داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

عموم تو کف زنم بود (۳ و پایانی)

لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه…

(قسمت پایانی)
خلاصه فرزانه با اون شورت اغشته ب اب کمر عموی ما به خونه اومد و سریعا ب حموم رفت
بعد اینکه از حمام در اومد کمی با هم صحبت کردیم و همه قضیه رو برام توضیح داد کلی خندش گرفته بود از کاری ک عموم کرده بود میگفت عموت شورت گرون قیمتمو ابیاری کرده طوری ک وقتی پوشیدمش گند و گهش از دور ور شورتم زدبیرون…وقتی هم خودش دیده ک شورتو پوشیدم اول ترسیده بود ک مبدا بیام و چیزی بهش بگم ولی وقتی دید من خیلی ریلکس و ارومم حسابی راست کرده بودو از تعجب داشت شاخ در میاورد.وقتی فرزانه این قضیه رو توضیح میداد خودمم یه حسی بهم دس میدادو تصور اینکه اب عموم روی کس تمیز و سفید فرزانه جونم ریخته شده بوده حشریم میکرد بهش گفتم معلوم نیست بد بخت دیشب تو ماشین چی
کشیده ک رو به شورت و کرستت اورده …بعد از این قضیه تا یک ماه خبری از عمو نبودو منم حسابی سرم گرم کارام بود
تا اینکه تولد فرزانه نزدیک شده بود و قرار بر این شده بود ک یه جشن توپ بگیریم وفقط دوستای خودمونو با همسراشونو و اندک مجرادای با حال فامیلو دعوت کنیم اگه دوس پسر یا دختری هم دارن همراشون بیارن …
نزدیک ب روز تولد فرزانه شده بود فرزانه هم ب خودش حسابی رسیده بود از ارایشگاهای مخصوصی که میره برای اپیلاسیون تا کاشت ناخن ومژه …همه جای بدنشو حسابی تر تمیز و خوشگل کرده بود دیگه یه خال مو تو تنه مثل برفش نمیشد پیدا کرد…
با هم رفتیم بازارو براش یه لباس مشکی مجلسی که تا روی زانوش میشد و استینشم حلقه ای و کمی یقش باز بود رو براش گرفتیم
وقتی ک پروش کرد خیلی سکسی شده بودو چون قدش بلند بود قشنگ کیپ بدنش شده بود ودوتا لپ کونش با رون پاهاش چسبیده بود به لباسش و خط شورتشم معلوم بود فرزانه بهم گفت عماد بهم میاد عزیزم
گفتم خوبه فقط باسنت حسابی جلب توجه میکنه شدی لوپز خندش گرفت و گفت دوس داری چادر سر کنم گفتم نمیخواد عزیزم تو جشن تولدت باید یدونه مجلس باشی چه میشه کرد همینو انتخاب کن…
تمامی کارارو انجام دادیمو فقط مونده بود کیک تولد ک با عموم هماهنگ کردم اخر شب از شیرینی سرا دوستش برامون بیاره … دیگه شب تولد رسید مهمونا همه اومدن جشن به خوبی و خوشی ادامه داشت تا اینکه موقع کیک شد زنگ زدم برای عمو گفتم کیک رو برامون بیاره عموی ماهم حسابی تیپ زدو خودشو برای تولد اماده کرده بود… کیک رو اورد عموم اومد داخل یه تابلو فرشم دستش بود ک هدیه برا فرزانه گرفته بوده وقتی سر وضع مهمونا دید همون اول کار راست کرده بودو با دیدن فرزانه نزدیک بود بیهوش بشه بعد کلی پذیرایی خوردن کیک برقارو خاموش کردیم با اهنگ اخر همه بیان وسط برقصن و مجلس تموم بشه
فرزانه بهم گفت عموتم بیار باهاش میخوام برقصم عموم با کلی خجالت اومدو انداختمش سمت فرزانه ک برقصن قیافه عموم دیدن داشت تا نصف قد فرزانه بود چون فرزانه کفش پاشنه بلند پوشیده بود عموم خ کوتاه تر بود یه چندباریم دیدم ک دستشو ب کون فرزانه مالونده مثلا حواسش نبوده …خلاصه جشن تمام شد و مهمونا رفتن وفقط چند تا از بچه های فامیبل مونده بودن ک باید میبردمشون
عموم هم خونه قرار شد بمونه و ب فرزانه تو تمیزی خونه کمکش کنه
من اماده بودم ک بچه هارو ببرم ماشین و بنزین بزنم و بیام
زمانی ک من رفتم فرزانه و عموم خونه رو تمیز کردنو عموم کل اتاشغای مهمونی و جمع کردو خونه تمیز شد بعد از کمی استراحت فرزانه برا عموم چایی اورد تا بخوره فرزانه از عموم بابت کادو تولد خ تشکر کردو ب عموم گفت ک چرا زحمت کشیدی عمو جان عموم هم گفت قابل فرزانه خانومو نداره فرزانه عمو من خیلی تورو دوس دارم و این کادو یه چیز ناقابله فرزانه از عمو تشکر کردو ازش پرسید ک عمو امشب کدوم یکی از زنای جشن ازهمه خوشگل تر بودعموم یه برقی تو چشاش جمع شدو با این سوال فرزانه خیلی حال کرد مجال ندادو سریع گفت فرزانه خانوم از همه خوشگلتر و زیباتر بود اصن عمو تو همیشه خوشگلی من به
عماد همیشه میگم ک واقعا همه جوره زن خوبی گیرش اومده فرزانه خندش گرفت و گفت راس میگی عمو… عموم قسم خورده ک راسته همه حرفاش… بعدش فرزانه ب عموم گفت عمو خ نگام میکردی خیال نکن حواسم ب نگاهات نبودا
نگاهت داشت لباسمو سوراخ میکرد …عموم کلی سرخ شد گفت عمو جان من میبینمت لذت میبرم ماشالله اندام قیافه همه چیو خدا بهت یجا داده فرزانه خندیدو رو ب عمو گفت خوش بحال صاحبش پس عمومم گفت اره عمو واقعا خوش بحالش …فرزانه بعد کلی صحبت به عموم گفت میخوام تالوتو رو دیوار نصب کنم عمو یه تابلو قدیمی رو ور میدارم تابلوی تورو میزارم جاش عمومم گفت باشه عمو کدومو ور داریم فرزانه گفت واسا چهارپایه بیارم چهارپایه رو اورد و عموم خواست بره بالا ک فرزانه نذاشت رو کرد بهش گفت عمو سنو سالی ازت گذشته یه موقع خدایی نکرده میوفتی دست و بالت میشکنه من جواب عمادو نمیتونم بدم
فرزانه ب عمو گفت من خودم میرم بالا فقط محکم منو نیگه دار فرزانه با همون لباس جشنش دس ب کار شد رفت بالا اولش عمو متوجه موضوع نشده وقتی چشش به لا پای فرزانه افتاد سرشو اروم و یواش میبرد زیر دامن فرزانه دل تو دل عمو نبوده فرزانه هم هی لفتش میداد تالبو رو هی تغییر میداد جاشو و عمومم محکم کون فرزانه رو گرفته بودو هی سرشو میبرد زیر دامن فرزانه از زیر لای پاهای گوشتی و شورت تور توری مشکیشو میدیده حسابی اب از دهنش میرفته فرزانه هم زیر چشمی عمومو میدده و خندش میگرفته عموم
طوری شده بود ک فرزانه از عموم نظرمیخواسته ک تابلو صافه یا کج عموم الکی میگفته کجه باید اینور و اونورش کنه تا لحظات بیشتری بتونه اون شورتی ک ارزوی دیدن زیرشو داشته رو ببینه فرزانه دید اوضاع عمو داره خراب میشه دیگه اومد پایین به بهانه خسته شدن ک رو ب عموم گفت عمو دیگه خسته شدم خوبه تابلو صاف شد عمومم تنها برخلاف میلیش باید میگفت اره عمو ظاهرا صاف شده …
فرزانه دید کیر عموم داره شلوارشو پاره میکنه سریعا رفت اتاق خواب و به عموم گفت ک میره جاشو بیاره ک بخوابه فرزانه بعد اینکه جای عمو رو انداخت یه زنگ ب من زد ک چقد دیر کردی عماد من در جواب گفتم عزیزم خ ترافیکه و تازه بچه هارو رسوندمشونو بنزین میزنمومیام
بعدش ب فرزانه گفتم حاله عموم چه طوره اذیتش کردی دوباره خندیدو گفت دهنش سرویسه امشب
کلی خندیدیمو بعدش قط کرد عموم از دستشویی اومده بودو لباساشو عوض کردو یه شلوار کردی پوشید با یه پیرجامه و فرزانه اومد کنارش نشست وعمومم دراز کشید
عموم ب فرزانه گفت چرا لباستو عوض نمیکنی عمو سختت نی گفت منتظر عمادم بیاد اخه اون باید باشه کمک کنه عمومم انگاری دوس داشت ب فرزانه کمک کنه ولی فرزانه چیزی بهش نگفت یه بالش اورد کنار عموم انداخت گفت خسته شدم یکم بخوابیم تا عماد بیاد عموم ک چشاشو کمی بست فرزانه هم پشتشو به عموم کردو چشاشو بست بعد چند دیقه فرزانه بلند شودو روشو به عموم کرد دید عموم زیر چشمی داشته کونشو دید میزده یه لبخندی زد و اروم شورتشو از تو پاش در اورد و اروم گذاشت جلو صورت عمومو دوباره خوابید عموم ک شوکه شده بود مثه دیونه ها شورت فرزانه رو لیس میزنه و هی میکرده تو دهنش فرزانه ک صدای نفس نفس زدن عمو رو حس میکنه خودشو میزنه به خواب و بعد چند دیقه میبینه یه دس رو باسنشه خ با ترس ولرزش دستشو گذاشت رو کون فرزانه اروم خودشو نزدیک کردو دوتا دستشو گذاشت رو کون بزرگ وسفید فرزانه اروم سرشو اورد جلو و کون فرزانه رو بو میکرد بوی ادکلن کون فرزانه دیونش کرده بوده هی بو میکرد و اروم دستشو میکشید رو کون فرزانه دل تو دلش نبود دستشو اروم میبرد زیر دامن لباس فرزانه ک دامنو بکشه بالا تا کس و کون ناز فرزانه رو ببینه نمیشد از بس ک لباس تنگ بوده بالا نمیرفته فرزانه ک دیده عموعه داره از دس میره پاهاشو کمی بازترکرد تا دامن کمی بالاتر رفت یه نفس عمیق کشید
عموم اون لحظه ترسید فکرکرد فرزانه بلند شده سریع پرید تو جاش ولی دید نه فرزانه بیدار نشده و تازه راهو براش هموارتر کرده عموم ک دوتا رون گوشتی سفید جلوش بود دیگه دل و زد ب دریا سرشو اروم برد زیر کون فرزانه اروم بو میکشیدو رون پاهشو لیس میزد فرزانه هم یواش یواش داشت حشری میشد و نفساش تندتر میشد عمو دامن فرزانه رو اینبار محکمتر کشید طوری ک قشنگ کون فرزانه افتاد بیرون و عموم با دیدن دو تا کون سفید تمیز دیگه چیزی حالیش نبودو فقط لیس میزد و بوس میکرد کون خانوممو بعد اروم رفت سمت سوراخ کون فرزانه سوراخ کون زنم خیلی تنگه و ما اصن از پشت با هم رابطه نداشتیم سوراخش از بش تنگه و کوچیکه یه نخود نمیشه انداخت توش خیلی تمیزه و من همیشه براش میخورم بگذریم عموم وقتی سوراخ کون تمیز فرزانه رو دید مثه دیونه ها شروع به خوردن سوراخ کون سفید و ناز فرزانه شد طوری مچ و میچ میداد صداش پخش شده بود عموم حشری شده بودو البته فرزانه هم خ از این حالت عموم لذت میبرد بعد از خوردن سوراخ کون اومد رو کس تنگ و سفید و داغ فرزانه… با دوتادستش کس و کون فرزانه رو باز میکردو زبونشو میکرد توش و هی لیس میزد …حسابی خیس کرده بود فرزانه رو بعد طاقتش تموم شد کیرسیاهشو در اورد و مستقیم فرو کرد تو کس تنگ و داغ فرزانه ک اون لحظه صدای فرزانه رو هم در اورد ولی فرزانه چشاشو وا نکرد و عمو هم محکم تلمبه میزد به قدری محکم میزد تا یه هفته زیر دل فرزانه درد میکرد بعد چند دقیقه فرزانه حس کرد که اب عموم اومده چون داغی اب عمومو حس کرد تو کسش ولی عموم ول نمیکردو ادامه میداد دیگه خودشو انداخته بود رو فرزانه و محکم عقب جلو میکرد جبران این چند سالی جق زدنو سر خانم ما داشت پیاده میکرد تا جایی ک فرزانه دیگه ترسیده بود عموم چرا ول نمیکنه دیگه کسش داشت جر میخورد… تا دید ابش دوباره اومدو عموم دیگه اروم شدو خودشو انداخت تو جاش از بس ابش زیاد بود از کس فرزانه زده بود بیرون و فرزانه هم اروم و بزور بلند شد که بره خودشو تمیز کنه چشش میفته به کیر پر پشم عموم حالش بدمیشه و دیگه بعد اون قضیه تصمیم گرفتیم برا عمومون یه زن دست و پا کنیم تا دیگه سمت خانومم نیادو جرش نده.

مرسی وقت گذاشتید و قسمت پایانی عموم تو کف زنم بود رو خوندید
امیدوارم خوشتون اومده باشه
کوچیکه شما
عماد

نوشته: عماد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها