داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن همکارم

سرنوشت عجیب
من مدیرعامل ی شرکت خصوصی بودم معاون من تصادف کرد و فوت شد اولین بار خانمش و تو مراسم دفن دیدم تسلیت گفتم و آدرس خونشونو خواستم گفت لوکیشن میفرسته. بعد از مراسم هفتم‌ ی دسته گل گرفتم و رفتم خونه ش. ی ساختمون ۴ طبقه بود زنگ زدم گفت بفرمایید طبقه چهارم. بدون سوال درو باز کرد. چهار طبقه تک واحدی. با آسانسور رفتم بالا در باز بود با انگشت در زدم گفت بفرمایید تو. منتظر شدم بیاد سلام کردم و تسلیت گفتم. سلام مرسی زحمت کشیدید. قابل شما رو نداشت راستش فکر نمیکردم به این راحتی قبول کنید تا منزل مزاحم بشم. نمیدونستم علی مدیرعامل به این خوشتیپی داره این چند روزه وقتی دیدمتون کلی کیف کردم چون مثل امروز تیپ بلک تای زده بودید این برای من نشونه بسیار خوب و مثبتی بود. (تازه توجهم به صورت قشنگش و هیکل نارش جلب شد قد بلند پیرهن یشمی بندی با رگه های مشکی که از بغل نصف ممه های مرمریش رو میشد دید با دامن بالای زانو و پاهای سفید و توپول هوس انگیزش. کفش پاشنه بلند نازک و مشکی که به جذابیتش خیلی کمک میکرد ی لحظه آب دهنم پرید تو گلوم ولی خودمو کنترل کردم و گفتم) شرمنده میفرمایید. ببخشید که حرفم و رک زدم دوست داشتم نظرم و بدون رودروایسی و شفاف بگم حتما میدونید که ما بچه نداریم منم اکثرا تنهام بنابراین از اینکه همصحبتی مثل شما داشته باشم خیلی خوشحال میشم زیاد حرف زدم چای یا قهوه؟ چای لطفا. خوب شما هم کمی از خودتون بگید. منم یک بار ازدواج کردم ولی جدا شدم. جدی!! بله همسرم زندگی تو ایران و دوست نداشت اخلاقمون هم با هم جور نبود و مرتب درگیری داشتیم پدر مادرش استانبول زندگی میکردن به بهانه ترس از سرباز شدن پسرمون بهانه هاش بیشتر شد و کار با دخالت پدر مادرش به اینجا کشید که از هم جدا شدیم همسر و پسر ۱۰ ساله م رفتن پیش پدر مادرش. الان هم یک ساله که تنهام الان شما هم تنها… بله البته خونه ما دربنده ی خونه وییلایی باغی که هیچوقت تتها نمیرم اونجا این خونه منه که با دوستهام قرار میذارم. چه جالب به هرحال از آشنایی با شما خوشحال شدم اگه اجازه بفرمایید از حضورتون مرخص میشم. کجا من تدارک شام دیدم. نه آخه جلسه اول… این حرف و نزنید من خیلی با شما احساس نزدیکی میکنم. راستش منم بدم نمیاد بمونم. پس تمومه دیگه. (اومد جلو و گفت لطفا کت و کراوات بلند شدم اونقدر بهم نزدیک شده بود که چشم تو چشم شدیم خیره نگاهم کرد و با لبخند گفت لطفا کت کمی مکث کردم گفت خودم درش بیارم؟) کتمو دراوردم و بعدشم کراوات. اینم صندل راحتی. راستی چی صدات کنم؟ ندا. ندا باعث… ندا جوون. ندا جوون خیلی شگفت زده و خوشحالم. منم. کمک نمیخوای؟ نه همه چیز حاضره اهل شراب هستی؟ البته. خودت زحمتشو بکش تو یخچاله. گوشت گریل شده با شرابت عالی بود ندا جوون. نوش جوونت گفتم ی کم تقویتت کنم. خیلی بجا بود. حالا ببین شراب اعلا چه میکنه! همین حالاشم داغ کردم. (یکساعت بعد از شام ندا جوون ی وری تو بغلم نشسته بود و من آروم لب و ممه هاش و میخوردم) عزیزم ناراحت که نمیشی؟ نه جوونم دارم حال میام میتونی زیپ پشتمم باز کنی … آخیش راحت شدم. منم راحت شدم میدونستم زودتر بازش میکردم. حالا کلشو بخور.(به دقیقه نکشید که چشماشو بست نفسهاش تند شد دامنش و زد بالا شورتشو کشید پایین و وایساد منو نگاه کردن منم سریع شورت و شلوارم و کشیدم پایین نشستم رو صتدلی سریع اومد تو بغلم و کیر نیمه شقمو گذاشت لای پاش و نشست روش فقط با چند تا فشار از کمر تا نوک کیرم شق شد خوب حق داشت بعد از مدتها ی تیکه گوشت لخم نصیبش شده بود ندا جوون چنان با اشتیاق بالا پایین میپرید که گاهی تخمهام پرس میشدن وقتی داشت ارضا میشد چنان پاهاش و سیخ کرد که کم مونده بود دوتایی با صندلی بخوریم زمین همونجوری که کیرم تو‌ کصش بود بلندش کردم گذاشتمش رو تخت و خوابیدم روش. ندا جوون پاهات و دراز کن. عزیزم دردم میگیره. زیاد فشار نمیدم. باشه. (چند لحظه بعد جیغ و داد ندا جوون بلند شد و من بدون توجه به سروصداش تقه بود که میزدم ته کصش تا لحظه ای که تمام آبم خالی بشه ادامه دادم)
داستان منو ندا جوون تازه شروع شده بود. پیشنهاد میکنم شما هم بلک تای بزنید.

نوشته: هاردکور

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها