داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زنم زمانی زن داداشم بود (۱)

سلام. من میلادم ۲۹ ساله . من یه دختر خاله دارم به اسم مونا و۵ سال از من بزرگتره. قد بلند و لاغر با سینه و کون گرد و خیلی خوشگل. من از نوجوانی روی مونا کراش داشتم از بس جذاب و کردنی بود. و همیشه میرفتم خونه خالم فقط مونا رو دید میزدم. چند باری بهش نخ دادم و درخواست دوستی بهش دادم ولی قبول نمی‌کرد.
تا اینکه برادر بزرگم رفت خاستگاریش و جواب مثبت داد. این دختر خاله شد زن داداش ما. ما توی یه خونه آپارتمانی زندگی میکنیم که سه واحد داره. و داداشم واحد پایین زندگی میکرد. من همیشه به بهانه های الکی وقتی تنها بود میرفتم خونشون . و بعضی وقتا از کنارش رد میشدم و کیرمو میمالیدم بهش همه کاری میکردم تا بتونم بکنمش اما هیچ جوره پا نمیداد.
تا اینکه یه نقشه کشیدم براش. یه رفیق دختر باز و زبون بازی داشتم تا حالا مونا رو ندیده بود. امارشو بهش دادم گفتم یکیو پیدا کردم شمارشم دارم ببین میتونی مخشو بزنی . مرتضی دوستم هم گفت بده شمارشو. بهش دادم. دیگه پیگرش نشدم تا مدتی به مرتضی گفتم چخبر چکار کردی دختره رو. گفت هیچی می‌خواستی چکار کنم مخشو زدم گرفتم کردمش دو سه بار. خیلی خوشگل و خوش سکسه و حشرش خیلی زیاده گایبده منو. من باورم نشد تا چتاشو نشونم داد و عکسای لختیشو . من همون جا شق کردم . گفتم یه چیزی بگم؟ گفت چی؟ گفتم دخترخالمه. یهو مرتضی متعجبانه نگام کرد. گفتم خیلی تو کفشم برنامه کن باهاش منم بیام. گفت نمیشه و فلان. گفتم حالیم نیست می‌خوام وگرنه کاری میکنم دیگه نتونی بکنیش. گفت ببینم چکار میکنم‌.
بهش گفتم این زیاد اینکاره نیست شوهر داره و نمیدونم چطوری بهت پا داده. مرتضی گفت نه بابا طرف جندس. گفتم چطور؟ گفت توی دانشگاه پسر توی کلاسش نبوده اینو نکرده باشه. قبل ازدواجش کون میداده بعد ازدواجش هم کس هم کون میداده. بیشترم گروپ میکردنش.
وای اومدم خونه تا اخر شب سه چار بار جق زدم به یادش. دلم میخواست برم پایین بگیرم و خشن جرش بدم. داداشم نظامی بود و خیلی خشک مذهب خیلی هم به مونا گیر میداد. مونا هم صبحا میرفت آموزشگاه زبان تدریس میکرد بعضی وقتا هم می‌پیچوند و میرفت با مرتضی. نمیدونست که مونا زن داداشمه فک میکرد همون دختر خالمه ولی مونا یه بوایی برده بود مرتضی رفیق منه.
تا زمان کردنش رسید. با مرتضی هماهنگ کردم وقتی میبردش خونش من زودتر اونجا باشم و وسط سکسشون بیام که یوقت نه نیاره. روز موعود رسید و من تو اتاق دیگه موندم و مرتضی و مونا رفتن توی اتاق خواب و شروع کردن لخت شدن. به مرتضی گفته بودم در اتاق خوابتو باز بذار می‌خوام نگا کنم. یواش داخلو دید میزدم دوتایشون بالا تنه لخت بود ولی شلوار پاشون بود داشتن ایستاده از هم لب میگرفتن. من خیلی لذت میبردم میدیدم مونا داره لب میگیره از پسره. بیشتر دوست داشتم کرده شدنشو بینم تا خودم بکنمش . مونا رو انداخت رو تخت و شلوار و شورتشو درآورد و سرشو برد لای پای مونا براش میخورد و انگشتش میکرد. مونا هم همش به خودش می‌پیچید و لذت میبرد. ساک نزد مرتضی کیرشو می‌مالید به کسش و مونا التماس میکرد که بکنش توم. مرتضی آروم کیرشو کرد توی کس عشقم تا آخرش. مونا یه آه بلندی سر داد که من دست به کیرم می‌زدم آبم میپاشید . ولی نمی‌خواستم ارضا شم. آبمو گذاسته بودم برای مونا جونم. مونا توی سکس حرف نمی‌زد اما مرتضی همش باهاش حرف میزد که آره جنده خانوم کستو گاییدم. شوهر کسکشت کجاست ببینه زنش زیر کیرم داره گاییده میشه توووف
مونا گاییدمت
کیرم تو کست جنده
خواهرتم مثل خودت جندس بیارش اونم بگام.
مونا هم می‌گفت آره اونم میارم دوتایی کسامونو بگا.

منم از حشر داشتم میمردم لباسامو دراوردم رفتم کنارشون مونا چشماش بسته بود و داشت حال میکرد اشاره کردم به مرتضی بلند شو. مرتضی پاشد و رفت بیرون و اومدم روی مونا برا اولین بار لخت لمسش کردم قلبم از جا میخواست دربیاد . که کیرمو کردم تو کسش و روش دراز کشیدم.چشماشو باز کرد منو دید خواست جیغ بزنه‌ گفت نه میلاد تو کجا بودی؟ نه تو نه. گفتم گوه نخور از همه جنده بازیات خبر دارم. شروع کردم کردنش. از بس حشری بودم دو دقیقه نشد آبم اومد تو کسش خالی کردم. کنارش دراز کشیدم گفتم مرتضی خبر نداره زن داداشمی لو ندیا. گفت باشه عوضی. مرتضی اومد و به من فوش میداد چرا داخل کسش ریختم میخواستم بکنم هنوز مادر جنده. بعد مونا رو داگی کرد و کیرشو همینجور کرد تو کس مونا تلمبه های محکمی میزد تا اونم ارضا شد و همشو تو کسش خالی کرد.
بعد اون روز من دیگه هر روز داداشم صب زود میرفت پادگان من میرفتم سر وقت مونا و همونجور تو خواب باهاش ور میرفتم تا بیدار میشد و میکردمش. هر هفته یه بار هم با مرتضی دو تایی میکردیمش. اینجور که خودش گفت داداشم ماهی شاید یک بار باهاش سکس میکرد که اونم بهش حال نمیداد و نمیتونست مونا رو ارضا کنه.

ادامه…

نوشته: میلاد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها