داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

بکن برای زنم

سلام به دوستان . من حمید هستم 41 سالمه 5 ساله ازدواج کردم . از وقتی داستانهای سایتهای سکسی رو میخوندم اولش باورم نمیشد که مردی حاضر باشه زنش رو با مرد دیگه ای شریک بشه ولی جذابیت و هیجانی که توی داستانها بود کم کم تو ذهنم رخنه کرد و با دیدن کلیپهای در سبک کاکولد و دیدن لذتی که شوهر زنه وقتی زنشو زیر یه کیر کلفت میبینه و همچنین لذتی که زن زیر اون مرد میچشه ، همه اینها باعث شد به سمت کاکولد جذب بشم . راستش جراتشو نداشتم این حس رو با زنم درمیون بزارم چون زنم که اسمش فرح هست یه زنه معمولی و اهل خونه و خانواده هست البته تا قبل از اینکه باقی ماجرا را براتون تعریف کنم . در حقیقت هم من هم زنم هیچکدوم ادمهای خیلی شهوتی نبودیم ولی همونطور که گفتم ورود به سایتهای سکسی و خوندن داستانها و دیدن فیلمها باعث شد تحریک بشم و منم به نوبه خودم باعث تحریک زنم شدم .

اولش که میخاستم باهاش مطرح کنم خیلی میترسیدم ولی این فکر که فرح زیر کیر خوشگل و کلفتی ارضا بشه منو در حد جنون به هیجان میرسوند و نمیتونستم از این تصور خلاص بشم هرجوری بود بلاخره تو یکی از سکسهائی که با فرح داشتم یه جورائی سر بسته بهش گفتم دوست دارم کس دادنتو با مرد دیگه ای ببینم و داشتم تو کس خوشگلش تلمبه میزدم اونم وسط لذتش بود که فهمید من دارم چه حرفی بهش میزنم یهوئی انگار همه چیز بهم بریزه منو هولم داد از روی خودش با دستاش صورتشو گرفت زد زیر گریه منم که هاج و واج شده بودم هرچی میخاستم بغلش کنم ازش عذر خواهی کنم ولی فرح همش گریه میکرد اصلا به حرفهام گوش نمیداد بعد از اون شب مزخرف که حال هردومون گرفته شده بود تا چند روز فرح اصلا باهام حرف نمیزد بلاخره باهم اشتی کردیم ولی معلوم بود خیلی از دستم ناراحته یه چند روزی بردمش مسافرت ولی اون فکر که فرح جلوم کس بده هنوز تو کله ام بود تصمیم گرفتم فعلا بهش چیزی نگم تا اینکه دو سه ماه بعد دوباره تو سکس زیر گوشش زمزمه کردم که کیر کلفت یه مرد دیگه داره کستو میکنه که دوباره فرح زول زد تو چشام و با خشم و غضب گفت تو چته حمید دیونه شدی اینا چیه میگی مگه من خرابم گفتم نه عشقم منظورم این نبود این یه فانتزیه گفت دیگه نمیخام از این حرفها بشنوم بهت گفته باشم محکم بغلش کردم لبشو بوسیدم گفتم باشه و تو کسش تلمبه میزدم اونم اه و ناله میکرد اروم دم گوشش گفتم کستو دوست دارم عاشقتم عزیزم تو همیشه مال خودمی اینارو که میگفتم حال میکرد از اون شب که دیدم فرح مثل قبل جبه نگرفت و قهر نکرد مصمم شدم کم کم بیشتر از این حرفها بهش بزنم دیگه بیشتر داستان میخوندم همه نوع داستانی میخوندم از خیانت کاکولد ضربدری و وووو از فانتزیهای اونا استفاده میکردم و روی فرح پیاده میکردم هربار که از این فانتزیها براش میگفتم اونم دیگه مخالفت نمیکرد در عوض میدیدم که کیفت سکس خودمون هم بهتر شده و زمان سکسمون که فوق 10-15 دقیقه بود حالا رسیده به 30 دقیقه فرح هم وقتی بهش میگفتم یکی دیگه داره میکندت هیچی نمیگفت و یا بیشتر اه و ناله میکرد

دیگه بعد از یک سال و نیم که از استارت فانتزیم میگذشت فرح تو سکس میگفت جون جرم بده کیر میخام کیر میخام بکن منو فرح همون زنی بود که حتی صدای نفس کشیدنشو هم نمیخاست از اتاق بره بیرون حالا زنی شده بود که راحت اسم کیر رو بهم میگفت حشری میشد و میگفت جرم بده . فهمیدم دیگه فرح از لحاظ شهوتی اماده چنین سکسی هست باید دیگه وارد ماجرا میشدیم . تو یکی از سکسهام که اتفاقا خیلی هم به هردومون مزه داد و نزدیک 45 دقیقه عشق و حال کردیم حسابی کس و کونشو خورده بودم و کسشو گائیده بودم فرح چندبار ارضا شده بود بهش گفتم عشقم میخام بهت پیشنهاد بدم گفت چه پیشنهادی عزیزم ؟گفتم دوست دارم واقعا سکستو با یه مرد دیگه ببینم یکمی مکث کرد ولی از عصبانیت و دعوا خبری نبود ازم پرسید حمید من برات کم گذاشتم ؟گفتم نه عشقم گفت پس چرا اینو ازم میخاهی گفتم بخدا عاشقتم و دوست دارم فقط راستشو بخواهی این فکر مثل خوره افتاده به جونم و انگار خلاصی ازش محاله فرح گفت اخه تو چطور میتونی منو با مرد دیگه ببینی اذیت نمیشی ناراحت نمیشی گیریم که منم قبول کردم بعدش چی فکر نمیکنی زندگیمون از هم بپاشه سر شهوت زود گذر ؟گفتم من به همه اینها فکر کردم نه مطمئن باش من هیچوقت تورو از دست نمیدم یعنی نمیزارم گفت اخه من به تو چی بگم مرد لبشو بوسیدم گفتم قبول کن شاید این بیشتر منو تورو عاشق هم کنه خندید و گفت خول شدی میخاهی شاهد سکس من با مرد دیگه ای باشی بعد میگی باعث عشق بیشترمون میشه گفتم اره عشقم مطمئن باش بلاخره اون شب ضمنی بهم اوکی داد . بازم بعد از اون شب بیشتر ازش خواستم که اوکی واقعی بده که بلاخره قبول کرد ولی گفت خودت باید مراقب همه چیز باشی و یه مرد جوان و خوش تیپ پیدا کنم منم محکم بغلش کردم بوسیدمش گفتم باشه عشقم یکی رو پیدا میکنم که خوشت بیاد . گفت ببینیم و تعریف کنیم تو پوست خودم نمیگنجیدم انگار دنیارو بهم داده باشند فکر میکردم بزرگترین موفقیت زندگیم رو کسب کردم از او نروز به بعد همش تو هرجائی دنبال یه جوان خوشتیپ میگشتم که با فرح سکس کنه ولی واقعا پیدا کردن کسی که هم مطمئن باشه هم خوشتیپ خیلی سخت بود . یه فکری به ذهنم رسید و با فرح درمیون گذاشتم اونم خوشش اومد از تصمیمم و اون این بود که برم تو یه باشگاه پرورش اندام عضو بشم و اونجا دنبال چنین مردی بگردم فرح هم خیلی خوشش اومده بود که با یه مرد خوش هیکل و سیکس پکی سکس کنه از وقتی اوکی داده بود هرچی فیلم این مدلی بود رو بهش نشون میدادم و فرح واقعا میگفت وای باورم نمیشه ولی ببین هم مرده داره لذت میبره هم زنه منم میگفتم اره منکه بهت میگفتم ولی نمیخاستی باور کنی ببین زنه چه حالی میکنه وقتی کیر کلفت یارو کسشو میگاد بعضی از کلیپها هم دو یا سه مرد زنه رو میکردن از کس و کون دهن فرح هم شهوتی میشد و میگفت یالا بکن منو کسم کی رمیخاد کیر کلفت میخام جرم بده برو برام کیر بیار خیلی لذت میبردم که اینارو از دهن فرح میشنوم . یه روز رفتم یه باشگاه پیدا کردم که باشگاه بزرگ و شیک و با کلاسی بود ثبت نام کردم واز همون روز اول چشم دنبال مردهای تو باشگاه بود یه دو سه نفری نظرمو جلب کردن ولی گفتم بزار بیشتر بگردم تا بهترینشونو پیدا کنم دو سه ماهی که میرفتم باشگاه با چند نفری هم دوست شدم که خوشتیپ بودن قد بلند سیکس پکی بودن بعضیها هم فقط گنده بودن که دلم نمیخاست فرحم زیرشون بخوابه ولی معلوم بود خیلی قوی و بکن باید باشند بلاخره یکی که از همشون خوشتیپتر بود بهش نزدیک شدم و طرح دوستی ریختم ازش خواستم تو ورزش بهم کمک کنه کم کم ازش میخاستم برام فیگور بگیره منم ازش عکس میگرفتم به فرح نشون میدادم اولش فرح گفت نه و از این حرفها ولی هرچی بیشتر از محسن براش عکس نشون میدادم دیگه معلوم بود نظر فرح رو جلب کرده تا اینکه بلاخره ازش پرسیدم خب نظرت چیه عشقم باهاش صحبت کنم یا نه ؟ فرح هم گفت واقعا تو دوست داری اینکارو انجام بدیم ؟گفتم اره عشقم دلم میخاد توهم مثل اون زنهای تو فیلم حسابی حال کنی فرح رو بغلش کردم گفتم خب بگم بهش؟ بیارمش؟ فرح گفت نمیدونم هرچی خودت دوست داری فقط مراقب باش شر درست نکنه برامون گفتم نه پسر خوبیه این چند وقت زیر نظر داشتمش نه اهل دوده و نه مشروب فرح گفت خب چطوری بفهمیم سالمه گفتم از باشگاه میپرسم بهت میگم فرداش از باشگاه پرسیدم کلی درمورد محسن پرسوجو کردم فهمیدم 29 سالشه و کاملا هم سالمه هیچ مریضی هم نداره دیگه چند روز بعد که محسن رو دیدم باهاش گپ زدم و ازش خواستم باهم بریم خونه ما اولش قبول نمیکرد ولی کلی بهش اسرار کردم تا بلاخره راضیش کردم قرار شد پنجشنبه با هم بریم خونه ما به فرح هم گفتم برای پنجشنبه میارمش که اونم خودشو اماده کنه با فرح هماهنگ کردم که وقتی اوردمش درمورد پرورش اندام حرف میزنیم و بعدش تو بگو دوست داری اندامشو ببینی تا اینطوری روش باز بشه و بعد کم کم بریم تو فاز سکس فرح هم هیجان داشت هم اضطراب ولی هرجور بود اون دو سه روز مونده به قرار ارومش میکردم تا پس نزنه بلاخره روز موعود رسید و با محسن رفتیم خونه مون وقتی در واحد رو زدم و فرح در رو برامون باز کرد خودم چشام از دیدن زن خوشگلم داشت میزد بیرون فرح حسابی به خودش رسیده بود یه ارایش کرده بود که هرکی میدیدش میفهمید که باید بکندش فرح سلام گرمی کرد و من و محسن هم جواب سلام فرح رو دادیم محسن رو تعارف کرد داخل و بهش دست داد محسنم که فرح رو اونطوری دیده بود دست و پاش و گم کرده بود هیجان زده بود و با لکنت هی میگفت از دیدنتون خوشحالم و ببخشید مزاحمتون شدم منم به محسن گفتم راحت باش محسن جون فکر کن اینجا خونه خودت اونم همش میگفت مرسی ببخشید از این حرفها بلاخره رفتیم رو مبل نشستیم ، منو فرح کنار هم و روبروی محسن نشستیم محسنم که یه شلوار لی تنگ پاش بود یه تی شرت تنش بود که بازوهای خوشگلشو نشون میداد هیکل محسن واقعا خیلی خوشگل هست قدش 185 عظلاتش بصورت متناسب رشد کرده بود خیلی پف کرده نبود فرح هم که یه دامن کوتاه تا وسط رونهای خوش تراشش پاش بود و اونم یه تی شرت تنش کرده بود که سینه های خوردنیش به تی شرت فشار داده بود و برجستگیش خودنمائی میکرد دیگه رونهای سفید و خوردنیش که دل هرکسی رو اب میکرد یکمی از محسن پیش فرح تعریف کردم که تو باشگاه هوای منو داره محسن هم هی میگفت نه بابا وظیفمه از این حرفها هراز گاهی هم به فرح نگاه میکرد از نوک پاش نگاه میکرد تا صورت خوشگلش معلوم بود که داره از دیدن بدن زیبای زنم لذت میبره بعد به فرح گفتم عزیزم برامون یه چیزی بیار بخوریم گلومون خشک شد دم گوشش بهش گفتم موقع تعارف کردن به من حسابی براش دلبری کن فرح هم دم گوشم گفت چشم عشقم ببین چطوری اتیشش میزنم برات لبشو بوسیدم محسنم داشت نگاهمون میکرد فرح بلند شد رفت اشپزخونه و اول برامون میوه اورد و یه جوری ظرف میوه رو رو میز گذاشت که جلوی محسن خم شد تا محسن بتونه سینه هاشو ببینه وقتی جلوی محسن خم شد من از پشت دیدم وای خوشگل خانمم چکار کرده برای دیونه کردن این پسر فرح لامصب شورت هم پاش نکرده بود و وقتی خم میشد قشنک میشد کسشو از لای رونش دید منکه شق کرده بودم میدونستم محسنم ببینه طاقت نمیاره و فقط باید هرچه زودتر موقعیت سکس رو جور کنم براش تا زنمو برام جلوم بکنه فقط دلم میخاست همونطور که قد و هیکلش خوبه کیرشم عالی باشه یعنی دلم میخاست کیرش حداقل 20 سانتی باشه فرح وقتی میوه رو میز گذاشت برگشت یه چشمکی بهم زد منم خندیدم که یعنی دمت گرم عاشقتم بعد رفت و برامون چائی اورد اول جلوی من خم شد و تا اونجائی که میتونست معطل کرد و کونشو میداد بالا که محسن بتونه کس و کونشو ببینه منم معطل کردم تو برداشتن چائی یواشکی یه نگاه به محسن کردم دیدم بیچاره چشماش چهارتا شده و داره کس و کون فرح رو میبینه پلک نمیزنه دستش رو کیرشه داره جابجاش میکنه اروم به فرح گفتم اتیشش زدی عزیزم فرح هم همونطور هنوز دولا بود گفت خب دیگه تخصص من اتیش زدن مردهاست بعد فرح بلند بهم گفت عزیزم چائی منو هم بردار تا برم بشقاب بیارم برای میوه منم بازم طول دادم تا محسن بتونه حسابی کس و کون زنمو ببینه بلاخره فرح ایستاد و یه دستی به پشت دامنش کشید که مثلا مرتبش کنه یه نگاهی به محسن کرد منم محسن رو دیدم که بیچاره سرخ و سفید شده بود گوشهاش قرمز شده بود از شدت هیجان دیدن کون قلمبه زنم فرح رفت و بشقاب اورد و دوباره جلوی محسن خم شد و سینه هاشو نشونش داد بعد میوه براش تعارف کرد محسنو میدیدم که کپ کرده بود و زول زده بود به سینه و صورت فرح و هیچی نمیگفت اخرش که میوه برداشت از فرح کلی تشکر کرد بعد فرح اومد سمت من خودشو خم کرد یکمی هم لای رونشو بازتر کرد تا کسش از لای پاش پیدا بشه هی ازم سوال میکرد چی برات بزارم عشقم منم بازم مثلا الکی تعارف میکردم تا فرح بتونه بیشتر دل محسنو ببره نزدیک سه چهار دقیقه میوه گذاشتن برای منو فرح طول کشید دیگه مطمئن بودم محسن تونسته همه جای اندام فرح رو دید بزنه کیرشو چندین بار جابجا کرد بعد فرح نشست کنارم پاشو انداخت رو پاش که باعث شد دامنش حسابی بره بالا منم با محسن در مورد پرورش اندام سوال میکردم فرح هم خودشو رو من تکیه داده بود گاهی هم پاهاشو جابجا میکرد بعضی وقتا هم دستی به رونش میکشید تا دل محسن بیچاره رو اتیش بزنه محسن بدبخت هنگ کرده بود نمیدونست با من حرف بزنه یا به فرح نگاه کنه جلوی شلوراشم که قلبمه شده بود کیرش با یه حرکت انداختش گوشه شلوراش و اونجا بود تقریبا تونستم حجم و بزرگی کیرشو حدس بزنم معلوم بود خوش کیر هم هست از برامدگی شلوراش معلوم بود بیچاره محسن هی سرخ و سفید میشد چائیشو که خورد بهم گفت ببخشید دستشوئی کجاست فهمیدم میخاد بره کیرشو اروم کنه اشاره کردم به طرف دستشوئی و محسن گفت ببخشید و بلند شد سریع رفت دستشوئی منو فرح به هم نگاهی کردیم خندیدیم به فرح گفتم تو منو اینطوری دیونه کردی وای به حاله محسن فرح هم گفت اره دیدی کیرشو؟ گفتم اره از فرح پرسیدم نظرت چیه خوشت اومده؟ فرح هم ازم لب گرفت و کیرمو گرفت تو دستش مالیدش گفت هرچی تو بخواهی عزیزم گفتم فدات بشم عشقم فرح داشت کیرمو میمالید دستشو کرده بود تو شورتم کیرمم شق شده بود فرح دیگه معلوم بود حشرش زده بالا کسشو براش میمالیدم اروم ناله میکرد چند دقیقه طول کشید تا محسن بیاد به فرح گفتم حتم داره خودشو خالی میکنه فرح هم گفت کاش خالی نمیکرد گفتم چطور مگه دوست داشتی تو براش خالیش میکردی؟ خندید ، بعد صدای سیفون دستشوئی اومد و محسن اومد دوباره نشست جلومون منو فرح هم کمی عادی تر نشستیم ولی محسن همش به رونها فرح نگاه میکرد برای اینکه زودتر خیالشو راحت کنیم من یکمی ازش تعریف کردم ازش خواستم برامون چندتا فیگور بگیره اولش میگفت نه و خجالت میکشم و از این تعارفها داشت که فرح گفت اقا محسن بخاطر من لطفا منم ازش خواهش کردم که بلاخره قبول کرد بلندشد همونطوری با تی شرت چندتا فیگور جلو باز گرفت و سینه هاشو سفت کرده بود خیلی بدنش عالی و زیبا میشد فرح هم میگفت وای چقدر جالبه ببین حمید؟ محسن هم میخندید منم میگفتم اره فرح جون ببین چه عظله های داره محسن جان، بعد رفتم جلوی محسن و گفتم تی شرتتو دربیار تا فرح شکمتو هم ببینه اونم دلش میخاست هم معلوم بود خجالت هم داره بعد خودم تی شرتشو از تنش دراوردم دیگه بالا تنه خوشگلش جلوی چشم زنم بود فرح گفت وای جون چه خوشگلی تو محسن جونم محسن هم خندید و به فرح نگاه میکرد فرح هم اومد جلو من دیدم نباید معطل کنم سریع کمربند شلوار محسن رو بازش کردم محسن تا میخاست بگه چرا باز میکنی سریع شلوراشو کشیدم پائین فرح هم اومد کمکم شلوراشو دراوردیم کیرش تو شورتش داشت بلند میشد فرح هم معطل نکرد و چسبید به محسن و به سینه و شکمش دست میکشید و با یه حالت شهوتی میگفت وای جون قربونت بشم کیرمحسن هم همینطوری داشت بزرگ و بزرگتر میشد یه نگاهی به من کرد منم یه چشمک بهش زدم برگشت به فرح نگاه کرد که داشت از شهوت هلاک میشد بعد فرح بهم نگاهی کرد لبمو بردم جلو ازش لب گرفتم و از محسن و فرح یکمی فاصله گرفتم فرح هم شورت محسن رو از پاش کشید پائین که کیر خوش فرم و بزرگ محسن سیخ ایستاده فرح با دیدن اون کیر یه اخ جونی گفت و گرفتش تو دستش هی میگفت وای ببین حمید چه کیری داره محسن جون ؟راستش منم از دیدن کیر به اون بزرگی و خوشگلی و کلفتی تعجب کرده بودم لامصب کیرش راحت بالای 22 سانت میشد کلفت و سفت و سیخ معلوم بود کارش گائیدن کس و کونه محسن ساکت ایستاده بود سرش رو به پائین بود و فرح رو نگاه میکرد منم نگاهشون میکردم دیگه فرح که مست و شهوتی شده بود نشست جلوی پای محسن دو دستی کیر محسن رو براش میمالید و کله کیرشو میبوسید و مک میزد و لیس میزد بعد هم کیرشو تا جائی که میتونست میکرد تو دهنش شاید فقط نصف کیرش میرفت تو دهن فرح . فرح داشت برای کیر محسن خودکشی میکرد چه ساکی براش میزد منم رفتم تی شرت فرح رو دراوردم سینه های خوشکلش و تن سفیدش برای محسن نمایان شد محسن هنوز انگار شوکه بود دستی به کمرش زدم گفتم راحت باش محسن جون فرح هم داشت کیرشو میخورد منو محسن داشتیم ساک زدن فرح رو تماشا میکردیم به فرح گفتم عزیزم باقیشو بریم توی اتاق رو تخت براش بخور محسن کمک کرد فرح بلند شد سینه هاشو که دید سرشو برد جلو نوک یکی از سینه های فرح رو مک میزد و میلیسید دستشو کرد لای پای فرح و کسشو گرفت گفت جووووووووننننن قربون کست بشم فرح جون فرح هم کیر محسن توی دستش بود گفت زود باش میخام این کیر خوشگلتو بکنی تو کسم کیر محسن توی دست فرح بود با هم راه افتادن سمت اتاق خوابمون و محسن فرح رو خوابوند رو تخت و سرشو برد سمت کس فرح و دیگه نمیدونست چطوری اون کس نازشو بخوره اینقدر حشری کسش شده بود که نیم ساعتی فقط کس و کونشو میلیسید و فرح و جیغ و اه و ناله میکرد و میگفت منو بکن با کیرت منو بکن محسن جون ولی محسن فقط داشت کس میخورد فرح دوسه بار لرزید و ارضا شده بود دیگه التماسش میکرد تا بکندتش منم کیرم تو دستم بود و نگاهشون میکردم از اینکه یه مرد دیگه داره برای کس زنم خودکشی میکنه بینهایت حال میکردم دیگه محسن اصلا به من توجهی نمیکرد و فقط همه حواسش به فرح بود و همه بدنشو میبوسید و میلیسید دیگه فرح صورت محسن رو گرفت بهش داد زد و گفت یالا کسمو بکننننن محسن هم پاهای فرح رو گرفت از هم بازشون کرد کس فرح خیس اب شده بود هنوز اون دامن کوتاه پاش بود محسن نشست جلوی کس زنم و کیرشو گذاشت لای کسش و داشت با کله بزرگ کیرش روی چوچولش میکشید و فرح داشت میمیرد تا بکندتش که نصف کیرشو کرد تو کس زنم و فرح یه جیغی کشید و منو محسن خشکمون زد و بعد فرح گفت اخخخخخخ فروش کن لامصب بکن تو کسم بکن تو کسم محسن هم تا دسته کیرشو فرو کرد تو کس زنم داشت ازش لب میگرفت شروع کرد به تلمبه زدن تو کس ناز زنم وای من داشتم از هیجان دیدن کس دادن فرح میمیردم همینطوری محسن تو کس فرح تلمبه میزد و صدای شلپ شلپ میداد از همدیگه لب میگرفتن و اصلا هیچکدومشون به من توجهی نداشتن اینقدر که داشتن با هم حال میکردن فرح زیر کیر کلفت محسن داشت جون میداد از لذت و شهوت هی میگفت بکن بکن بکن جرم بده اخ وای جون بکن لطفا محسن جون وای بیشتر بیشتر اخ جون کیرتو میخام قربون کیرت برم هی جیغ میزد و میگفت اخ بکن کسمو داد و هوار میکشید زیرش فکر کنم همسایه ها متوجه شده بودن چون واقعا نمیشد جلوی جیغ و دادهاشو گرفت هی میگفت فدای کیرت بشم محسن جونم اخ کسم وای محسن هم که ابش اومده بود با جق زدن معلوم بود به زودی ابش نمیاد و داشت حسابی با کس زنم حال میکرد و میگائیدش نمیدونم چقدر روش خوابیده بود میکردش که کشید بیرون بهش گفت برگرد فرح جون من فکر کردم میخاد از کون بکندش هیچی نگفتم فرح هم برگشت و براش قمبل کرد محسن کس و کون فرح رو میخورد میلیسید و فرح اه و ناله میکرد بلند شد کیرشو گذاشت تو کسش و دوطرف کون خوشگلشو گرفته بود و تا دسته میکرد تو کس زنم ، زنمم چه ناله های میکرد محسن سیلی میزد رو کون سفیدش فرح جیغ میزد و ناله میکرد تا دسته میکرد تو کسش واقعا دیدن اون صحنه که کیر کلفتی کس زنمو فتح کرده دیونم میکردم دلم میخاست کیرشو براش بخورم به محسن گفتم بزار بخوابم زیر کس فرح کشید بیرون منم سریع رفتم زیر فرح خوابیدم فرح گفت جون برو ببین کسمو چطوری میگاد رفتم زیر کسش گفتم فرح کستو بیار بلیسم فرح کسشو گذاشت تو دهنم وای چه حالی میداد کسش به نظرم خیلی خوشمزه تر شده بود کیر محسن هم مثل دسته کلنگ نزدیک کس زنم بود با دستم گرفتمش گذاشتم لای کس زنم اونم فروش کرد توش و گفت و ای چه کسی داری فرح جونم میکنمت لامصب جرت میدم فرح هم میگفت اخ بکن عزیزم بکن محسن جونم کسمو جر بده کسم مال توه بکن منو محسن هم میگائید منم زبونمو برده بودم جلو گاهی تخمهای محسن رو لیس میزدم گاهی چوچول زنمو. فرح هم کیر منو گرفت کرد تو دهنش برام ساک میزد که ابمو اورد و خوردش محسن که خسته شده بود به فرح گفت بخواب رو تخت منم از زیرش بلند شدم فرح خوابید و محسن هم رفتم پشتش خوابید پای چپ فرح رو داد بالا و کیرشو از پشت گذاشت تو کسش از بغل میکرد منم نشستم جلوی کس فرح و کسشو میلیسیدم کیر محسن هم ملیسیدم گاهی درمیاورد من میکردم تو دهنم براش ساک میزدم میکردش تو کس زنم چندتا تلمبه میزد و درمیاورد من براش میخوردم هفت هشت بار اینکار میکرد و دیگه داشت صدای محسن هم بلندتر میشد و ناله های عمیقی میکرد معلوم بود میخاد ابش بیاد تندتر تلمبه میزد تو کس زنم که یهوئی کیرشو تا بیخ کرد تو کسش یه ناله ای زد و ابشو ریخت تو کس فرح ، فرح هم که انگار چندین بار ارضا شده بود بی حس و بی رمق تو بغل محسن ولو شده بود و محسن زنمو محکم گرفته بود و کیرشو تو کسش فشار میداد و ابشو میریخت تو کسش بعدش اونم بی رمق شد و کیرش از کس زنم افتاد بیرون چند ثانیه بعد دیدم اب سفیدش داره از کسش میزنه بیرون وای در حد جنون داشتم از دیدن کس زنم که پر از اب کیر شده لذت میمردم دلم میخاست ابشو بلیسم ولی هرچی با خودم کلنجار رفتم نتونستم دیگه ابشو بخورم فقط روی کس فرح رو میبوسیدم رفتم یه دستمال کاغذی اوردم کسشو پاک میکردم محسن و فرح انگار جفتشون مرده باشن از خستگی انگار بیهوش شده باشن . چشماشون بسته بود منم بلند شدم رفتم دستشوئی کیرمو که چندبار ابش اومده بود شستم وقتی برگشتم دیدم محسن فرح رو بغل کرده دارن لب میگیرن از هم منم رفتم تو پذیرائی نشستم و همه صحنه های گائیده شدن زنمو تجسم میکردم که فرح اومد بیرون و نشست توی بغلم گفت عزیزم ازت ممنونم واقعا تو بهترین شوهری هستی که میشد داشته باشم منم لبشو بوسیدم گفتم خوب بود عشقم لذت بردی ؟گفت وای نمیدونی داشتم هلاک میشدم نمیدونی چطوری کسمو برام میکرد گفتم جون قربونت بشم عشقم بعد ازم پرسید تو که ناراحت نشدی عشقم ؟گفتم نه عشقم من برای تو حاضرم جونمم بدم فرح گفت از حمید خجالت میکشم نمیتونم تو چشمش نگاه کنم بلند محسنو صداش کردم محسن محسن جان بیا اینجا داداش فرح هم صداش کرد محسن جان بیا عزیزم از چی خجالت میکشی محسن هم اومد با کیری که هنوز خوب نخوابیده بود و کمی شق بود فرح گفت بیا جلو عزیزم قربون کیر خوشگلت بشم محسن هم اومد جلوی منو فرح ایستاد فرح گفت دیدی چطوری کیرشو میکرد تو کسم بعد کیر محسن رو کرد تو دهنش براش ساک میزد درش اورد منم دهنمو بردم جلو کیرش ساک میزدم که کیرش دوباره شق کرد حسابی دوتائی براش ساک میزدیم تخمهاشو میلیسیدیم دستم لای رون زنم بود داشتم با کسش بازی میکردم میمالیدمش محسن هم داشت سینه های فرح رو میمالید ولی چون ابش دوبار اومده بود فرح گفت حمید جون بسه بزار محسن استراحت کنه تا بعدش دوباره سه تائی حال کنیم گفتم باشه ولی فقط میتونید شورت پاتون کنید فرح گفت منکه شورت نداشتم شما دوتا شورت بپوشید سه تائی خندیدیم منو محسن شورتامون پامون کردیم ولی فرح لخت و لخت جلومون راه میرفت از دیدن کس و کونش لذت میبردیم تا شب محسن پیشمون بود و بهش گفتم محسن جون اگر بخواهی ما مشکلی نداریم بمونی محسن هم از خدا خواسته زنگ زد خونشون یه بهانه ای اورد و موند و شب تا صبح که نه ولی شب سه چهار ساعت دیگه دوتائی با فرح سکس کردیم و محسن هم یه بار دیگه ابشو ریخت تو کس زنم منم ابمو ریختم رو اب محسن و ولی چون روزهای نزدیک به پریودش بود مشکلی نبود دیگه تا ساعت 11 صبح روز جمعه بود سه تائی با هم خوابیده بودیم فرح رو به من بود و کونش سمت محسن و کیرمحسن هم لای رونش بود جمعه هم تا شب دوبار دیگه سکس کردیم ولی به زور ابمون اومد و از کمر افتاده بودم محسن هم معلوم بود دیگه نا نداره بیچار چهار بار حسابی کس میگائید فیل هم بود از کمر میافتاد فرح هم دیگه نا نداشت از بس کس داده بود دیگه اخرای شب بود که محسن گفت اگر اجازه بدین من برم دیگه ببشخید که خیلی بهتون زحمت دادم و بینهایت هم از هردوتون متشکرم که اجازه دادین که من حرفشو قطع کردم گفتم این چه حرفیه محسن جون خیلی هم بهمون با بودنت خوشگذشت فرح هم محسن رو بغلش کرد یه لب حسابی بهش داد گفت ازت ممنونم محسن جون خیلی بهم حال دادی دوباره بهش لب داد و محسن هم ازمون خداحافظی کرد و رفت خونشون منو فرح بعد از رفتن محسن همدیگرو بغل کردیم از هم لب گرفتیم فرح گفت ازتو هم ممنونم عشقم که منو با این فانتزی قشنگ به وجد اوردی . بعد از اون روز محسن دیگه پای ثابت بیشتر سکسهای منو فرح شده بود دیگه فرح هم بهش کس میداد هم از کون میداد که بیشتر محسن عاشق کون فرح شده بود بیشتر از کون میکردش ابشو راحت میریخت تو کونش و اگر میشد هم میریخت تو کسش اینو فرح بهش میگفت که تو کسش بریزه که مشکلی پیش نیاد . خلاصه ما سه تا خیلی با هم خوش میگذرونیم .

نوشته: حمید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها