و دامن و شورت نازک زنم رو در آورد منم نگاه میکردم پاهاش رو باز کرد و کوس سفید و تپل زنم که تازه پشماشو زده بودبیرون زد و  شروع به  مکیدن و لیسیدن کسش کرد منم لذت میبردم که یکی بلاخره از نزدیک کس زنم رو میخوره زنمم انگار دفعه ی اولش بود کوس میداد هی آخ و اوف میکرد و میگفت جوووون بخور مال خودته ,من ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﻨﻮ ﺣﺴﺎﺑﯽ بکنی !!! ﻭ ﺑﻌﺪ ﮐﯿﺮ ﺑﺎﺑﮏ راکه حسابی شق شده بود و از اون کیر های بود که نوکش بالا است  ﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﻭﻟﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ! ﭼﻪ ﺟﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﻫﻤﻮﻥ ﺯﻧﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻪ ﮐﻪ ۱۵ ﺳﺎﻝ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎﺑﮏ: ﺯﻧﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻫﻦ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻩ !! ﺍﻭﺧﺨﺨﺦ ﭼﻪ ﺳﺎﮐﯽ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺳتاره ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺳﺎﮎ ﻣﯿﺰﺩ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ !ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺣﺸﺮﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ زنم بمن گفت :ﺧﻮﺷﺖ ﻣﯿﺎﺩ ﯾﮏ ﮐﯿﺮﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﻤﻪ؟ ﻣﻦ: ﺁﺭﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﺨﻮﺭﺵ عزیزم :ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﯿﺮﺵ ﭼﻪ ﮔﻨﺪﺱ !! ﮐﯿﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﮕﻦ!ﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﺎﺑﮏ: ﺍﻻﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﻔﻬﻤﻪ ﺯﻧﺶ ﺍﺯ ﭼﻪ ﮐﯿﺮﺍﯾﯽ ﺧﻮﺷﺶ ﻣﯿﺎﺩ بعد دیدم  سینه های پر گوشت و خوردنی ستاره رو از زیر تاپ بیرون کرده وتوی دستاش گرفته و داره فشار می ده و به من اشاره میکرد که نگاش کنم. بعد آروم صورتشو  بردسمت سینه های زنم و نوک یکی از سینه هاشو بوس کرد و آروم شروع کرد به خوردن و اون یکی سینه ستاره رامحکم تر توی دستش فشار میداد.  بعداز اینکه بابک حسابی سینه های ستاره روخورد صورتشو بلند کرد و رو به من گفت می بینی چه سینه های خوشگلی داره زنت؟ من هم با سر تائید کردم و مرتب آب دهنمو قورت میدادم و از شهوت میمردم  ،بابک شروع کرد به بوسیدن وخوردن  لب های قشنگ زنم و ستاره هم قشنگ تو  بغل بابک  از هم لب میگرفتند، سینه های برجسته ستاره دوباره جلوی چشمام ظاهر شدند(. زنم عجب سینه های سکسی داشته و من تاحال توجه نکرده بودم). تا اینکه بالاخره دیدم پاهای خوش تراش زنم راباز کرده و چشمم به کس زنم افتاد که بابک با دستش میمالیدکس تپل و گوشتالوی زنم توی دست بابک له می شد و  همچنان توی بغل هم بودند و داشتند لب های همو می خوردند و هر از گاهی بابک سینه های برجسته و گوشتالوی زنم رو با دست می گرفت و فشار می داد، طوری که صدای آی و اوی ستاره رو در می آورد. و برایش میگفت جوووونمی قربون شکلت برم بعد رو بمن کرد وگفت دوستش داری گفتم آره خیلی زیاد گفت اره خیلی دوست داشتنیه و دوباره لبهایش را میخورد. بابک آروم خودش رو وسط پاهای ستاره جا داد و همینطور که گردن و صورت زنم را رو می بوسید با یکی از دست هاش کیر بزرگ و بلندشو گرفت و آروم برد سمت کس ستاره بعد رو بمن کرد و گفت اجازه میدی زنت را بگام  منم که  منتظر چنین لحظه ای بودم گفتم اره و پاهای زنم راوا کردم و  بهش گفتم الان کیرت رو داخل کوسش کن تا ببینم این کوس حشری چطوری کیر می خوره  گفت حتماحتما کسکش  تو فقط نگاه کن و لذت ببرو کیرش رو آهسته رو لبای کس زنم گذاشت و گفت تف بنداز بیغیرت من هم لبام و گذاشتم روی کوس زنم و بوسش کردم و  بعد بالای کسش تف انداختم و او هم بدون معطلی آروم کیرش رو توی کس تپل زنم فرو برد. ستاره آه بلندی کشید و گفت واه عشقم ،بابک هم که آروم آروم کیرش رو فرو کرد، شروع به تلمبه زدن کرد و سرش رو از روی صورت ستاره پایین تر اورد و سینه های گرد زنم رو توی دستاش گرفت و شروع کرد همزمان با تلمبه زدن توی کسش سینه هاشو هم مکیدن و خوردن تا ته کیرش رو داخل کس زنم کرد و ستاره هم ناله میکرد هی میگفت بابک محکمتر ااااخ ااااخخ شوهرم نمیتونست من رو بگاد و  هی میگفت پارم کن عزیزم منم دیگه چوچول کسش رو با دهنم محکم گرفته بودم میمکیدم و رفتن کیر راداخل کس ستاره از نزدیک میدیدم و بزرگی کیرش را کاملا با لبهایم احساس میکردم و با هربار داخل کردن و بیرون کردن کیر بابک داخل کوس زنم صدای شلپ و شلوپ آبشون میامد و من رو بیشتر حشری میکردبابک پرسید کس زنت را دوستداری گفتم آره آره گفت :جر میدم کس دوستداشتنی را،،،،،با این حرفاش بدون اختیار فهمیدم که تو شورتم انزال شدم زنمم در این اثنا میگفت عزیزمن است  شوهر مهربونی هست تحقیرش نکن و باز صداش میامد میگفت بزن وای محکم اااففف بابک امشب مال توام صدای آه و اوه آنها دوباره توجه ام جلب کرد، و هر چه بیشتر لذت میبردم بابک محکم و پر قدرت داشت تلمبه می زد و من هم
میدیدم  که چطور زنم عاشق دادن به دیگران است  و حالا هم که آه و ناله اش بیشتر شبیه به جیغ شده بود  هی می گفت محکمتر بابک، آآآی، محکم تر، آآآآآآآآآآی بابک هم که انگار اختیارشو از دست داده بود می گفت  جوووووووووون، بکنمت جلو شوهر بی غیرتت، جرت بدم ” زنم خودش را چسبونده بود به بابک و او هم که سینه هایش را محکم چسبیده بود به پستونای ستاره می گفت ” آآآآآی… جلو شوهرت میگامت افففف خیلی حال میده اااااخ و ستاره میگفت.حالا تو شوهر من هستی.و بمن میگفت . آآآآبیغیرت کسکش ببین چجور زیرکیر بابک جر میخورم،،،،،و من آن لحظه از لذت میمردم،،  یکباره بابک کیر بزرگشو که انگار تمومی نداشت از توی کس زنم که با تناسب کیر بابک خیلی تنگ بود و بزور جا میداد تو کسش  بیرون اورد و در یک چشم به هم زدن ستاره رو بر گردوند و پاهای قشنگشو به طرف داخل شکمش هدایت کرد. زنم  هم کمر و شکمشوپایین آورد و دو زانو روی تخت قمبل کرد، طوری که سوراخ کون خوشگلش از بین لپ های گوشتالوی کونش افتاد بیرون و گفت اااخ جررم بده تا شوهرم ببینه چجور جررر میخورم بابک هم گفت ،،، کیر من مخصوص جر دادنه، جوووون،،،و دوباره کیرشو داخل کس زنم فرو کرد لپ های کون ستاره را به دو طرف کشیده بود و قشنگ سوراخ کون زنم  را نگاه میکرد وقتی کیر بزرگش تو کس زنم رفت و آمد میکردبمن گفت بیا کون تنگ زنت را نگاه کن واااااا چی صحنه یی دیدم،  سوراخ صورتی رنگ کون زنم را میدیدم که چطور دل دل میزند موقعی که کیر بزرگ تو کسش میرفت سوراخ تنگ کونش منقبض تر میشد ووقتی کیرش را بیرون میکرد سوراخ کون زنم باز میشد با دیدن سوراخ کون زنم خیلی شهوتی شدم و یک تف آبدار انداختم رو کیر بابک (وای چرا تاحال به این سوراخ توجهی نداشتم )،  بابک گفت ایول پسر خوب و تا خایه تپوند تو کس ستاره در حین تلمبه زدن از من پرسید کون زنت را دوست داری و با سیلی به باسن زنم میزد که کون تپلش میلرزید من هم با اشتیاق میگفتم آره زیاد دوست دارم او هم در حالی که لمبرای ستاره را با قدرت میمالیدگفت من هم این کون تپل را دوست دارم فداش میشم ،بعداز چند تلمبه محکم بابک کمی خم شد و دست های تنومندشو زیر بدن ستاره برد و شروع کرد به فشار دادن سینه های بزرگش. دوباره جیغ زدن های ستاره شروع شد. بابک هم که داشت عربده می کشید رو به من کرد و گفت معطل چی هستی  بیغیرت برو حال کن  صورت زنت را موقع کس  دادن نگاه کن وصورت خوشگل زنم که حالا خیلی حشری بود جلوی چشمم بود و لب های قشنگ و دندانهای سفیدش برق می زد و لذتی که توی صورتش بود عشقم رو نسبت بهش بیشتر کرد.(واای موقع دادن چقدر حشری و زیبا شده بود ستاره من) صدای چلپ چلپ تلمبه زدن های بابک توی کس زنم کیرمو بلند تر کرد. بابک گفت به شوهر بیغیرتت بگو که تو زن کی هستی ؟ستاره در حالیکه لبش را گاز گرفته بود با صدای بلند اخیش اخیش ااااخ من زن بابک هستم ، داشتم از فاصله ده سانت صورت زنم را میدیدم از چشمهایش حشر میبارید ومیدیدم از کیر بابک چقدر لذت میبرد با هر تلمبه سرش تکان میخورد  به طرف من میدید و بلند میگفت ببین زنت را زیر کیر انداختی بیغیرت ،،،،،،، و بابک در حالیکه تلمبه هایش سریع تر شده بود به طرفم میخندید رابادیدن این صحنه بار دوم احساس کردم کمرم خالی شد  و بابک باصدایی بلند گفت اااااخ اومدم اااافففف تو کس زنت خالی میکنم اااااف اااااخ عجب کسی اااااخ اااخ و آب کیرش را تو کس ستاره خالی کردو ستاره را رهاکرد ستاره هم بیحال روی تخت خابید ، بابک لباس هایش راپوشید و موقع رفتن با من دست داد وگفت ازینکه گذاشتی زنت را گاییدم و مخصوصا تف های که سر کیرم انداختی جا دارد از تو تشکری کنم و خودش را خم کردو لبهای ستاره را بار اخر هم کمی مک زد و  موقع رفتن یک ویزیت کارت که شماره تلفون و ادرس رویش بود بمن داد و گفت هر وقت دوست داشتی بازی کنیم در خدمت شماهستم و از در خارج شد، و ستاره در حالیکه از کسش آب سفید و لزجی بیرون میشد در حین رفتن به حموم  در حالی که لب پایینش را با دندون میگزید رو بمن کرد و گفت  اولین بار بود که پشت سر هم سه بار ارضا شدم،،،،،،،،،،،

نوشته: شهرام

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها