غافل گیری دختر عموم لیندا

سلام؟ این داستان بر میگرده به سال 1392/3/20
به دوستان خوبم. من اولین داستانه سکسیو تو این سایت مینویسم. من ارش 20 سالمه . امید وارم این داستان خوبی به نظر شما باشه.
من پسری بسیار حشری هستم قدم 190 و وزنم 90 k G . اکثرا تو فامیلامون به من حسودی میکنن.چشم گیری من از اونجا شروع شد که من 2 سال دختر عموم (لیندا) رو ندیده بودم چون با خانواده ی ما قطع رابطع کرده بودن. راستس لیندا فد حدودا 180 بدن تو پری داشت با اون کون بسیار نرم و بزرگش. لیندا 18 سالشه با فیس با نمک و باحال. این داستان از اونجا شروع میشه کهه . من تازه سربازیم تموم شده . یه شب بیخوابی زده بود به سرم یه هو یادم افتاد که مزاهم لیندا شم چون ائن شماره منو نداشت. زنگ زدم و گفت الو؟؟؟ و من زود قطع کردم زود بهم اس ذاذ گفت شما؟؟؟ من هم به خودم گفتم ارش لیندا تو جیبته. من اس دادم گفتم شما به من ظهر زنگیدین ؟ گفت نه اشتباه گرفتی! من هم سیریشش شدم گفتم چه قد شمارتون اشناس به قولی کانال زدم. دیدم باز گفت اشتب گرفتی. باز اس دادم دیدم دیگه ج نداد. فردا صبح که شد بهش اس دادم نوشتم ! سلام صبح بخیر بازم جواب نداد ظهر داشتم میرفتم باشگاه یهو اس داد ظهر بخیر من تو کونم عروسی بود به خدا اصلا به فکره سکس نبودم فقط میخواستم اذییتش کنم. من دیگه اس ندادم تا وقتی که از باشگاه امدم بیرون. نوشتم سلام؟ جواب داد الیک. گفتم خوبی شما گفت مگه دکتری. من هم پرو پرو گفتم من خلبانم. گفت بی مزه من هم گفتم تو کابینته ! گفت چی گفتم نمک!!!
یهو عکسه خنده فرستاد. گفت نمیخواهی خودتو معرفی کنی. گفتم چرا گفت خوب بگو گفتم یه دوست گفت این دوست اسم ندارن گفتم ارش مگه فقط اسم من ارش بود.گفت شمارمو از کجا اوردی بعد من باز کانال زدم گفتم مگه شما دیروز نزنگیدین گفت میدونم داری الکی میگی راستشو بگو؟؟؟بازم الکی کانال زدم گفتم شمارتونو تو باجه تلفن نوشته بود من هم شمارتو برداشتم بعد از باجه پاکش کردم گفت مرسی ارش جان باورم نمیشد که باورش شده. یه چند وقتی گذشت گفت می خوام ببینمت بعد من میپیچوندمش یه روز رفته بودیم خونشون با خوانواده. بهش اس دادم سلام خوبی بعد نوشت مهمون دلریم خودم بعدا اس میدم. باورتون نمیشه داشتم از خنده پاره میشدم. امدیم خونه اخره شب بود بحث سکس انداختم لیندا هم قبول کرد.یه مدتی از پشت تلفن ارضاش میکردم تا یه روز دیگه بهش نه اس دادم نه زنگیدم خطم هم خاموش کردم.یه روز امده بودن خونمون من پشت کامپیوتر نشسته بودم امد گفت ارش برام اهنگ میریزی تو فلشم من خم قبول کردم یه چنتای هم عکس سگسی ریختم تو فلشش.بعد مدتی لیندا تنهای امد خونمون به خواهرم سر بزنه. یهو لیندا به من گفت ارش ازت انتظار نداشتم از اون عکس های کثیف برام بریزی من یه پوز خنده زدم بهم گفت بخند یه روز میچزونمت نمیدونم چرا بهم اون حرفو به من زد اخه خیلی رابتمون با هم خوب بود .گذشتو من بهش پیشنهاد دوستی دادم یه هو انگاری سگ گازش گرفت. گفت پیشه خودت چی فک کردی اووووووووومران با تو دوست منیشم من هن خونسرد بودم یهو گفتم یعنی تو با هیچکس دوست نیستی گفت نه نه نه!!! من هم گفتم ا ا ا ا پس اون ارش کیه که تو باهاش دوستی… دیدم هفتا رنگ عوض کرد و گفت با صدای لرزون ا ارش کیه من نمیشناسمش. یه دفه خواهرم امد تو اتاق لیندا بهم اشاره کرد ادامه نده بعدا با هم میحرفیم من هم زود رفتم از خونه بیرون 2 ساعت بعد شمارمو از خواهرم گرفته بود بهم زنگید گفت میخوام ببینمت گفتم الان من میام سر کوچه اونجا باش امدم 10 دقیقه دیگه رسیدم سره کوچه دیدم اونجاس.من هم دلو زدم به دریا همه چیزو گفتم براش داشت شاخ در میاورد ولی کم حرف میزد گفتم دیدی من چزوندمت لیندا خانوم. کفت حرفه اخرتو بزن برگشتم گفتم من از تو سکس میخوام برگشت گفت خبرت میکنم من باید برم!!! فردا دیدم زنگید ساعت 3 ظهر گفتم الو؟؟؟ گفت ش ندارم بهم بزنگ ؟ زنگ زدم گفتم چیه گفت همین الان پاشو بیا خونمون کسی نیست. وای ی ی ی منو میگی داشتم بندری میزدم!!!خونشون تو کرج بود با خونه ی ما 1 ساعت فاصله داشت ما تو اریا شهر میشینیم زود ماشینو روشن کردم رفتم رسیدم دمه خونه زنگیدم گفتم باز کن درو. خونشون طبقه سوم بود دره خونه رو باز کرد با یه لباس معمولی با یه شلوارک با یه تیشرت میکی موس بهم دست داد و من رفتم تو خونه همش داشت زیره لبش نمی دونم چی میگفت… برام شربت اورد بعده نیم ساعت گفت بلند شو کارمونو بکونیم الان مامانم میاد با هم رفتیم تو اتاق رو تختش ارم داشت لباساشو در میاورد من هم تو دلم میگفتم جوری میکنمت که تا ابد یادت بمونه.سوتی انشو در اورد من اصلان لباسامو در نیاوردم شورتشم در اورد . نشست رو پاهام لباشو میخوردم.یه دستم رو کسش بود یه دسته دیگم رو سینه هاش. من هم اروم لباسامو در اوردم بهش گفتم ساک بزن گفت نه بعد راضی شد توله سگ چنان ساک میزد انگاری کارش همینه چشم هفتاد به کمرش گفتم برگرد ازکون بکونمت امن هم برگشت اروم کیروم حول دادم تو کونش تنگ بود ولی خدای درد داشت تا اخر که رفت تو دیگه داشت اخ اخ میکرد من هم همینطئری تلنبه میزدم یهو گفت وای ی ی ی گفتم چی شد یهو گفت ارزا شدم تازه اونجا بود فهمیدم چه قد داره حال میکنه توله کیرمو در اوردم بازم ساک زد اینجا بود که ابم امد هم من هم اون کناره هم نیم ساعتی دراز کشیدیم بعد ازم تشکر کرد من داشتم شاخ در میاوردم برگشتم گفتم تو که راضی به این رابطه نبودی خندید و گفت اخه کدوم خری پیشنهاد سکس تو رو رد میکنه… بعد اون داستان چند بار هم باز سکس کردیم. اون ها رو هم براتون میگم
… امید وارم از این داستان خوشتون امده باشه

نوشته: آرش