داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ماجراهای من و زنم پریسا (۳ و پایانی)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

داستان سکسهای سه نفره و گروهی من و زنم پریسا

قسمت سوم و پایانی

شورت و سوتین پریسا که نازک بود و چسبیده بود به تنش و عملا همه جاش پیدا بود و فرقی با موقعی که لخت بود نمی کرد داخل آب خیلی شلوغ نبود و ما مشغول آب بازی بودیم که رفته رفته به ظهر که نزدیک تر میشدیم اطرافمون شلوغ تر شد و مردها و زنهای زیادی اومدن تو آب بعد از حدود ۱۰ دقیقه ای که گذشت پریسا گفت من یک کم خسته شدم بهتره تا هوا گرم هست بریم از آب بیرون یک کم کنار ساحل دراز بکشیم تا یک کم خشک بشیم بعد هم لباس بپوشیم و بریم از آب بیرون اومدیم و کنار ساحل قدم زنان دنبال جایی بودیم که یک کم سایه باشه و هم آفتاب تا اینکه بعد از ۱۰ ۱۱ دقیقه قدم زدن رسیدیم به قسمتی از ساحل که چند تا سنگ بزرگ با فاصله کم از هم بود رفتیم و بین دوتا از سنگها زیر انداز را انداختیم و دراز کشیدیم پریسا خودش را به من چسبوند و یک کم که دور و برش را نگاه کرد سوتینش را باز کرد و گذاشت کنارش گفت فعلا که کسی دوربرمون نیست اگر کسی هم رد شد روش را میپوشونم رو کرد به من و گفت سامان جونم بدجوری از دید زدن مردهای توی آب که بودیم داغ شدم یک کم سینه هام را برام میمالی من هم که از یادآوری مرد سیاه پوسته که داشته کون لخت پریسا را دید می زده و زنها و دخترهای جور واجوری که دیده بودم حالم دست کمی از پریسا نداشت چرخیدم و نوک یکی از سینه هاش را کردم تو دهنم و شروع کردم لیسیدن و اون یکی سینش را آروم آروم میمالیدم پریسا دستش را کرد تو شرتم و کیرم که نیمه راست بود را شروع کرد به مالیدن که گفتم انگار بدجوری زدی بالا که پریسا گفت آره آخه این اولین باری هست که تا این حد لخت تو دید عموم بودم یک حال خاصی شدم بخصوص که اون مرد سیاه پوسته اول کار هم دزدکی کون لختم را دید زد همینطوری که داشت با کیرم بازی میکرد چرخیدم به پشت با انگشت لبه شرتش را کنار زدم و شروع کردم به مالیدن چوچولش و گفتم اینجا رفت و آمد زیاده نمیشه کامل لخت بشیم هر چند که الان با لختی کامل فرقی نداری با این شرتی که پوشیدی و سوتینت هم که در آوردی که پریسا خندید نمیشه سکس کامل کنیم چون شهر کوچیک هست و ممکنه موقع سکس افراد زیادی ما را ببینن ما هم که چهره نیمه شرقی داریم یک موقع شناخته میشیم به عنوان کسایی که تو دید عموم سکس میکنن و اونوقت دیگه رومون نمیشه بریم جاهای تفریحی که پریسا هم تایید کرد و گفت پس برام بمال تا ارضا بشم که من بهش گفتم بچرخ و پشتت را بکن به من یکی از دستام از زیر تنش رد کردم و شروع کردم به مالیدن کسش و انگشت کردن که دو سه دقیقه بعد شروع کرد به لرزیدن و محکم کونش را با فشار چسبوند به من و ارضا شد بعد از چند لحظه ای که آروم شد چرخید تو بغلم و گفت میخوای برات ساک بزنم که گفتم نه میترسم مردم رد بشن که گفت پس چطوری آبت را بیارم که بهش گفتم فعلا همینطور از تو شرت برام بمالش چشم هام را بستم و تصویر مرد سیاه پوسته که کون پریسا را دید میزد و صحنه های سکس سه نفره هفته قبل و شرت و سوتین نازک پوشیدنش که عملا همه داشتن تو آب کس وکونش و سینه هاش را لخت دید میزدن تو ذهنم میآمد که دو دقیقه نشد که آبم با فشار فوران کرد تو شرتم پریسا دستش را که خیس از آب کیرم شده بود از تو شورت آورد بیرون و کشید رو نوک سینه هاش دست انداخت دور گردنم و یک لب طولانی از من گرفت و مدام میگفت خیلی دوستت دارم برای همین هم هست که بی خجالت تمام حس و حال و گرایشهای سکسیم را بهت میگم امروز صبح هم نمیخواستم ساپورتم را جلوی اون مرد سیاه پوسته در بیارم ولی چاره ای نداشتم و واقعیتش یک کم هم فوضولیم گل کرده بود و میدونستم که زود تموم میشه و به خودم گفتم یک کم سر به سرش بگذارم امیدوارم از دستم ناراحت نشده باشی که تو چند لحظه ای که تنها بودم حرکات سکسی براش کردم قول میدم دیگه تکرار نکنم که گفتم نه عشقم ناراحت نشدم درکت میکنم به هر حال آدم بعضی موقع ها نمیتونه جلو خودش را بگیره ولی همین قدر که فهمیدم از اینکه تنهایی یک نیمچه حالی کردی ناراحتی خیلی خوشحال هستم و مطمئن شدم که بدون حضور من هر چقدر هم شهوتی باشی کاری نمیکنی. نزدیک غروب شده بود لباسهامون را پوشیدیم و برگشتیم خونه بعد از حمام و شام هر دومون خسته بودیم و زود خوابمون برد فردا صبح که روز یکشنبه بود و تعطیل بودم بعد از رسیدگی به امورات عقب مونده خونه یک سکس طولانی حسابی کردیم چند هفته ای بدون هیچگونه موقعیت سکسی که بیرون از خونه پیش بیاد گذشت و تقریبا یک ماه از سکسمون با اون مرد سیاهپوست تو جنگل گذشته بود ولی بارها وبارها فیلمی را که از سکس خودمون گرفته بودیم را موقع سکس نگاه کرده بودیم و بعدش سکس داغ کرده بودیم و این مسئله برای هر دوتامون مشخص شده بود که از سکس سه نفره لذت میبریم یک روز موقع سکس کردن یک فیلم سکسی گذاشتیم که اینبار دوتا مرد سیاهپوست با شوهر زنه که سفید پوست بود گروهی داشتن میکردن که البته بیشتر دو تا سیاه پوسته با کیرهای کلفت و درازشون جایی برای شوهر زنه نگذاشته بودن یکی از سیاه پوستها که کیرش کلفت تر و دراز تر از اون یکی بود تو یکی از صحنه ها شروع کرد از کون کردن که من داشتم تو کس پریسا تلمبه میزدم پریسا گفت وای نگاه کن سامان اصلا صدای زنه در نیومد کیرهای به این بزرگی تو کس و کونش هست فقط اگر تو کس من بره فکر کنم غش کنم چه رسه به کونم که من گفتم تو داغ و حشری هستی من فکر میکنم دردت بیاد ولی بتونی تو کست جا بدی کونت را نمیدونم شاید اگر قبلش آمادش کنیم اون هم بتونی که پریسا با خنده گفت همچین داریم در موردش صحبت میکنیم که انگار همین الان دوتا سیاهپوست با کیرهای کلفت و بزرگ پشت در منتظرن و میخوان من را بکنن الان چند هفته هست که میریم بیرون سکس هم میکنیم ولی دیگه مثل اون بار که تو جنگل پیش اومد دیگه خبری نشد که من گفتم گفتی پشت در راستی اگر موردی پیش بیاد که دونفر باشن با من بشن سه نفر یا حتی بیشتر مشکلی نداری گروهی بکننت؟ نظرت در باره این نوع سکس چی هست ؟ که یک کم مکث کرد و گفت به نظرم خیلی باید حال بده به خاطر اینکه حسابی میتونیم سکس طولانی کنیم که دیدم نه تنها با سکس گروهی مخالفتی نداره که حتی به خاطر تعداد نفرات بیشتر که میتونه طولانی تر سکس کنه بیشتر هم موافق هست و دوست داره با دیدن این فیلم یک سکس طولانی و حسابی داغ کردیم فردای آنروز که برگشتم سر کار تقریبا نیم ساعتی از ساعت کاری گذشته بود که از طریق بی سیمی که معمولا همراه داشتم برای تماس با مدیرهای قسمتهای دیگه کارخونه من را به بخش استخدامی صدا زدن رفتم طبقه سوم قسمت اداری کارخونه بخش استخدامها که دیدم مدیر کل استخدامی داشت با یک مرد سیاه پوست با قد متوسط که پشتش به من بود صحبت میکرد که با دیدن من گفت بسیار خوب مدیر بخشی که قراره کارت را شروع کنی هم اومد دست دراز کردو دست داد وقتی به کنار مدیر رسیدم و صورت مرد سیاهپوست را دیدم یک لحظه ضربان قلبم شدت گرفت خدای من این همون مردی بود که تو جنگل پریسا را کرده بود هر دوتامون که از دیدن هم شوکه شده بودیم چند لحظه ای به هم داشتیم خیره نگاه میکردیم ولی خیلی زود من سعی کردم خودم را عادی نشون بدم با مرد سیاهپوست که حالا اسمش ماریوس بود واهل آفریقای جنوبی بود دست دادم و به زبان انگلیسی خوش آمد گفتم و به طرف بخشی که من مدیرش بودم راه افتادیم دو سه دقیقه ای که توی راهرو بودیم هیچ حرفی بین ما رد و بدل نشد داخل سوله محیط کار شدیم به دیگر کارگرها معرفیش کردم و سر میزی که کارگرها مشغول سر هم کردن و آماده سازی سیم پیچ دینامها بودن بهش کار دادم و خودم برگشتم تو اتاق کوچکی که برای مدیر بخشها در نظر گرفته شده بود و پشت میزم نشستم حال عجیبی داشتم مدام صحنه های سکس توی جنگل تو نظرم میآمد و کیرم راست میشد ساعتهای کاری اونروز داشت به سرعت می گذشت و رفتار ماریوس کاملا عادی بود و مثل دیگر کارگرها مشغول کارش بود بعد از ظهر بود و نزدیک به تعطیل شدن که ماریوس در زد و اجازه خواست که بیاد تو اتاق وارد که شد با فاصله تقریبا یک متری رو بروم وایستاد که از پشت میز بلند شدم رفتم طرفش و باهاش دست دادم و گفتم راحت باش کاری داشتی ؟ نگاهی به صورتم کرد و گفت نمیدونم که درست حدس زدم یا نه که پرسیدم چی را درست حدس زدی یا نه ؟ که گفت من قبلا شما را ملاقات کردم با آنکه چون بارها صورتش را تو فیلمی که گرفته بودم دیده بودم و مطمئن بودم که همون مرد تو جنگل هست و لی باز گفتم نمیدونم شاید شما چی فکر میکنی که گفت من مطمئن هستم شما را دیدم تو جنگل … همینطور که داشت حرف میزد و توضیح میداد که کجا من را دیده من دوباره از یادآوری اون روز و اینکه مرده جلوم وایساده کیرم شروع کرد به بلند شدن که چند لحظه نشد که شق شد و خیلی ضایع جلوی شلوار باد کرد که ماریوس که صحبتهاش را که هنوز به اینکه بگه من و تو باهم با زنت سکس داشتیم نرسیده بود که نگاهش به کیرم که شق شده بود افتاد صحبتش را چند لحظه ای قطع کرد و با لبخندی گفت حدسم درست هست شما همون شخص هستی گفتم کدام شخص؟ که اشاره کرد به کیرم و گفت همونی که تو جنگل با دوست دخترت بودی و من هم داشتم رد میشدم و دیدمتون و شما هم من را راه دادین تو سکستون یک ماهی از این قضیه میگذره ولی هنوز هیکل سکسی کس و کون تنگ صورت خوشکل و سن کم دوست دخترت و کلا سکس بی نظیری که داشتم از یادم نرفته و چندین بار تو این مدت با یادآوریش جلق زدم چون اینجا نمیشه به هر زن و دختری اعتماد کرد شاید مریض باشن که گفتم آره درست حدس زدی خودمون بودیم که پرسید امیدوارم هنوز با دوست دخترت باشی خیلی دختر سکسی و خوبی به نظر میومد که نمیدونم چی شد که گفتم دوست دخترم نبود که زنم هست که ماریوس با شنیدن این حرف یک لحظه شوکه شد یک کم این پا و اون پا کرد و گفت من خیلی معذرت میخوام که اینطور شد اگر میدونستم زنت هست نمی کردم و فقط جلق میزدم که من که حالا همه چیز مشخص شده بود و یخ بینمان آب شده و با گفتن این حرفها مشکلی نداشتیم گفتم اشکالی نداره ما نه تنها ناراحت نشدیم که خیلی هم کیف کردیم تجربه جدید و متفاوتی برای ما بود که قبلا نداشتیم در کل به خاطر فیلمهای سکس سیاه پوستها که موقع سکس میبینیم زنم خیلی دوست داره که با یک سیاه پوست سکس کنه اگر یادت مونده باشه من اونروز از صحنه آخر سکسمون زمانی که تو تنها داشتی زنم را میکردی از نزدیک فیلم گرفتم و بارها موقع سکس با زنم نگاه کردیم ماریوس که حالا با شنیدن این حرفها از طرف من احساس صمیمیت بیشتری میکرد با خنده گفت دیگه نیازی نیست فیلمش را ببینی واقعیش را میتونی تکرار کنی که من هم گفتم آره چرا که نه اگر بین خودمون بمونه میتونیم بارها تکرار کنیم که دیدم یک لحظه خنده اش محو شد که پرسیدم چیزی شده که گفت من با پسر عموم زندگی میکنم و قضیه سکس اونروز تو جنگل را براش مفصلا تعریف کردم و حتی یکی دوبار هم رفتیم تو همون کلبه و اطرافش چرخیدیم شاید که شما هم دوباره بیایین که شما نیامدید که پرسیدم خوب حالا مشکل کجاست که گفت اگر پسر عموم بدونه که من شما را پیدا کردم اون هم میخواد وارد سکسمون بشه که من گفتم فعلا این موضوع را که من را دیدی بهش چیزی نگو تا من اول به زنم بگم شما را ملاقات کردم و تو بخشی که من هستم تو کارخونه مشغول به کار شدی تا ببینم عکسالعملش چی هست تا بعد در مورد پسر عموت بیشتر صحبت کنیم ماریوس از برخورد دوستانه ای که باهاش داشتم تشکر کرد و گفت نگران نباشین که موضوع دیدن شما را به پسر عموم بگم اون تقریبا هم سن خودم هست موقعیت را که براش توضیح بدم درک میکنه ودرضمن باید بگم که چون دو سه سالی از من کوچیک تر هست و به کمک و واسطه من به این کشور اومده کاملا تحت فرمان من هست همینطور که داشت از اتاق بیرون میرفت پرسیدم شما چند سالت هست که گفت من ۵۰ سالمه و اون ۴۷ سالشه کارم تموم شد و نفهمیدم که کی به خونه رسیدم در را که باز کردم پریسا مثل همیشه با لبخند به طرفم اومد سرم را پایین آوردم و گونه هاش را بوسیدم دست انداخت دور گردنم و مثل همیشه که از زمین بلندش میکردم بغلش کردم که متوجه کیر نیمه شق شدم شد و گفت چه خبره حتما دوباره یاد سکس تو جنگلمون با اون سیاه پوسته افتادی که راست کردی که گفتم نه یادش نیفتادم خودش را دیدم در حالی که داشتم میگذاشتمش رو مبل با تعجب گفت شوخی نکن!! شلوارم را در آوردم و با شورت کنارش نشستم خودش را چسبوند به من و گفت اگه راست میگی شوخی نمیکنی بگو دیگه. کجا دیدیش؟ بگو دیگه که از فضولی و هیجان طاقت ندارم لبخندی بهش زدم گفتم امروز به عنوان کارگر جدید تو کارخونه استخدام شده و از قضا فرستادن تو بخش ما پریسا که مطمئن شده بود شوخی نمیکنم با هیجان خاصی گفت فکر میکنی اون هم تو را شناخته باشه که گفتم فکر نمیکنم مطمئن هستم که پرید تو بغلم و گفت چطور مطمئنی که براش کل ماجرا را تعریف کردم و بهش گفتم که اون هم کامل هیکل سکسی و حالی که اونروز باهات کرده بوده تو ذهنش مونده و تو این مدت یک ماه چندین بار به یاد سکسی که باهات داشته جلق زده پریسا روی مبل دراز کشید سرش را گذاشت رو پام و در حالیکه به چشمام خیره شده بود گفت خوب عکسالعمل تو چی بود که بهش گفتم همینطور که میبینی از بازگو کردن ماجرا کیرم نیمه شق هست تو کارخونه هم موقع دیدنش کیرم شق شد و بند را آب دادم و به همین خاطر هم گفتم ما هم اونروز از سکسمون با تو خوشمون اومده و دوست داشتیم تازه اون فکر میکرده که تو دوست دخترمی و ممکنه موقتا با هم بوده باشیم که من نمیدونم چرا درست یا غلط گفتم دوست دخترم نبود که زنم هست که پریسا سرش را از رو پام برداشت و نشست ودر حالیکه کیرم را فشار میداد گفت پس مطمئنش کردی که که بازه هم میتونه با من سکس کنه که گفتم خودت چی میگی ؟ که گفت من که خودت میدونی خیلی دوست دارم با سیاه پوستهای کیر گنده سکس کنم که گفتم مال اون زیاد بزرگ نبود که گفت آره ولی بد هم نبود راستی اگر بخوایم دوباره سکس کنیم ایندفعه تو خونه انجام میدیم مگه نه که گفتم آره احتمالا که گفت آخ جون تو خونه خیلی بهتر هست چون تو خونه امکانات بیشتری داریم و ترس از حضور افراد دیگه هم نداریم فکر کنم بهمون حسابی حال بده با یک حالت سکسی کیرم را از تو شرت بیرون آورد زبونش را کشید روش و با عشوه خاصی گفت سامان جونم بیارش خونه یک بار دیگه سکس کنیم خیلی حال میده مردیم از بس که فیلمش را دیدیم دوست دارم باز هم بیاد آخه دفعه قبل چون بیرون بودیم یک کم استرس داشتم ونفهمیدم چی شد و زود تموم شد که گفتم باشه ولی باید روزی باشه که سر کار نباشه که پریسا گفت خوب امروز پنجشنبه بود فردا که جمعه هست دیدیش برنامش را بریز برای شنبه نگاهی بهش کردم شهوت تو صورتش موج میزد بهش گفتم باشه سعی خودم را میکنم البته اون هم از حرف هاش معلوم بود که خیلی برای یک سکس دیگه با ما آتیشی هست اگر بگم برای همین شنبه بیاد زود قبول میکنه و پا به دو میاد اونشب یک سکس داغ و حسابی طولانی کردیم و قرار شد که فردا سکس نکنیم تا اگر شنبه جور شد بیاد حسابی حشری باشیم روز جمعه رفتم سر کار و گذاشتم موقع نهار ماریوس را را صدا زدم تو دفترم و گفتم موضوع دیدن شما و کل ماجرا را به زنم گفتم که پرسید خوب عکسالعملش چی بود که گفتم خوب بود ولی فکر کنم باورش نشد که راست گفتم برای اینکه خودمون را مشتاق برای سکس دوباره نشون ندم گفتم نظرت چی هست که فردا بیایی خونه ما تا زنم باور کنه که شوخی نکردم و بهش دروغ نگفتم ماریوس با خوشحالی قبول کرد و گفت شما مشروب چی می خورید که بگیرم به عنوان هدیه بیارم که گفتم ما مشروب نمیخوریم آدرس خونه را روی یک کاغذ نوشتم و درحالیکه داشتم بدستش میدادم گفتم بعد از ظهر یک به بعد منتظر هستیم و باز هم تاکید میکنم که راز دار باش تا بتونیم مدت طولانی تری با هم باشیم که گفت نگران نباش هیچ کس دیگه ای از قضیه با خبر نمیشه همانطوریکه قبلا هم گفتم من فقط به پسر عموم گفتم که اون هم نمیدونستم شما را دوباره میبینم و هم اینکه نمیدونستم زنت هست روز شنبه خیلی زود رسید و حدود ساعت یک ونیم بود که زنگ در به صدا در اومد در را باز کردم ماریوس چند شاخه گل رز برای پریسا گرفته بود وارد پذیرایی شدیم با دیدن پریسا شاخه های گل را در حالیکه با تعجب داشت به پریسا نگاه میکرد به دستش داد پریسا اومد کنار من نشست و ماریوس هم روی مبل مقابل ما نشست هیچکدام از ما حرفی نمیزدیم و ماریوس هم فقط با تعجب و حیرت چشم دوخته بود به پریسا و میوه پوست می گرفت برای اینکه این جو ساکت از بین بره رو به سمت پریسا با اشاره به ماریوس گفتم این آقا همکار جدیدم هست ماریوس از آفریقای جنوبی و بعد هم پریسا را به ماریوس معرفی کردم ماریوس که دید سکوت از طرف ما شکسته شد از جاش بلند شد به طرف پریسا اومد درحالیکه با پریسا دست میداد گفت از آشنایی با شما خوشحال شدم البته قبلا توی کلبه خرابه تو جنگل با هم دیدار داشتیم پریسا فقط لبخندی زد و ماریوس در حالیکه روی مبل نزدیک ما سمت پریسا ،مینشست ادامه داد فکر نمی کردم زنت اینقدر از خودت جوون تر و کم سن و سال باشه که من و پریسا فقط خندیدیم و جوابی ندادیم پریسا در گوش من گفت داغ کردم یک جوری سر صحبت را به سکس بکشون که بتونیم زودتر شروع کنیم که من به طرف ماریوس سر چرخوندم که بخوام چیزی بگم که دیدم ماریوس در حالیکه داره کیر نیمه شقش را میماله به پریسا نگاه میکنه پریسا با اینکه خیلی داغ کرده بود اما نمی خواست شروع کننده ما باشیم از جاش بلند شد و بشقابهای میوه را جمع کرد وبه آشپزخونه برد که من به ماریوس گفتم من به بهانه کمک می رم تو آشپزخونه تو هم تا وقتی که ما برمیگردیم شلوارت در بیار و با شورت باش رفتم داخل آشپزخونه و پریسا تا من را پشت سرش دید دست انداخت دور گردنم و لب تو لب شدیم که بعد از یکی دو دقیقه تاپ و شلوارش را در آوردم و در حالیکه که لخت کامل بغلش میکردم گفتم تو چشم هات را ببند و وقتی گذاشتمت رو مبل حالت داگی(چهار دست وپا) بگیر پریسا نفس عمیقی کشید و چشمهاش را بست دست انداختم زیر زانوهاش و اون هم دستانش را حلقه کرد دور گردنم و بردمش روی مبل گذاشتمش که ماریوس با دیدن کون قمبل شده پریسا که لخت جلوش بود سریع بلند شد شورتش را در آورد و اومد پشت سر پریسا رو زمین زانو زد و شروع کرد لیسیدن کس پریسا که پریسا روش را برگردوند و بهمون نگاه کرد که ماریوس بهش لبخندی زد و من هم که دوربین فیلم برداری را از قبل روی سه پایه تنظیم کرده بودم آوردم و دکمه رکورد را زدم لباسم را در آوردم و رفتم کنار ماریوس که هنوز داشت زبونش را عین مار میکرد تو کس پریسا و ملیسید بلند شد خواست به کیرش تف بزنه که روغن را ازروی میز که از قبل آماده گذاشته بودم به دستش دادم تشکر کرد و با خنده گفت معلومه حسابی آماده شده بودی یک کم روغن مالید به کیرش و با انگشتش که چرب بود کشید لای کس پریسا کیرش را تنظیم کرد و یک فشار داد که تا یک سوم کیرش رفت تو پریسا جیق ریزی زد و خودش را یک کم جمع کرد ماریوس یک لحظه بیحرکت موند و شروع کرد به تلمبه زدن و همراه با تلمبه های ریزی که میزد کیرش را فشار میداد تو بعد از یکی دو دقیقه ماریوس که حالا کیرش را تا ته کرده بود تو داشت تو کس پریسا تلمبه میزد و پریسا به ناله و جیقهای آروم سکسی افتاده بود بعد از حدود پنج شش دقیقه که تو کسش تلمبه زد کشید بیرون یک کم کیرش را مالید و با اشاره دست به من گفت تو شروع کن من هم که دیگه با دیدن این صحنه ها کامل شق کرده بودم کردم تو و شروع کردم به تلمبه زدن چهار پنج دقیقه بعد کشیدم بیرون و خواستم جام را به ماریوس بدم که ماریوس از من خواست اگر ممکنه بریم تو تخت که راحت تر باشیم و پوزیشنهای بیشتری بتونیم بکنیم پریسا رفت تو تخت و به شکم خوابید روی تخت من هم رفتم کنارش روی تخت نشستم و ماریوس بالش را گذاشت زیر شکم پریسا و حسابی کس و کونش را بالا آورد و یکی دوبار کیرش را کشید روی سوراخ کس و کون پریسا و یک ضرب فشار داد تو کسش که تا بیشتر از دو سومش رفت تو پریسا جیق بلندی کشید و لمبر هاش را سفت کرد ماریوس در حالیکه شروع کرد به تلمبه زدن خندید و گفت کیر من زیاد بزرگ نیست با کیر پسر عموم میخوای چکار کنی که پریسا در حالیکه داشت جیق و ناله میکرد یک لحظه برگشت دست گذاشت رو شکم ماریوس و ماریوس با این حرکت پریسا یک لحظه تلمبه زدنش قطع شد پریسا با تعجب به من گفت جریان پسر عموش چی هست که من هم ماجرای اینکه چون ماریوس با پسر عموش زندگی میکنه و جریان سکس قبلیمون را برای پسر عموش تعریف کرده و فکر نمیکرده که ما را دوباره ببینه و حتی دو بار هم رفته بودن تو کلبه جنگلی منتظر ما بودن که ما هم شاید بریم اونجا براش گفتم پریسا دستش را ازروی شکم ماریوس برداشت و ماریوس دوباره شروع کرد به تلمبه زدن که پریسا به زبان انگلیسی گفت یعنی حالا پسر عموش هم منتظر فرصتی هست که بیاد و من را بکنه که گفتم آره و به زبان انگلیسی که ماریوس هم متوجه بشه ادامه دادم اگر امروز که ماریوس می ره خونه ماجرای دیدن و سکس امروزمون را بهش بگه هفته آینده ممکنه با هم بیان که ماریوس گفت نیازی نیست که تا هفته آینده صبر کنیم من به کریستوفر گفتم که دارم کجا می رم و برای چی میرم اون خودش من را تا خونه شما رسونده حالا هم تو پارک نزدیک خونتون نشسته منتظر من تا مهمونی من تموم بشه و با هم برگردیم خونه اگر دوست دارید میتونم بهش زنگ بزنم همین حالا بیاد که من به پریسا گفتم تو چی میگی دوست داری که بهش بگم زنگ بزنه که پریسا گفت اینجوری که میگه باید کیرش مثل مال تو فیلمها بزرگ باشه ما که میخوایم هفته دیگه اینکار را بکنیم بهتره که همین امروز بهش زنگ بزنه آره بهش بگو که زنگ بزنه من به ماریوس که حالا خوابیده بود رو پریسا و داشت از پشت تو کسش محکم تلمبه میزد گفتم پریسا قبول کرد میتونی به کریستوفر زنگ بزنی که بیاد ماریوس هم که از قبول شدن پیشنهادش خوشحال شده بود کیرش را کشید بیرون و اشاره کرد تو بکن تا من برم موبایلم را بیارم پریسا حالت داگی شد و من کردم تو کسش و شروع کردم تلمبه زدن که ماریوس در حالی که داشت با کریستوفر صحبت میکرد برگشت تو اتاق و تلفنش را قطع کرد و گفت تا پنج دقیقه دیگه کریستوفر اینجا هست و جاش را با من عوض کرد نشست رو دو زانو پشت پریسا که حالت داگی بود و کیرش را که هنوز کامل شق بود یک ضرب با فشار زیاد هل داد تو کس پریسا که دوباره پریسا یک جیق بلند کشید آخخخخخ کسم ماماماننننن که ماریوس با لبخند غدر خواهی کرد و گفت ببخشید شما خیلی تنگ و سکسی و کم سن و سال هستی من زیاد هم فشار ندادم که پریسا خندید و رو به من گفت چون پرده حلقوی دارم و تنگ هستم و صورت بچه گانه و قد کوتاه دارم مثل اولین روز دیدار خودت فکر میکنه سن و سالم باید کم باشه چون پریسا داشت به زبون فارسی اینها را میگفت ماریوس که داشت تلمبه میزد کنجکاوانه به ما نگاه میکرد که من به زبان انگلیسی بهش گفتم فکر میکنی پریسا چند سالش هست ماریوس گفت فکر نمیکنم بیشتر از ۱۹ یا ۲۰ سالش باشه که با لبخند گفتم ۳۰ سالش هست که یک لحظه تلمبه زدنش متوقف شد و در حالیکه مدام میگفت وای خدای من باورکردنی نیس دوباره شروع کرد به تلمبه زدن صدای زنگ در اومد و من همانطور لخت رفتم و در را باز کردم کریستوفر پشت در بود که با دیدن من که کامل لخت بودم کمی تعجب کرد ولی خیلی زود خودش را جمع و جور کرد و اومد تو دست داد و خودش را معرفی کرد کریستوفر قد حدود ۱۹۰ شاید هم یک کم بیشتر داشت ورزیده بود و یک کم هم شکم داشت با اشاره دست راهنماییش کردم به سمت اتاق خواب که ماریوس با دیدن ما پشت سرش کیرش را از کس پریسا کشید بیرون و از تخت اومد پایین و پریسا برگشت و با تعجب به قد بلند و ورزیده کریستوفر نگاه کرد و بهش سلام کرد پریسا در مقابل کریستوفر واقعا عین یک دختر بچه بود کریستوفر هم از دیدن هیکل سکسی و صورت بچه گانه پریسا شوکه شده بود و در حالیکه داشت شلوارش را در میاورد به پسر عموش گفت مطمئنی اینا زن و شوهر هستن با اشاره به پریسا گفت این که خیلی بچه هست که ماریوس گفت اسمش پریسا هست و ۳۰ سالش هم هست کریستوفر که حالا شلوار و تیشرتش را درآورده بود و با شورت کنار تخت وایستاده بود که کیرش با اینکه نیمه شق بود ولی سرش از تو پاچه شورتش که تقریبا بلند بود زده بود بیرون داشت با تعجب پریسا را نگاه میکرد که با اشاره ماریوس که بهش گفت شورتت را هم در بیار کریستوفر شورتش را در آورد و کیرش عین فنر پرید بیرون یک کیر سیاه که اگر اغراق نکرده باشم ۲۸ تا ۳۰ سانت میشد با یک کله شبیه یک قارچ گرد و بزرگ که اندازه یک پرتقال متوسط میشد اومد کنار تخت و به پریسا اشاره کرد که یک کم برام ساک بزن پریسا که دهنش از دیدن کیر به این بزرگی و کلفتی باز مونده بود خودش را کشوند لبه تخت کیرش را گرفت که براش ساک بزنه چون کلفتیش زیاد بود انگشت پریسا دورش جمع نمیشد نمی تونست درست تو دستش بگیره پریسا با هر دو دستش کیر کریستوفر را که جلوش وایستاده بود گرفت و تاجایی که میتونست دهنش را باز کرد ولی باز هم نتونست بیشتر از نصف کله اش را تو دهنش بکنه و پریسا عین کسی که داره آب نبات لیس میزنه شروع کرد سر کیر کریستوفر را لیسیدن که با این کارش ماریوس و کریستوفر خندشون گرفت و با صدای بلند خندیدن که پریسا هم با خنده اونا خندید ماریوس به کریستوفر گفت از ساک زدن صرف نظر کن ماریوس روغن را از روی میز کوچیکی که کنار تخت بود بود برداشت و یک کم مالید رو کیرش پریسا را برگردوند به حالت داگی کیرش را یک ضرب با فشار تا ته کرد تو کس پریسا که جیقش در اومد و یک کم خودش را کشید جلو و شروع کرد به تلمبه زدن که پریسا شروع کرد به ناله کردن همراه با جیقهای ریز از ته گلو سه چهار دقیقه ای که کرد کیرش را کشید بیرون و کریستوفر که حالا کیرش کاملا سفت و شق شده بود وبا روغن حسابی چربش کرده بود خواست که بکنه تو ولی چون قدش بلند بود باید کمی زانو هاش را خم میکرد که من رفتم و بالش یکی از مبلها را در آوردم و گذاشتم روی تخت پریسا رفت رو بالش و برگشت به حالت داگی حالا کاملا کس و کونش مقابل کیر کریستوفر بود. کریستوفر با دستهای بزرگش یک کم کمر پریسا را فشار داد پایین که با این کارش صورت پریسا رو به من که کنارش رو تخت نشسته بودم کامل چسبید به تخت و با قوسی که به کمرش افتاد کامل کس و سوراخ کونش اومد بالا و تو دید قرار گرفت کریستوفر همینطور که دستش رو کمر پریسا بود با دست دیگش یک کم روغن مالید رو کس و کون پریسا و بعد کله کیرش را گذاشت در سوراخ کسش و با دو انگشت لبه های کس پریسا را باز کرد و یک کم فشار داد که کله کیرش چون چرب شده بود و قبلش هم ماریوس داشت میکرد یکجا سر خورد تو که پریسا جیق خیلی بلندی کشید کریستوفر کیرش را کشید بیرون دوباره روغن زد یک پاش را گذاشت رو تخت کیرش را تنظیم کرد رو کس پریسا و با دوتا دستهای بزرگش دو طرف پهلوهاش را گرفت و یک فشار کوچیک داد که کله کیرش تا حدود پنج شیش سانتش را کرد تو اینبار دیگه پریسا بجای جیق فریادش هوا رفت آخخخخخخخخ مامامامانننننننننن وایییییییییی کسم آخخخخخخ پریسا خواست رو به جلو از دست کریستوفر فرار کنه ولی چون کریستوفر دو طرف پهلوهاش را گرفته بود نتونست و با این کارش باعث شد که کریستوفر که میخواست از فرار کردنش جلوگیری کنه پریسا را به سمت خودش بکشه که کیرش تا ته رفت تو کس پریسا که پریسا یک جیق کر کننده خیلی بلند و کشداری کشید ودرحالیکه داشت میگفت آی آی آییییییییی کسم مامان جووووون آخخخخخخخخ کل بدنش شروع کرد به لرزیدن و برای بار اول ارضا شد کریستوفر یک کم بیحرکت موند و وقتی که بدن پریسا از لرزش افتاد شروع کرد به تلمبه زدن که کلفتی کیرش باعث شده بود که کس پریسا کامل به دور کیرش بچسبه و با هر بار عقب آوردن لبه های کس پریسا با کیرش میومد بیرون انگار داشت با کیرش کس پریسا را میکشید بیرون چند دقیقه ای نگذشته بود که حلقه سفیدی از آب کس پریسا روی کیر کریستوفر دیده میشد که خیلی حشری کننده بود پریسا دیگه فقط صدای نفسهاش که با هر عقب جلو کردن کریستوفر تو کسش به گوش میرسید حدود ده دقیقه ای کریستوفر داشت تلمبه میزد و ماریوس هم داشت با کیرش ور میرفت و من هم کنار پریسا رو تخت نشسته بودم و داشتم با دیدن این صحنه ها کیرم را میمالیدم و هر از چند گاهی به صورت پریسا که داشت با چشمهای خمار شده اش از شهوت و حال کردن من را نگاه میکرد دست میکشیدم کریستوفر کیرش را از کس پریسا کشید بیرون و ماریوس خوابید روی تخت و پریسا نشست رو کیرش و ماریوس تا ته کیرش را جا داد تو کسش ماریوس چند باری که که تلمبه زد دست انداخت دور کمر پریسا اون را به سینه اش چسبوند و به من گفت تو هم بیا از عقب بکن که من هم بلند شدم و روی دو زانو پشت پریسا را گرفتم و کیرم را گذاشتم در سوراخ کونش و فشار دادم و تا نصفش را کردم تو پریسا فقط یک نفس عمیق کشید و خودش را جمع کرد و بعد از یکی دوبار عقب و جلو کردن تا ته کرده بودم تو و داشتم همزمان با ماریوس با هم تو کس و کونش تلمبه میزدیم چهار پنج دقیقه ای که گذشت ماریوس جاش را با من عوض کرد و من خوابیدم زیر پریسا و کردم تو کسش و ماریوس هم جای من را گرفت و چون من قبلش داشتم پریسا را از کون میکردم خیلی راحت از دفعه قبل با دو بار عقب و جلو کردن تمام کیر ۲۰ سانتیش را تا ته کرد تو و شروع کرد به تلمبه زدن دو سه دقیقه ای که گذشت ماریوس کیرش را کشید بیرون و من هم خواستم از زیر پریسا بیام بیرون که با فشار دست کریستوفر پریسا دوباره من را بغل کرد و درحالیکه صورتش رو سینم بود و کریستوفر داشت با انگشتت بزرگش روغن می مالید روی سوراخ کونش پریسا به من نگاه کرد در حالیکه چشمهاش از ترس حسابی گشاد شده بود با ترس و بریده بریده و نفس های مقطع گفت وای سامان فکر کنم کریستوفر میخواد کونم بذاره که کریستوفر در همین حین داشت کله کیرش را می مالید لای لمبه های کون پریسا و وقتی میرسید به سوراخ کونش یک کم فشار میاورد و دوباره می مالید لای شکاف کونش که حالا پریسا مطمئن شده بود که کریستوفر میخواد از کون بکنه من را محکم بغل کرد ود درحالیکه که از شدت شهوت و ترس یک کم داشت می لرزید گفت سامان تو رو خدا بگو یواش بکنه فشار نده کیرش خیلی کلفت و بزرگ هست که من هم به کریستوفر گفتم که یواش شروع کن به کردن که کریستوفر هم گفت نگران نباش ماریوس قبلش کرده راحت تر می ره تو با یک دست کله کیر گندش را گذاشت در سوراخ کون پریسا و با یکی دیگه از دستهاش شونه پریسا را گرفت یک فشار کوچیک داد و کل کله کیرش را کرد تو که پریسا کنار گوشم جیق خیلی بلندی کشید و تکون شدیدی خورد که کیر کریستوفر اومد بیرون کریستوفر هم تو این فرصت یک کم روغن مالید رو کله کیرش و اینبار کیرش را که کاملا شق و صاف بود گذاشت دم سوراخ کون پریسا و دوتا دستانش را گذاشت رو شونه های پریسا یک کم سینه اش را نزدیک پریسا کرد و کیرش را با حرکتهای نرم عقب و جلو میکرد که بعد از چند دقیقه که کمر میزد و کله کیرش را به سوراخ کونش فشار میاورد و فقط تا نصف کلش را میکرد تو حواس پریسا که یک کم پرت شده بود با یک حرکت سریع و تند کیرش را تا یک سوم چپوند تو کون پریسا که پریسا فریاد خیلی بلندی کشید و من را چنگ زد ناخونهاش فرو رفت تو بازوهام ودر حالیکه نفس های بریده بریده میزد برای چند لحظه ای چشماش بسته شد و مثل کسایی که غش کرده باشن دستاش شل شد و روی سینم افتاد یک کم ترسیدم دست بردم تو موهاشو و یک کم نوازشش کردم چشمهاش را باز کرد و بهم گفت نگران نباش چیزیم نشده کریستوفر که حالا از خوب بودن پریسا مطمئن شده بود شروع کرد با فشارهای کوچیک تلمبه زدن که با هر فشاری که میاورد کیرش را بیشتر میکرد تو تا بعد از چند تا عقب و جلو کردن و تلمبه زدن با اینکه ماریوس قبلش پریسا را از کون کرده بود پریسا باز هم هم جیقهای بلند میکشید و از سر شهوت ودرد مدام میگفت واییییییییی آخخخخخخخخخ کوننننننننننم مردددددددددم ماماننننننن آخخخخخخخخ کونننم کریستوفر که معلوم بود حسابی حشری شده یک فشار محکم آورد که تمام کیرش را کرد تو که پریسا نعره بلندی کشید و گفت آخخخخخ مامانننن کونننم آخخخخخ پاره شدم و چنان لرزشی تو بدنش افتاد که باز و بسته شدن سوراخ کسش و نبض زدنش را دور کیرم احساس میکردم لمبه های کونش می لرزید و برای بار دوم ارضا شد که من هم چند لحظه بعدش آبم اومد و همینطور که زیرش بودم خالی کردم تو کسش کریستوفر از اینکه تونسته بود کیر بزرگش را تا ته تو کون پریسا بکنه که آرزوی هر مردی هست که یک همچین کون طاقچه ای سکسی را بکنه سرش را برد عقب واز این عکسالعمل پریسا ازتو رفتن کیرش خنده بلند مستانه ای کرد و شروع کرد تقریبا محکم توی کون پریسا به تلمبه زدن حدود چهار پنج دقیقه که تلمبه زد کیرش را کشید بیرون من هم از زیر پریسا اومدم بیرون و ماریوس خوابید روی تخت و پریسا را کشید روی خودش و یک ضرب کیرش را کرد تو کس پریسا یکی دو دقیقه که تلمبه زد کریستوفر دوباره برگشت پشت پریسا و کیر کلفتش را با دوتا حرکت تا خایه هاش چپوند تو کون پریسا که بازهم فریاد پریسا هوا رفت و هر دوتاشون همزمان شروع کردن به تلمبه زدن که پریسا دیگه جیقهاش همراه شده بود با التماسهای انجمن کیر تو کس که مدام با مخلوطی از زبان فارسی و انگلیسی میگفت جووووووون من را بکنین آخخخخخخخ جووووووون من را بکنین وایییییی چه حالی میده جووووون کسسسسسم آخخخ کوووونم حدود یک ربعی که تلمبه میزدن کریستوفر کیرش را کشید بیرون و از تخت رفت پایین و ماریوس از زیر پریسا اومدم بیرون و پریسا را روی کمر چرخوند و با چند بار جلق زدن آبش فوران کرد روی شکم پریسا که تا روی کسش سر خورد پایین ماریوس با خالی کردن آخرین قطره های آبش سرش را کرد لای پای پریسا و زبانش را کشید روی کس پریسا و با دست ضربه آرومی زد رو سینه های شق پریسا و از تخت رفت پایین و کریستوفر اومد بالای تخت و پریسا را که داشت آب کیر ماریوس را با دست میکشید روی سینش را عین یک دختر بچه بغل کرد و یک کم که لبش را خورد به شکم خوابوند رو تخت دوتا بالش گذاشت زیر شکمش و قشنگ کون قلمبه پریسا را آورد بالا طوری که پریسا زاویه هشتی به خودش گرفته بود دوتا پاش را باز کرد دوطرف پریسا چند باری که کیرش را از بالا به پایین کشید لای لمبه های کون پریسا خودش را به پریسا چسبوند و با یک حرکت سریع فرو کرد تو کس پریسا که تا دو سوم کیرش را کرد تو که بادی با صدای گوز مانند از تو کس پریسا بیرون اومد پریسا که عین یک کبوتر بچه ای که تو چنگالهای یک عقاب بزرگ گرفتار شده باشه با اینکه دیگه توان جیق کشیدن نداشت جیق بلندی کشید و شروع کرد به ناله های انجمن کیر تو کس حدود ده دقیقه کریستوفر داشت بی وقفه تو کس پریسا تلمبه میزد که تو همین حین که کیرش را تا آخر میکشید بیرون و میکرد تو بایک حرکت ناگهانی فرو کرد تو کون پریسا که تا نصفش رفت تو پریسا فریادی کشید آخخخخخخخخ مامامانننننننن کوووووووونم خودش را جمع کرد و به گریه افتاد و نمی تونست جلوی اشک ریختن شدیدش را بگیره که به پریسا گفتم اگر زیاد درد داری میخوای بگم بکشه بیرون که پریسا در حالیکه که اشکاش را پاک میکرد یک لبخندی از روی شهوت به من زد و گفت نه بگذار ادامه بده خیلی حال میده اینجا بود که فهمیدم گریه کردنش هم بیشتر به خاطر اوج شهوتی هست که داره تا درد برای همین فقط کنارش نشستم و فقط حال کردنش را تماشا میکردم کریستوفر داشت محکم تو کونش تلمبه میزد طوری که لمبه های پریسا با هر ضربه عین ژله میلرزید و بالای لمبه هاش به خاطر کلفتی کیر کریستوفر با هر فشار از هم یک کم باز میشدید بدن پریسا باز هم شروع کرد به لرزیدن و پریسا با جیقهای خفیفی که از ته گلو میکشید برای اولین بار در عمرش در یک جلسه سکس برای بار سوم ارضا شد من خودم را قبلا آدمی میدیدم که تو سکس قوی هست و سکس طولانی میکنه ولی حالا با دیدن کریستوفر که تقریبا حدود ۱۵ دقیقه داشت تو کون پریسا تلمبه میزد داشتم فکر میکردم که چه قدرت و طاقتی داره که کس و کون سکسی پریسا با اون عشوه ها و ناله های سکسی و دخترانه را سرجمع داره حدود یک ساعت میکنه ولی هنوز آبش نیومده کریستوفر که حسابی عرق کرده بود بعد از حدود ۳ دقیقه دیگه که تلمبه زد کیرش را کشید بیرون و نعره ای کشید و آبش را که خیلی زیاد و غلیظ بود با پرتاب شدید خالی کرد رو کمر پریسا که یک مقدار اول کار ریخت رو سر پریسا و مابقی آبش از روی کمرش سر خورد و از لای چاک کونش چکید و ملافه زیر پریسا را خیس کرد پریسا همانطور بیحال روی شکم روی تخت خوابید کریستوفر هم چند لحظه ای کنارش دراز کشید و من هم دوربین را خاموش کردم چهار پنج دقیقه بعد ماریوس و کریستوفر لباسهاشون را پوشیده بودن و هرکدام به نوبت برای خداحافظی پریسا را که لخت لبه تخت نشسته بود را میبوسیدن و تشکر میکردن که کریستوفر پریسا را یک کم طولانی تر از ماریوس بوسید ودر حالیکه تشکر میکرد گفت من چون مجردم و ۴۷ سالم هست تجربه سکسهای زیادی داشتم ولی هیچکدومش از جوانی تا حالا مثل سکس با پریسا نمیشه خیلی خوشحال میشم که دوباره افتخار بدید که باز هم به دیدنتون بیاییم و از خونه رفتن بیرون در را پشت سرشون بستم و برگشتم تو اطاق خواب پریسا با یک حالت عشوه ای و رضایت خاص دست انداخت دور گردنم من هم دست انداختم زیر کونش بلندش کردم خوابوندمش رو تخت و کنارش دراز کشیدم ودر حالیکه داشتیم به بهترین سکسی که تجربه کرده بودیم فکر میکردیم و در مورد جزئیاتش صحبت میکردیم خوابمون برد.

نوشته :سامان

نوشته: سامان

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها