داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ضربدری با همکارم تو خونه شون

سلام من جمشیدم و می خوام خاطره ضربدری رو تعریف کنم البته اسم آدمها رو عوض کردم تا او نره
من کارمند یه شرکتی هستم که شعبه اصلی ما تو تهران که خودم تو یکی از شهرهای استان اردبیل زندگی می کنیم اسم من جمشید وزنم ۸۰ و قدم ۱۸۰ سانت هست و همسرم منیژه ۱۰ سال از من کوچکتر و خانه داره و ده ساله باهم ازدواج کردیم و انواع سکسهای تک نفره رو تجربه کردیم و تاحدود متاهل ها میدونند از ۱۰ سال به بعد تقریبا انسان از سکس یکنواخت خسته میشه و دنبال یک تنوع جدبد تو زندگیش می گرده
من اکثرا فیلمهای پدرم که ماهواره نگاه میکنم با خانومم نگاه می کنیم و وقتی به فیلم نگاه می کنیم من زیر چشمی می بینم که منیژه با چشمهای درشت به کیرهای که تو فیلم نشون میده نگاه می کنه و تقریبا مطمئن بودم اونم تنوع میخواد ولی بخاطر مسائل خانوادگی بروش نمی اوردم ولی چون تو سکس خیلی داغ بود مطمئن بودم منتظر یه اشاره منه تا دلشو به دریا بزنه
تا اینکه یه روز از شرکت به من ماموریت یک هفته ای برای شرکت در همایش و جلسه شرکت تو دفتر مرکزی در تهران بود دادن و من باید فرداش به تهران می رفتم و اونم مصادف بود با ۱۵ اسفند ۹۵ که باید ۱۶ اونجا حاضر می شدم بعد از کار اومدم و جریان رو به همسرم گفتم و اونم گفت منم میام چون تو بازار برای لباس عید چیزی پیدا نکردم و منم چون قرار بود تو یک هفته مهمانسرای شرکت باشم باهاش مخالفت کردم ولی منیژه پاشو تو یه کفش کرده بود که حتما میام
خلاصه عصر رفتم دوتا بلیط اتوبوس برای تهران گرفتم وخیلی زود برگشتم خونه و ما وسایلمون رو سریع جمع کردیم و رفتیم ترمینال و سوار اتوبوس شدیم
تو راه من فقط تو فکر محل اقامتمون بودم چون پول هتل یک هفته خیلی میشد در واقع پول ماموریت رو هم باید یه چیزی هم روش می گذاشتم و به هتل پرداخت می کردم
من تو این افکار بودم که دیدم منیژه سرشو به صندلی تکیه داده داده و به صندلی عقب گوش میده چون همه خوابیده بودن دو نفر پسر هیکلی پشت سر ما نشسته بودن و از سکس با دوست دخترشون صحبت می کردن و می خندیدن و همسرم هم چون طرف پنجره نشسته بود قشنگ صورتشو به عقب چپ کرده بود گاهی هم اینم می خندید و پسرها هم مثل اینکه متوجه شده بودن و واسه همین هم با آب و تاب بیشتری بهم تعریف می کردن
من خودمو زده بودم بخواب ببینم منیژه چکار می کنه از بغل صندلی منیژه یه دست به سینه اش کشیده شد و دیدم اون هیچ کاری نکرد بعد دو سه دقیقه دست پسره از عقب پایین تر اومد و به بغلش کشیده میشد و برای اینکه من متوجه نشم پتو رو انداخت رو دست پسره و دیدم منیژه چشمشو بست و مثلا خوابیده ولی نفس های تندشو حس می کردم تا اون دوتا بعد از یک ساعت دیگه جامونو عوض کردن و پسرها از طرف بغل پنجره سینه و زیر ناف خانوممو تا صبح دستمالی کردن و تا اینکه ما رسیدیم تهران و موقع پیاده شدن دیدم شلوار سفید خانومم زیر مانتو جلو باز قشنگ خیس شده و کیرهای اون پسرهای خوش تیپ و هیکلی حسابی سیخ شده بود من تو ترمینال خیلی لفت دادم تا اون دوتا برن و مزاحم خانومم نشن
ما رفتیم میدان توپخانه یک هتل درجه سه گرفتیم و من رفتم اداره مرکزی شرکت و به خانومم هم گفتم بره یه دور بزنه ولی دور نشه
من جلسه شرکت کردم و موقع رفتن به هتل با یکی از همکارهای دفتر مرکزی به نام عرفان ملاقات کردم و یه هدیه ای که مخصوص شهرمون بود رو تقدیمش کردم
عرفان یه همکار خوش تیپ و خوش برخورد و مثل تمام تهرانیها اهل تیکه انداختنهای با نمک بود و از من در مورد خانواده پرسید که منم گفتم به اتفاق خانومم اومدم و تو هتل اقامت داریم
عرفان گفت این چکاریه مگه من مردم یالاه یالاه باید بریم هتل تسویه کنیم.
گفتم ممنون آقا عرفان ما یه هفته اینجاییم نمیشه
اصلا به حرفهام گوش نمی کرد با زور دستم گرفت رفتیم سوار ماشینش شدیم و رفتیم هتل . منیژه تو هتل جلو درب ورودی نشسته بود و داشت فوتبال رو تو ال سی دی نگاه می کرد با دیدن ما بلند شد و من همکارمو معرفی کردم و اونم احوال پرسی کرد
و آقا عرفان هم با هزار خواهش و … تسویه هتل کردیم و رفتیم خونه اونا وارد یه آپارتمان اوکی شدیم و به طبقه آخر رفتیم که پن هاوس بود و ما وارد خونه شدیم که خانومش با دیدن ما جلو اومد و عرفان مارا به هم معرفی کرد اسم خانوم عرفان صفیه بود که یه زن لاغر اندام برعکس منیژه که تقریبا درست اندام بود و ظاهری بسیار زیبا مثل اکثر دخترهای تهرانی جذاب و تو دل برو بود
خلاصه ما با کلی خجالت و عذر خواهی نشستیم و صفیه خانوم هم گفت چه حرفیه ما هم خوب میاییم عوضش درمیاریم که خلاصه خندیدیم و یخ ما آب شد و خانومها رفتند تدارک نهار ببینند و ماهم نشستیم صحبت و تر تخته و خلاصه کارهای مردانه
نهار خوردیم و بعد از ظهر رفتیم پارک و شام و تو پارک خوردیم و هنگام شامدخوردن عرفان با منیژه خیلی شوخی میکرد و هردو می خندیدن
صفیه با حسادت به عرفان گفت آقاشون ناراحت میشه خوب رشته منم با شوخی گفتم نه بابا اینقدر هم بی فرهنگ نیستم من اروپایی فکر میکنم
که صفیه خانوم هم با حرف من سر صحبت رو در مورد غیرت و تعصب باز کرد که به این حرفها اعتقاد نداره و خلاصه اونا بیشتر مارو میخواستند توجیه کنند خلاصه بعد از شام اومدیم خونه و خانوم عرفان پیش من روسری رو باز کرد و با یه دامن بالای زانو نشست و به خانوم منم گفت راحت باش عزیزم که منیژه هم رفت اتاق با موهای باز و دامنی که تازه از بازار خریده بود اومد نشست جمع ما و صفیه رفت یه بطری طلایی با چهار تا استکان گیلاس آورد
من تا دیدم فهمیدم ولی چون منیژه تاحالا لب به مشروب نزده بود متوجه نشد که اون بطری مشروبه
و عرفان رفت ورق ها رو آورد و مشغول بازی شدیم که من و صفیه خانوم باهم دو به دو بودیم و عرفان و منیژه
وسط بازی عرفان استکانها رو تا نیمه پر کرد صفیه که فکر می کرد اون دلستره یکجا همشو خورد ولی اصلا بروش نیورد
و من کلی خندیدم منیژه قیافش طوری بود که یه چیز خیلی تلخی رو خورده و ولی بروش نیورد
صفیه هم خورد و من چون مجردی زیاد خورده بودم خوردم منیژه گفت این دلسترهای جدید مزشون خیلی تند شده
که ما سه تا با صدای بلند زدیم خنده و عرفان تو زمین ولو شده بود گفتم خانوم این ویسکی بود یا همون مشروب
صفیه خانوم گفت من فکر کردم میدونید
خلاصه ویسکی خیلی زود تو منیژه اثر کرد و اونو کلی شاد کرده بود و هربار از ما جلو میافتادند پا میشد جلو عرفان رقص زیباشو اجرا می کرد و عرفان هم اندام زنم رو سیر تا پیاز نگاه میکرد و یه بار که ما جلو افتادیم منیژه منو بغل کرد و رقص تانگو اجرا کرد
بازی تموم شد و صفیه ماهواره رو باز کرد و زد کانال پی … سی یه آهنگ شاد داشت پاشدیم با هم رقصیدیم اول هرکی با خانومش می رقصید بعد جامونو عوض کردیم و با حرارت بیشتری نسبت به قبل با هم می رقصیدیم تا اینکه یه آهنگ غمگین رسید که با اجازه همدیگه زن همدیگه رو بغل کردیم و رقص تانگو اجرا کردیم و من نگاه می کردم که منیژه داره کوسشو به عرفان می سچبونه و رنگش مثل یه لبو سرخ سرخ شده بود
عرفان به من یه چشمک زد و منم صفیه رو محکم بخودم فشار دادم که صفیه هم اول کوسشو به چسبوند و برگشت کونشو به من هر داد و کونشو جلو کیرم میچرخوند و همین کارو زنم هم کرد تا اینکه آهنگ جدا شد و ما از هم جدا شدیم کیر من و عرفان شق شق شده بود و خانومها تا دیدن مست مست شروع به خندیدن کردن ماهم خندیدیم
منیژه گفت چگونه به شما رو دادیم
عرفان گفت جمشید وضعش خرابه من ردیفم
صفیه رفت کانال رو عوض کرد و یه کانال سوپر که ماهم بیشتر به اون نگاه کرده بودیم زد که یه دختر زیبا داشت به یه پسر کیر کلفت ساک می زد
صفیه به طرف من اومد گفت ببینم چقدر اروپایی هستی گفتم تا دلت بخواد و منو بسمت خودش کشید و لب به لب شدیم و من تو مستی و شهوت فکر کردم عرفان یا منیژه شاید قبول نکنه که دیدم نه منیژه یه دستش پشت گردن عرفان بود و یه دستش رو کیر عرفان براش میمالوند و لب به لب شده بودن
صفیه مثل کیر ندیده ها سریع زیر شلوار و شورت منو باهم کشید پایین و کیر سیخ شده ۱۹ سانتمو که دید با حرص زیاد شروع به ساک زدن کرد و عرفان هم تاب و سوتین منیژه رو با یه حرکت درآورد و شروع به خوردن سینه های منیژه رو کرد عرفان گفت چون ما میزبان هستیم اول ما باید بخوریم
صفیه تا تهش کیر منو تو ن
لقش می برو و وقتی در میاورد یه اوووم بلندی می کشید و کیرمو تا ختنه گاهش نگه می داشت و میک میزد من چون تو ساک زدن اصلا محتلم یا همون ارضا نمیشم صفیه می خواست من تو دهنش خالی بکنم که نمی شد صفیه رو خوابوندمش و زبونمو تو کوس ابکیش کشیدم و شروع کردم چوچولشه با زبونم لیس زدن و اونم اوه و اوفش بلند شده بود سرمو برگردوندم دیدم منیژه یه کیر کوتاه و خیلی کلفت از کیر منو داره تند تند ساک میزنه طوری بود که تمام لب خانومم بزور کیر عرفان رو می گرفت و عرفان ایستاده تو دهن منیژه تلمبه میزد و سرشو بالا می گرفت و خانومم تخماش و می کرد دهنش عرفان گفت مگه تو کار نداری من حشری شدم با شدن بستری کوس صفیه رو لیس می زدم و سیلی رو کوسش میرم
صفیه با صدای نازکش گفت کیر میخوام کیر منیژه هم گفت ما خانومها رو بردیم گذاشتیم رو کاناپه و پاهاشونو مثل هم گذاشتیم رو دوشمون و شروع کردیم به تلمبه زدن تو جمع ما منیژه از همه صداش بیشتر می اومد چون داشت یه کیر دیگه تجربه می کرد و منم تو کوس صفیه تلمبه میزدم کیر من چون دو برابر کیر عرفان از نظر طولی بود واسه همین من آرومتر می کردم و چون کیر عرفان دوبرابر کلفتی کیر من بود بصورت وحشی کوس منیژه رو تند تند می کرد دو سه دقیقه بعد خانومها اومدن بالا و ما پایین نشستیم و اوناهم بالا پایین می کردن و شلاپ شلاپ کوسشون رو محکم رو کیرهای ما میزدند و اول منیژه که حرارتش نسبت به ما بیشتر بود ارضا شد و بعد از دو دقیقه دیگه کوس صفیه ارگاسم رسید و کیرمو داخل می فشرد
عرفان به من گفت تاحالا آنال تجربه کردید گفتم نه ولی آزمایش میکنیم

صفیه به منیژه با خنده گفت خدا بدادت برسه عرفان گفت همه مثل تو کم طاقت نیستن ببین چه کون بزرگی داره . عرفان راست می گفت کون منیژه خیلی بزرگتر از مال صفیه بود ما خانمها رو قمبل کردیم و اول از پشت تو کوسشون رو گاییدیم تا اینکه منیژه یه آه بلندی گفت که فهمیدم عرفان داره آنال می کنه به گوش صفیه گفتم اجازه میدی گفت جمشید جونم برای تو مشکلی ندارم چون مال تو نازک تره منم یه توف انداختم سوراخ کون صفیه و کیرمو اروم داخلش کردم اولین باری بود که کیر من داخل کون یک زن می رفت و خیلی نرم تر و تنگتر از کوسش بود و شروع کردم به تلمبه زدن ولی هر دفعه عرفان میخواست داخل کنه زنم اخ میکرد و میرفت از زیرش بیرون تا اینکه اونم با زور کونشو باز کرد و کیرشو تو کون منیژه جا داد و تلمبه زد و من از دیدن کیر کلفت عرفان که تو کون منیژه وول میخورد حشری میشدم و اوناهم به ما نگاه می کردن و سکس می کردن
منیژه گفت دو به یک شیم نوبتی دوتا مرد و یه زن منیژه گفت اول پس خودت من جر خوردم
خندیدیم و عرفان رفت پایین کیرشو کرد تو کوس صفیه و خمش کرد به طرف من و منم کیرمو تنظیم کردم و دوباره کردم تو کونش و شروع کردیم به تلمبه صفیه یه اهههه و اوفففففف بلندتری می کشید و به منیژه گفت خیلی کیف میده و حرفهای تحریک کننده میزد جووون بکنیدم و نوبت منیژه رسید اونم خیلی بهتر میداد و منم برای اولین بار کون منیژه رو کردم و جامونو عوض کردیم نیم ساعت کردیمشون و من احساس کردم داره ابم میاد صفیه فهمید و دهنش و کنار کیر باز کرد من همه منی کیرم رو ریختم به ذهن و صورتش و اونم با لبهاش منی هارو ریخت رو چونش و کشید به ممه هاش و عرفان هم بعد من کیرشو دراوردد و ریخت ذهن منیژه تا حامله نشه خلاصه ما رفتیم حموم دوش گرفتیم و خوابیدیم و یک هفته که اونجا بودیم هرشب یک ساعت سکس می کردیم و خیلی خوش می گذشت انواع پوزیشن و اخرین روز اومدیم شهرمون و دو سال گذشته قراره تابستان بیان برای سرعین و ما تلافی محبتهاشونو بکنیم
ممنون که وقتتون رو گذاشتید خوش باشید

نوشته: بهنام

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها