داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

داستان من و زنم زهرا (۴ و پایانی)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

سلام به دوستان انجمن کیر تو کس
عزیزانی که میان وقت میذارن و کل داستان رو میخونن و دنبال میکنن و بعد شروع میکنن فحش دادن نمیدونم فازشون چیه و اصلا تو این سایت با این برچسب چیکار میکنن. به هر حال ممنون از کامنتهاتون بریم سراغ داستان

بعد از اون شب رسما شده بودم برده زنم و مادر زنم و از سرکار که برمیگشتم کل کارهای خونه رو انجام میدادم و هرازگاهی ام زهرا منو به مادر زنم قرض میداد
زهرا تیپ و استایلش کاملا عوض شده بود و خیلی لباسای باز میپوشید و بیرون و هرجا که میرفتیم هیچ مردی نبود که حتی شده یه نگاه هم نندازه
یه شب با مادر زنم رفتیم سینما و تو پاساژ کوروش حراست اومد به زهرا تذکر داد و من آب شدم از خجالت
زهرا یه نیم تنه پوشیده بود با مانتو جلو باز و شلوار لی پر زاپ و زیر شلوار لی جوراب زنبوری پوشیده بود
راضیه هم یه شلوار استرج پوشیده بود و یه کت تا زیر باسنش با کفشهای پاشنه بلند و شورتشم تن من بود
فیلم تموم شد و داشتیم میرفتیم از سالن بیرون که یهو مادر زنم یه نفس عمیق کشید و خودشو کشید جلو برگشتیم پشت رو نگاه کردیم دوتا پسر هیکلی وایستاده بودن و خودشونو زدن به کابل . فهمیدم از پشت راضیه رو انگشت کرده به روی خودم نیاوردم و برگشتم و رفتیم خونه
چند روز بعد زهرا بهم گفت فردا کلاس رقص داریم یکم زودتر بیا یه دستی به خونه مامانینا بکش اونجا قرار گذاشتم گفتم مامانم یاد بگیره
فرداش از سرکار رفتم خونه مادر زنم .
سلام کردم زهرا حموم بود و راضیه بهم گفت آشپزخونه رو مرتب کن برو تو اتاق برات لباس گذاشتم بپوش بیا
کارمو کردم و رفتم تو اتاق دیدم یه جوراب شلواری و شورت خودش رو برام گذاشته پوشیدم و یهو اومد تو از تو کشو یه سوتینم برام بست و گفت حالا خوب شد لباساتو رو اینا بپوش
لباسامو پوشیدم رفتم تو اتاق دیدم زهرا دراومده و منو دید گفت کاراو کردی؟ یکم دیگه میرسه ها
گفتم اره انجام دادم خب تو که هنوز آماده نیستی
رفت تو اتاق و شروع کرد به آرایش کردن
تو همون موقع ها زنگ خونه خورد و محمد اومد تو
سلام احوالپرسی کردیم و تعارف کردم نشست رو مبل
رفتم براش شربت بیارم که دیدم در اتاقی که زهرا توش داشت آماده میشد بازه و رفتم درو ببندم که گفت نبند گرمه هوا میاد تو برو منم الان میام
رفتم شربت رو درست کردم اومدم دیدم محمد مبلی که نشسته بود رو عوض کرده و رو مبلی که دقیقا روبروی اتاق زهراس نشسته و داره داخل رو نگاه میکنه
اتاق رو نگاه کردم دیدم زهرا داره آماده میشه اونم چه آماده شدنی
نشسته بود رو صندلی و داشت جوراب شلواریاشو میپوشید و بلند شد شورت و سوتینش رو پوشید داشتم راست میکردم که من به خودم اومدم شربت رو دادم به محمد و اونم یهو انگار ترسید گفت ببخشید و شربت رو گرفت
داشتم با محمد صحبت میکردم که زهرا و راضیه باهم از اتاق اومدن زهرا یه پیرهن پلنگی تا زیر باسن پوشیده بود و سینه و گردنش باز بود راضیه هم یه بولیز مشکی گیپور و دامن جذب و ساپورت پاش بود واقعا ابهت و وقار خاصی داره راضیه و اینکه تونستم برده یه همچین زن زیبایی بشم لذت خاصی میبردم الهه ایه واسه خودش. خوش و بش کردن و زهرا راضیه رو معرفی کرد و نشستن چند دقیقه بعد
محمد فلش رو داد و پلی کردم و آموزش شروع شد و محمد خیلی راحت به تن و بدن زهرا دست میزد و مثلا آموزش میداد
یه نیم ساعتی تمرین کردیم و مادر زنم به بهونه تلفن رفت تو اتاق منم دستشویی داشتم و رفتم سمت دستشویی و اومدن بیرون دیدم زهرا و محمد دارن لب میگیرن از هم و تا متوجه من شدن از هم جدا شدن خواستم زهرا رو صدا کنم که راضیه صدام کرد سامان یدقه بیا تو اتاق
رفتم تو اتاق یهو راضیه رو دیدم که یه دیلدو کمری بسته و منو دید یه لبخند زد . آب دهنمو قورت دادم گفتم نه الان نه که اومد سمتم یه کشیده زد تو گوشم و بی اختیار افتادم به پاهاش یه زنجیر بست به گردنم و من التماسش میکردم که باشه برا بعدا و بلندم کرد و گفت دوس دارم الان بکنمت لباساتو دربیار
لباسامو درآوردم و با شورت و سوتین خودش منو دید و خندید و گفت جوووون چه کووونی
خوابیدم رو تخت و اومد با انگشت شروع کرد به بازی کردن با کونم و نم نم کونمو با انگشتاش باز کرد منکه داشتم لذت میبردم از انگشت شدن پاک یادم رفته بود زهرا رو با محمد تو پذیرایی تنها گذاشتم. راضیه دیلدورو چرب کرد و شروع کرد به تلمبه زدن و کردن کون من میگفت جوون داماد کونی خودمی چرا من تورو دیر پیدا کردم و همینجوری تلمبه میزد و زنجیری که زده بود به گردنم میکشید بالا و چک میزد بهم یهو بهم گفت دوس داری ببینی زنت چجوری رقص یاد میگیره؟
منکه تا اون موقع زهرا یادم رفته بود گفتم اره
بلندم کرد و گفت اول کونمو لیس بزن بعد.
شروع کردم به لیس زدن کونش( به نظرم کون لیسی و کص لیسی از بهترین لذتهای دنیا هستن، تو فکر کن اروم اروم زبونتو دور سرواخ کون مادر زنت میچرخونی و گوشتای کنار سوراخ رو آروم گاز گاز میکنی) واقعا که زیبا و لذت بخشه
یکم کونشو لیس زدم و زنجیرمو گرفت منو چهار دست و پا کشوند برد کنار در اتاق و از لای در نگاه کردم دیدم
زهرا کیر محمدو گذاشته تو دهنش و داره چه ساکی میزنه کیرم شق شده بود و از شدت حسادت که تو دست مرد دیگه ایه داشتم حس عجیبی رو تجربه میکردم و تو خودم خوشم میومد که احساس کردم از پشت راضیه کمرو گرفت و دیلدورو کرد تو کونم و همونجوری داشتم سکس زنم رو میدیم و مادر زنم داشت کونم میذاشت
لذتی وصف نشدنی رو داشتم تجربه میکردم
زهرا بلند شد و شورتش رو درآورد و محمد رو خوابوند و نشست رو کیر محمد و شروع کرد بالا پایین کردن و ناله زدن
بکن بکن محمد جووون کصمو جر بده مگه نگفتی دوس داشتی پیش شوهرم منو بکنی بکن دیگه محکم بکن
یکم که اونجوری سکس کردن محمد زهرارو بلند کرد و حالت داگی رو مبل شروع کرد به تلمبه زدن و موهای زنم تو مشتش بود
زهرا داشت به مربی رقص کص میداد و شوهرش به مادرش کون میداد
راضیه بلندم کردم و گفت بسه دیگه بیا کصمو بخور و رفت دراز کشید رو تخت و دلیدورو باز کرد و شلوارشو داد پایین و رفتم افتادم رو کصش و شروع کردم به خوردن کص راضیه
واقعا کص زنای سن بالا طعم و لذیذی خاص خودشو داره
تپل گوشتی و آبدار
داشتم کصشو میخوردم و انگشتمو میکردم تو کصش و اب کصش راه افتاده بود . بخور بخور کصمو، زهرا راست میگفت خوب کص میلیسی آفرین پسر خوب کص مادرزنتو بخور یه ربعی واسش کص و‌کونشو لیس زدم که دیدم زهرا پشتم وایستاده و دیلدورو بسته و میخواد شروع کنه به تلمبه زدن تو کون من چنتا تلمبه زد که مادر زنم ارضا شد و پشت بندش منم ارضا شدم و افتادم رو راضیه و زهرا اومد خودشو انداخت رو ما
بوی عرق و شهوت زنم و مادر زنم میخوررد به دماغم و غرق لذت بودم
زهرا از روم بلند شد و دیلدورو باز کرد و گفت کصمو بخور . رفتم سراغ کصش و دیدم بله کصش گاییده شده و آب کیر محمد هنوز رو کصشه و شروع کردم به لیس زدن و زهرا اه ناله میکرد راضیه بلند شد و گفت تو فقط لیس زدن بلدی؟ بکن زنتو یکم بد بخت
زهرا خندید و گفت همونو بگو این نمیتونه بکنه این و اون باید جورشو بکشن
منکه با این حرفا کیرم سیخ شده بود بلند شدم و افتادم رو کص زهرا و شروع کردم به کردنش. کصش قشنگ گشاد شده بود و میگفت بکن بکن شوهر کص کش بیغیرت من
زنتو بکن کونی خان زنتو نکنی کسای دیگه میان میکننا
بگا منو سامان بگا من دوس دارم کص بدم جنده باشم
داشت همینجوری میگفت که یهو ابم اومد و ریخت تو کصش و بهم گفت مرسی شوهر خوبم مرسی یه لب از هم گرفتیم بلند شدم راضیه رفت حموم و به من گفت بیا بشور منو باهم رفتیم حموم چنتا شورت شسته نشده هم رو دیوار حموم بود آبو باز کردم و شروع کردم به شستن شورتا من مشغول شستن بودم و راضیه هم خودشو اب میگرفت شورتارو شستم و اب گرفتم و شروع کردم صابون و لیف زدن مادر زنم بدن درشتش قشنگ سور میخورد تو دستام و سینه و کص و کونشو میمالیدم خیلی حشری شده بودم و راضیه هم تو چشاش حشری شدنو میدیدم کیرم سیخ شده بود و میخورد به بدنش کیرمو گرفت دستش و برگشت و گذاشت در کصش و گفت بکن منو
منکه انگار بهم تیتاب داده بودن برای اولین بار شروع کردم به گاییدن مادر زنم واقعا داشتم لذت میبردم دودستی کمرشو گرفته بودم و داشتم تو کص مادر زنم تلمبه میزدم
راضیه صداش دراومد و میگفت بکن منو بکن آبمو بیار
بکن منو کص کش همینجوری که داشت میگفت یهو لرزید و ارضا شد آروم بلندش کردم و بدنشو شستم و رفت بیرون منم خودمو شستم و رفتم بیرون زهرا منو دید گفت خسته نباشی کاکولد مهربون رفتم ازش لب گرفتم و تو بغل هم خوابیدیم
ما زندگی سکسی جدیدمون رو شروع کردیم و به شدت راضی هستیم
چند وقت بعد سالگرد ازدواجمون بود و زهرا بهم گفت واسه سالگردمون بریم آتلیه و منم قبول کردم گفتم کدوم اتلیه گفت همونی که سری قبلی رفتم دیگه
سالگرد ازدواجمون رسید و قرار شد بریم اتلیه و از اونجا شام بریم رستوران
ظهر از مغازه اومدم و دوش گرفتم و رفتم یه شورت گیپور مهسارو برداشتم پوشیدم زهرا دید خندید گفت آفرین چه کار بلد شدی. لباسمو از روش پوشیدم زهرام یه لباس ساتن سفید بالای زانو تازه خریده بود و با جوراب شلواری سفید و ست سوتین و شورت سفید و یه آرایش سکسی آماده شد و رفتیم سمت آتلیه
رفتیم طبقه سوم و داخل اتلیه شدیم دیدم یه پسر جوون نشسته پشت میز و سلام و احوالپرسی که زهرا گفت وقت اتلیه داشتیم پسره یهو انگار زهرارو شناخت گفت آهان بله قبلا هم اومده بودید برای مدلینگ. که من تازه متوجه شدم این یارو همون سیناس.
سینا گفت چه مدل عکسی میخواید؟
زهرا گفت هم زوج هم تکی از خودم
سینا گفت اوکی و رفتیم داخل اتاق، همون اتاقی بود که زهرا قبلا همینجا سکس کرد و تو گوشی فیلمشو دیدم قلبم داشت تند تند میزد و پسره ژست هارو میگفت و ما وایمیستادیم و هی از زهرا تعریف میکرد که اندام قشنگی دارید و عکساتون تو پیج خیلی بازخورد داشته و هی به بهونه ژست رو درست کردن میومد دست میزد به بدن و هیکل زهرا من احساس کردم شرتم خیس شده و پیش ابم اومده بود
عکسامونو گرفتیم و سینا گفت حالا نوبت عکسهای تکیه
من رفتم کنار وایستادمو چنتا از زهرا عکس گرفت که یهو برگشت به سمت من گفت میخواید شما سرپا خسته میشی بیرون رو مبل بشین تا یه نسکافه بخوری من از ایشون عکس بگیرم از خودت پذیرایی کن تلویزیونی که اونجا هست هم داخل اتاق رو نشون میده خیالتون راحت
زهرا سریع گفت اره سامان بیرون بشین خسته میشی عشقم منم عکسامو بگیرم و بیام . من گفتم باشه و رفتم تو بیرون اتاق و یه ابجوش از دستگاه ریختم و نسکافه رو ریختم توش و نشستم روبروی تلویزیون و دیدم داخل اتاق مشخصه یکی دوتا عکس گرفت و که یهو زهرا دولا شد شورتشو درآورد انداخت سمت سینا. سینا دوربین رو گذاشت کنار و رفت سمت زهرا و چسبید بهش و دستشو برد زیر لباس زهرا و شروع کرد لباشو خوردن من نشسته بودم بیرون اتاق و نسکافه میخوردم و زنم اتاق بغلی داشت کص میداد حس عجیبی بود و لذت عجیبی
همیجوری لب بازی کردن که سینا زهرا رو برگردوند و دولا کرد کیرشو تف انداخت کرد تو کص زنم و دوربین رو نگاه میکرد و میخندید کمر زهرا رو گرفته بود محکم تلمبه میزد من کیرم سیخ شده بود و شورتمو یکم خیس کرده بود و دستم بردم زیر شلوارم از رو شورت گیپور کیرمو میمالیدم
سینا زهرارو بلند کرد و نشوند رو میز کار و کیرشو کرد تو کصش و تلمبه رو شروع کرد و منم داشتم با کیر خودم ور میرفتم نسکافمو میخوردم که یهو ابم اومد ریخت تو شورتم و فکر کنم سینام ارضا شده بود از زهرا جدا شد و شلوارشو کشید بالا و رفت دوربین رو برداشت زهرام بلند شد خودشو مرتب کرد و اومدن بیرون
سینا:ببخشید معطل شدی عوضش عکسای خوبی گرفتم از زنتون دیدین که
گفتم بله ممنون لطف کردین
زهرا رو دیدم رژ لبش کلا پاک شده بود و موهاش یکم بهم ریخته بود رقت سمت دستشویی و من حساب کردم عکسارو قرار شد ادیت کنه بریم بگیریم زهرام اومد. بیرون رو رفتیم پایین
تو ماشین بهش گفتم خوب عکس میگیریاااا
گفت اااا مگه همشو دیدی؟
گفتم اره همشو دیدم هاتوایف من
گفت قربون شوهر کاکولدم برم سامان جووون تو واقعا اینجوری بودی و من نمیدونستم؟
تو واقعا بیغیرت بودی و من نمیدونستم؟
یعنی تو واقعا تو اتاق بغلی بودی و من داشتم کص میدادم و تو نگاه میکردی؟
دستشو آورد سمت شلوارم و برد تو که گفت جووووووون همینو میخواستم تخم سگ من تو اتاق بودم با فیلمم جق زدی؟
کص کش خودمی تو
گفتم قربونت برم عشقم من دوست دارم و دوس دارم آزاد و رها باشی راحت باشی ولی عاشق من باشی
گفت چشششم من تا ابد عاشق همچین شوهری ام.

پایان.

نوشته: سامان

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها