داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با همکارم ندا

من خیلی بلد نیستم داستان بنویسم اگه بد بود به بزرگیتون ببخشید. اسم من فرزاده و 26 سالمه. داستانی که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به 8 سال پیش وقتی دیپلم گرفتم همش دنبال کار میگشتم تا یه دفتر فنی که عکاسی هم داشت استخدام شدم من 18 سالم بود و از اونجایی که از 12 سالگی کامپیوتر داشتم تقریبا میتونستم کارای دفتر فنی رو بچرخونم البته کار سختی نداشت فتوکپی ، کارت ویزیت ، عکس پرسنلی و … تقریبا 3 ماه بود اونجا مشغول بودم که به صاحب کارم گفتم من همه کارارو نمی رسم یه نفر استخدام کنیم تا اون موقع من و صاحب کارم بودیم اون هم قبول کرد و یه آگهی زدم پشت پنجره. بیشتر مدنظر من نفر جدید عکاسی بلد باشه بقیه رو خودم انجام میدم . چند روزی گذشت چند نفر اومدن تست گرفتم خوب نبودن تا یه دختر 22 ساله که اسمش ندا بود اومد سابقه کار تو عکاسی داشت و استخدام کردیم. عکاسی طبقه بالا بود من ندا رو راهنمایی کردم بالا خودم هم دنبالش رفتم تا یه توضیحات بدم و کارشو شروع کنه همه چیو توضیح دادم و اومدم پایین. ندا موقع بالا رفتن از پله ها منو دیوونه میکرد تا اون موقع دوست دختر نداشتم و میترسیدم تا اینکه حس کردم خودش هم بدش نمیاد چند بار که صدام کرد رفتم بالا ازم سوال میپرسید و من هم میگفتم بشین پشت سیستم منم بغل دستش وامیستادم کیرم بلند میشد و من خودم رو نمیتونستم کنترل کنم میچسبوندم به پهلوهاش و بازوش هیچ چی نمیگفت

این رابطه کم کم زیاد شد و یه روز که صاحبکارم نبود کرکره مغازرو تا نصف کشیدم پایین و رفتیم بالا انگار جفتمون منتظر این لحظه بودیم من از پشت بغلش کردم خودش برگشت صورتشو آورد جلو لبمو گرفت من هم که ناشی بودم ولی لباشو مثل خودش میخوردم و میرفتم سراغ گردن سفیدش . کیرم که حسابی شق شده بود بی تابی میکرد شلوارمو دادم پایین با دستش یکم کیرمو مالید که نزدیک بود آبم بیاد . ندا پشت سرهم میگفت بکن زود باش منم شلوارشو درآوردم و خودش دستاشو گذاشت رو دیوارو کونشو داد عقب من بیچاره که اون موقع کس ندیده بودم تا اومدم کیرمو بمالم به کسش آبم اومد دیگه هر کاری کرد نتونست بلندش کنه چاره ای نبود بالارو جمع و جور کردیم برگشتیم پایین بعد از اون هم 3 بار سکس کردیم البته همون 5 دقیقه بیشتر طول نمیکشید . 1 سال از اون جریان گذشت و منم رفتم سربازی وقتی برگشتم گفتن 6 ماه پیش عروسی کرد و رفت. من داستان واقعی رو نوشتم و الکی توهم نزدم ضمنا من خوردن کس دختر شدیدا مخالفم.

نوشته: pesarehot

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها