داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن عموم از عقب دنیا بود

سلام داستانی که میخوام واستون تعریف کنم واسه یه ماه پیشه
من خیلی تو کف زن عموم بودم
زن عموم ۲۵ سالشه ولی هیکل نسبتن خوبی داره جثه ش یخورده ریزه و لبای خیلی خوش فرمی داره که نگاه کردن بهشون لذت بخشه
بگذریم از کونش بگم که یه کون کوچیک ولی خوش فرم بود
چون لاغره کونش با وجود کوچیک بودن خودشو نشون میده
سینه هاش حدودن ۸۰ میشه که سر بالا هستن و اسمشو نمیتونم بگم چون داستانم واقعیه نمیخوام شر بشه برام
زن عموم همیشه برخوردش با من خوب و باهام گرم میگرفت منم خیلی ازش خوشم میومد ،همیشه بهم تعارف میکرد بیا خونمون ، اون خونش تو یه شهر دیگه بود ما یجای دیگه ولی شهرامون کنار هم بودن و حدود یه ساعت فاصله داشتیم
همیشه عکساشو از گوشیش کش میرفتم و عکسایی که تو خونه از خودش میگرفت رو میدیدیم ، بالاخره بعد از مدت ها تصمیم گرفتم گواهینامه بگیرم و باید میرفتم به اون شهری که اونا زندگی میکنن ، چون از شانس خوبم عموم آموزشگاه رانندگی داشت ، یروز که رفتم اونجا گفتم بعد آموزشگاه برم خونه عموم .رفتم خونشون و وقتی که درو باز کرد شوکه شد که چرا اونجام و گفت برم داخل منم سریع قبول کردم و رفتم رو مبل نشستم و رفت چایی بیاره ،یه تیشرت نخی با یه شلوار کاملا چسبانی مشکی تنش بود و سرش چیزی نبود و چون راحت بودیم چیزی سرش نکرد،چایی آورد و دلیل اومدنم و پرسید منم گفتم قضیه از چه قراره و گفت خوش اومدی و بیشتر از این کارا بکن ،گفت من که تنهام و عموتم همیشه هست سر کار من حوصلم سر میره.بگذریم به جایی رسیدیم که فهمید ماشین خریدیم و گفت عکسشو ببینم منم گوشیمو دادم بهشو عکسشو نشون دادم حواسم به این نبود اصن که این یه عادت داره و وقتی میره تو گالری همه جارو میبینه .رفت و دقیقا عکسای خودشو دید و متوجه شدم که فهمیده و دیدم سرش پایینه و چیزی نمیگه ،بعد که تموم شد گوشیو داد بهم گفت ناهار میمونی گفتم نه نمیخوام مزاحم بشم دیگه حتما الاناس که عمو بیاد ، گفت اتفاقا عموت تا غروب برنمیگرده . منم دیدم فضا مناسبه سریع قبول کردم گفتم باشه رفت و ناهارو درست کنه منم همش از پشت به کونش دقت میکردم .
اونقدری شلوارش چسبان بود که انگار لخته و کاملا فرم شورتش معلوم بود و منم داشتم دیوونه میشدم ، دیدم کیرم سیخ شده و چیکار کنم نبینه کاپشنمو در آوردم گذاشتم رو پام .
با خودم گفتم کسی که نیست دلمو بزنم به دریا و بهش بگم خیلی تو کفتم.بلند شدم رفتم تو آشپزخونه و بهش گفتم که قضیه از چه قراره و دیگه نمیتونم تحمل کنم این وضعیت رو .کاملا جا خورد و جواب داد نمیدونم چی از رفتار هام برداشت کردی و من هیچوقت قصد بدی از رفتارم نداشتم و دیدم که داره فاز نصیحت و اینا برمیداره و گفتم سریع جلوشو بگیرم تا حرفشو کامل نکرده ، بهش گفتم ببین چند دقیقه طول میکشه بزار خودمو راحت کنم ، گفت اصلا نمیشه و نمیتونم با یه پسر سن پایین سکس کنم . با هزار خواهش تمنا بهش گفتم بزار ازت لب بگیرم ،باور کنین برخلاف تصورم که فکر میکردم خیلی راحت قبول میکنه اصلا اونجوری پیش نرفت و به زور قبول کرد لب بگیرم ازش،چشاشو بست منم اول یه بوس از گوشه لبش گرفتم و شروع کردم به خوردن لبش ، از فیلمایی که تو اینستا دیده بودم از مستر لب یاد گرفتم گفتم کونشو که خیلی دوس دارم حداقل چنگ بزنم ، دستمو بردم رو کونش جوری که انگشت وسطم تقریبا رو سوراخش بود، حسابی فشار میدادم دیدم نفس نفس میزنه و دمای بدنش حسابی رفته بالا ، به این کار ادامه دادم دیدم کاملا وا داده و میزاره چنگ بزنم به کونش . نیاز نیست بگم باور کنین ولی من دیگه به لب راضی بودم نمیدونستم با این کارم تحریک میشه که شد و بهش گفتم برو رو تختت دراز بکش اونم یه لحظه نگام کرد و رفت دراز کشید رو شکم. پاهاش جفت بود و رفتم رو پشت رانش نشستم و دستمو که انداختم تو شلوارش که پایین بکشم سریع دستشو آورد و دستمو گرفت ولی دستشو پس زدم گفتم سخت نگیره و به کارم ادامه دادم.شلوارشو تا پشت رانش کشیدم پایین ، وای حسابی سفید بود و شرت سیاش باعث شده بود سفید تر به نظر برسه،دستمو انداختم این بار شورتشو سریع کشیدم پایین. کونش کاملا بدون مو بود و سوراخش کاملا تنگ تنگ ، معلوم بود اصلا از کون به عموم نمیداد ، با زبونم یخورده با سوراخش بازی کردم و گفتم میخوام از کون بزارم مشکلی که نداری ؟ نگاه جدی بهم انداخت گفت مشکل دارم اصلا هم از کون نمیدم و پاشو از روم . بهش گفتم پس بزار از جلو شروع کنم یه سری تکون داد و واسه اینکه کیرم به کسش برسه یه بالشت زیر شکمش گذاشتم ، کیرمو رو کسش میکشیدم اما داخل نمیذاشتم دیدم هی تکون میخوره گفتم چیه گفت بزارش تو دیگه ، منم از خدا خواسته گفتم چشممم.سرشو کردم توش که کاملا خیس بود یخورده تا نصف کیرم جلو عقب کردم و دیدم حسابی داره کیف میکنه . نمیتونسم بیخیال کونش بشم و هی با انگشتم روش میکشیدم و اونم چون حسابی داغ شده بود هیچی نمیگفتم . بهتون بگم که عاشق این پوزیشنم که طرفم رو شکمش بخوابه و بشینم رو پشت رانش و بکنمش ، دیگه نهایت لذت بود ، سرم داشت منفجر میشد و هر لحظه تلمبه زدن رو سریع تر کردم دیدم آبم داره میاد ، توش نگه داشتم و تکون ندادم ، بهم گفت داری چه غلطی میکنی بکش بیرون وگرنه حامله میشم احمق . گفتم تکون نخور ارضا نمیشم ، تلمبه نمیزنم که آبم نیاد، قبول کردو بعد یه دیقه کیرم شل شد و در آوردم .تو همون حالت مونده بود که بهش گفتم یا از پشت میدی یا نمیزارم بری و شروع کرد به خواهش و تمنا که من تا حالا از کون ندادم و بیخیال شم ولی من میدونستم این فرصت طلایی پیش نمیاد ، دیدم داره زیاد حرف میزنه گفتم تکون نخور، انگشت اشارمو کردم تو کسش که لیز شد سوراخشو یخورده لیز کردم و دوباره کردم تو کسش و این بار تا بند انگشت اول کردم تو کونش ،یه آه کشید و گفت خیلی بدی منکه اجازه ندادم بهش گفتم اجازش قبلا صادر شده و گفتم جای آه کشیدن لذت ببر، انگشت اشاره رو کامل فرو کردم تو کونش و حسابی درد میکشید و خودشو به تخت میمالید . دومین انگشتمو لیز کردم که سریع تر سوراخشو واسه کردن آماده کنم ، اولیو کردم توش هیچ واکنشی نشون نداد، دومی رو یواش یواش کردم توش دیدم کونشو میبره جلو با دست چپم نگهش داشتم و تا ته دو تا انگشت رو کردم تو سوراخ کونش . از سوراخ کون یخورده جلوتر یه حلقه ایی هست که کنترل ادرار رو به عهده داره واصولا
سفته ، وقتی جلو عقبش میکردم فشار حلقه رو روی انگشتم حس میکردم ،اون راهی جز ناله کردن نداشت، حالا دو تا انگشت رو توش کردم و دو تاشو از هم باز کردم که یواش یواش اون حلقه باز تر شد و حسابی داشت درد میکشید انگشتامو در آوردم و سر کیرمو به زور کردم توش ولی نمیتونستم تکونش بدم خیلی سفت بود و بسته بود خودشو ، بهش گفتم خودشو شل کنه اونم گفت نمیتونم و بس کنم ،گفتم امکان نداره بیخیال بشم و تا اینجاش اومدم باید ادامه بدم،ازم خواست از روش بلند شمو داشت برمیگشت که کف دستامو گذاشتم رو کمرش و فشارش دادم به سمت پایین،اونم التماس میکرد که ولش کنم ولی من گوشم پر بود .وقتی یخورده شل کرد فشار آوردم و نصف کیرم رفت تو کونش و جیغش در اومد، بدون معطلی شروع کردم به تلمبه های یواش ولی پشت هم سعی کردم دردش عادی بشه، چند دقیقه تلمبه زدم و کاملا سوراخش شل شده بود و راحت میرفت توش، کیرمو درش آوردم ولی سوراخش دوباره جمع شد ولی مثل اولش سفت نبود و دوباره با یه فشار کردمش تو کونش.این دفعه تلمبه هامو سرعت دادم دیدم بالشتشو گاز میگیره .حدود دو سه دیقه بود سرعت جلو عقب میکردم که دیدم دیگه براش عادی شده و تقریبا داره همراه درد لذت میبره .کیرمو درآوردم و دیدم سوراخش یخورده جا باز کرده اندازه یک سوم کیرم . وقتی دید درش آوردم داشت خودشو جمع میکرد که همون لحظه دوباره فرو کردم تو گوش که دیدم اشک تو چشمش جمع شده و بهش گفتم چرا جمع کردی خودتو ، گفت فکر کردم تموم شده گفتم تازه جای قشنگشه که من دوس دارم و هنوز ارضا نشدم . دوباره درش آوردم و دوباره کردم توش ، این کارو حدود چهار یا پنج بار انجام دادم آخرین بار که درش آوردم با جفت دستام دو طرف کونشو از هم حسابی باز کردم که دیدم جونم سوراخ خوشگل و صورتیش قشنگ باز شده و دیگه توانشو نداره جمعش کنه، بلندش کردم و مجبورش کردم واسم ساک بزنه با اینکه گفت بدش میاد ، دندون میزد ولی خیلی حال میداد ، من خواستم ساک بزنه که هم کیرم لیز شه هم دلیل اصلیش این بود که دوباره خودشو جمع کنه و تنگ بشه .گفتم برگرد حالت داگی بشین و نگام کرد گفت دوباره ؟ گفتم پس چی؟ گفت ترو خدا از جلو و حسابی خواهش کرد . گفتم میری داگی یا ببرمت؟ وقتی دید من قبول نمیکنم داگی استایل زانو زد و گفتم دو طرف کونتو با دستات بگیر و بازش کن. حسابی کونش قمبل شده بود و سوراخش هر لحظه آماده کیر بود. این بار کامل و سریع فرو کردم تو کونش و داشت از درد منفجر میشد ، شروع کردم به تلمبه زدن دیدم دارم ارضا میشم تلمبه ها رو سریع تر کردم و حالت وحشیانه گرفتم اونم دیگه داشت جر میخورد ولی چیزی نمیگفت و آه میکشید ، با چند تا تلمبه سریع کیرمو با آخر تلمبه کاملا فرو کردم تو کونش جوری که اصلا مشخص نبود ، تا آخرین قطره گذاشتم خالی شه ، واسه اینکه کونشو عادت بدم به این حالت ، تا یه دقیقه از تو کونش در نیاوردم ، بعد که در آوردم همش از کونش ریخت بیرون و کونش همین طوری باز موند،با انگشتم سوراخ کونشو بازی میکردم و لبه هاش کاملا وا شده بود و نرم و دیگه از اون سفتی اولش خبری نبود، رو پشتش دراز کشیدم و گردنشو بوسیدم و گفتم دیدی سخت نبود عزیزم؟ ، یه آهی نشون از خستگی کشید و تموم ک شد بلند شدیم و اول رفت حموم و منم خودمو با دستمال خشک کردم که وقتی اومد منم رفتم حموم و دوش گرفتم .الان یه ماه از اون ماجرا گذشته و دو سه بار دیدم و به روی خودش نیاورده و فقط وقتی منو میبینه یطوری معنی دار نگام میکنه، ممنون از اینکه وقت گذاشتین خوندین ، شرمنده زیاد شد چون واقعیه نمیتونستم الکی از خودم در بیارم مجبور شدم ریز جزئیات رو بنویسم ، فقط از کسایی که یه چنین خیال هایی تو ذهنشون دارن خواهش میکنم کار منو انجام ندن، چون زن عموم خیلی باهام راحت بود نزدیکم میشد فکرشم نمیکردم اولش قبول نکنه و یجاهایی دیگه خودم نبودم تا تونستم بکنمش. ولی واقعا لذتش وصف ناشدنیه ، وقتی روش بودم واقعا از چیزای دور و برم بی خبر بودم ،ممنون از اینکه فحش نمیدید چون اگه خواننده باشین و داستان بلد مطمئنن واقعیت داستان منو میفهمین،لایک کنین قربونتون، اگه استقبال بشه داستان جدید میزارم با تشکر

نوشته: Njr

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها