داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

داستان عاشقی من و زن عموم شقایق (‍‍‍‍۱)

با سلام و خسته نباشید خدمت کاربرای عزیز انجمن کیر تو کس
من شاهین هستم ۲۳ سالمه و دو ساله ازدواج کردم
خاطره ای که می‌خوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به اواسط نامزدی من
اولش بگم که زن عموی من با عموم ۱۲ سال اختلاف سنی داره و همسن خودمه و اینجا اسمشو میذارم شقایق
نسبت به شوهرش خیلی خوشگله و تو اون محل زبانزد خاص و عامه تو خوشگلی

قبل از اینکه عموم زن عموم رو بگیره من و شقایق چون فامیل دور هم بودیم همبازی بودیم و به مرور زمان به همدیگه علاقه پیدا کرده بودیم البته در حد حرف بود.
گذشت و عموی ما اومد شقایق رو گرفت و ازدواج کردن و الان هشت سال از ازدواجشون میگذره و یه دختر هم دارن.
من بعد ازدواج زن عموم با عموم هم باهاش صمیمی بودم مثل یه دوست و هروقت که دوست دختر که پیدا میکردم و رل میزدم اول به شقایق میگفتم و اون هم راهنماییم میکرد تو رابطه هام
خلاصه چندین سال گذشت تا سال پیش که آذر ماه بود و من اتفاقی تو اینستاگرام به زن عموم پیام دادم و حال و احوال پرسی کردم ازش و شروع کردیم به گفتن خاطرات و وسطاش انقدر احساسی شدیم که من برگشتم بهش گفتم شقایق خیلی دوستت دارم دلم برات تنگ شده و اونم از خدا خواسته انکار منتظر همیچنی لحظه ای بود گفتم منم دوستت دارم و دلتنگتم و میمیرم برات.از اینجا به بعد چت های عاشقانه ما شروع شد و من با وجود اینکه نامزد بودم اسیر عشق زن عموم شدم.
و گذشت و اتفاقات زیادی افتاد تا رسید به جایی که ما برای مراسمی رفتیم به محلی که عموم اینا زندگی میکردم و قبلش هم به شقایق زن عموم گفته بودم که قراره بیایم و اون خیلی ذوق زده شده بود و تا ما برسیم آرایش کرده بود و لباس خوشگل و تنگ با ساپورت پوشیده بود و حسابی به خودش رسیده بود.
حین مراسم که کسی خونه نبود و همه مسجد بودن شقایق بهم پیام داد من میرم خونه تو هم بیا
منم دل تو دلم نبود و از مراسم پاشدم رفت سمت خونه این و دم درشون یکم اینور اونور نگاه کردن و آروم در خونشون باز کردم وارد شدم و دیدم پشت من جلوی آینه وایساده وقتی منو دید چشماش برق میزد چون اولین دیدار عاشقانه ما بود .
آروم به سمتش حرکت کردم و دستای لرزونش و گرفتم و محکم به آغوشش کشیدم و شروع کردیم به لب گرفتن و معاشقه و بلندش کردم تو بغلم و چسبوندمش دیوار و حسابی از هم لب گرفتیم .
اشک از چشمانش سرازیر میشد و هی قربون صدقم میرفت .
از شدت ذوق و لذت هیچ حرفی نزدیم
من برای احتیاط سریع ولش کردم و از خونه در اومدم و چند ساعت بعدش همه اومدن خونه و رفتن پذیرایی خانوادگی منزل پدر بزرگم نشسته بودن دور هم.
خونه عموم هم چسبیده به خونه پدربزرگمه و کسی خونه عموم نبود همه جمع بودن خونه پدر بزرگم
شقایق بهم پیام داد دارم میرم خونه به بهونه دستشویی بیا خونه ما
.
منم خیلی طبیعی پاشدم رفتم بیرون و رفتم تو خونش دیدم منتظرمه
بازم شروع به معاشقه کردیم و اینبار دستم انداختم دور ساپورتش ولی مانع شد.انگار هنوز میترسید.نذاشت.چند بار تلاش کردم بالاخره شل کرد و از جلو سرپا بودیم ساپورت مشکی تنگشو کشیدم پایین و دستم گذاشتم از پشت رو سوراخ کونش و بردم لای پاش و کم کم بردم رو کوصش
باورتون نمیشه آنقدر آب ازش اومده بود حس کردم دستم گذاشتم تو یه کاسه آب
اینجوری خیس شده بود
شروع کردم با کوصش‌ ور رفتن و چند دقیقه ای با احتیاط و اینور اونور نگاه کردن مالیدم نفساش به شمار افتاد با صدای ریز جیغ کشید و ارضا شد و محکم بغلم کرد و التماس میکرد تروخدا ولم نکنی من بدون تو میمیرم.
منم قربون صدقش رفتم و آرومش کردم یکم اینور اونور نگاه کردم و اومدم سمتش از جلو کیرم گذاشتم لای پاش‌و با خیسی کوصش‌ عقب جلو کردم و آبم اومد و ریختم تو شورتش و از هم جدا شدیم رفتیم خونه
پیش بقیه
نشستم پیش عموم باهاش خوش و بش کردم
کسی که چند دقیقه پیش زنشو ارضا کردم و آبمو ریختم تو شرت زنش
حس عجیبی داشتم
هم شرم‌ داشتم هم شهوت هم غرور

ادامه دارد…

ما سکس های زیادی تو چند مکان و خونه مختلف با هم تجربه کردیم طی ۱۰ ماه رابطه
این تیکه اول خاطراتم بود به خاطر اینکه تایپ کردن سخته برام تو چند قطعه خاطراتمو براتون مینویسم
قطعه بعدی هم خیلی زود بعد این قطعه مینویسم

نوشته: شاهین

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها