داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سفر شمال خونه دوستم

سلام، مهران هستم ۳۶ سالمه و اسم خانومم مریم ۳۰ سالشه، ده ساله ازدواج کردیم، از اندامش شروع کنم، باسن جنیفر، سینه ها ۸۵ اصل، قد ۱۷۳ وزن ۶۲ چشما رنگی عسلی، لبا خوردنی، تنگه تنگ یعنی هر دفعه که سکس میکنیم اولش با زور میره تو، دهنتون آب افتاد؟ بریم سراغ یه داستان واقعی فقط اینکه اسم هارو عوض کردم.
یه دوست خانوادگی داریم تو رامسر به اسم آرش و مینا که چند سالی هست باهاشون رفت و آمد خانوادگی داریم و خیلی باهم شوخی و خنده داریم، ولی تا حالا برنامه دیگه ای نداشتیم باهم،ماه گذشته تصمیم گرفتیم بریم رامسر به دعوت آرش، شب ساعت ۹ رسیدیم بعد از احوال پرسی و خوردن شام آرش میز رو چید واسه سرو مشروب، خانومم یه شلوار کوتاه تا سر زانو پاش بود و یه آستین حلقه ای که یقه باز بود و قشنگ سینه های سکسیش معلوم بود، منم یه تاپ و شلوارک، آرش و ستاره هم به همین صورت، خلاصه کلی مشروب خوردیم و رقصیدیم و مسخره بازی، خانومم با آرش خیلی راحت بود و شوخی دستی زیاد میکردن، البته شوخی در حد آب بازی، سس و نوشابه ریختن رو سر و کله هم، اون شب تا ۱۲ زدیم و رقصیدیم، من چون خیلی خورده بودم حالم یکم خراب شد و خسته راه هم بودم رفتم تو اتاق یکم دراز بکشم که خوابم برد، مینا هم رفته بود بچه اش رو بخوابونه که ظاهرا خوابش برده بود،بعد از یکی دوساعت که بیدار شدم دیدم مریم پیشم نیست و هنوز نخوابیده، از جام پا شدم نزدیک در شدم که به سالن راه داشت یهو دیدم خانومم رو مبل نشسته خوابش برده بود در همین حین آرش یه بالش دستش بود و به سمت خانومم اومد، منم یکم برگشتم به سمت اتاق ببینم چکار میکنه، (همیشه تو فانتزی سکسم با مریم تصور می‌کردم آرش هم اونجا باشه و دوتایی باهم مریم رو بکنیم) آرش خانومم رو از حالت نشسته به درازکش رو مبل خوابوند و خیلی آروم سرش رو بلند کرد و بالش رو گذاشت زیر سرش، یه نگاه طولانی به سر تا پاش انداخت، جوراب مچی سفید رنگ مریم رو از پاش در آورد به سمت صورتش برد بعد از کمی بو کردن اونو یه گوشه زمین انداخت، مریم یه لاک کالباسی رنگ به دست و پاهاش زده بود، من کم کم داشتم یه حالی میشدم و پیش خودم فکر کردم که یعنی آرش می خواد چیکار کنه، ولی قشنگ تو صورتش میشد استرس رو دید، مریم که اینقدر مست بود خوابشم سنگین شده بود، آرش یکی دوبار صداش کرد که ببینه بیدار میشه یا نه ولی مریم انگار دو هفته نخوابیده بود هیچ عکس العملی نشون نمیداد، یکدفعه دیدم آرش به سمت پاهای مریم رفت و شروع کرد به بو کردن اونا و چندتا بوس ریز از انگشتای پای مریم کرد، من که سیخ کرده بودم حسابی و برجستگی کیر آرش رو میشد از تو شلوارکش دید، بعدش دیدم داره ساق پاهای مریم رو لیس میزنه، من که خودم عاشق پاهای مریمم، هر وقت سکس میکنیم فقط نیم ساعت پاهاش رو میخورم، خیلی جذاب و نازن، و الان میتونستم حس کنم آرش داره چه لذتی میبره، آرش کمی جسورتر شده بود و دستاش روی ران های مریم بالا پایین میشد، سرش رو بالا آورد و یه بوس زیر گردن مریم زد و یه بوسم از لبش گرفت، بعد رفت سراغ شلوارک مریم، دکمه و زیپ اونو باز کرد، یه شورت لامپ‌های صورتی تن مریم بود که قشنگ خط کسش معلوم بود، شلوارک رو خیلی آروم تا نزدیکای رون مریم پایین آورد و مشغول بو کردن شورت مریم شد، دیدم که یه زبونم به خط کس مریم کشید، داشتم دیوونه میشدم این صحنه ها رو میدیم، میخواستم برم بیرون و دو تایی با هم مریم و بخوریم ولی حیف که مینا خونه بود و تا حالا یه همچین چیزایی رو ندیده بود، در همین حال دیدم مریم یه تکونی خورد و در حالت خواب و بیداری گفت مهران الان وقتش نیست اینجا زشته بیدار میشن بچه ها، طفلی فکر کرد منم، آرش یه چند قدمی ازش دور شد و ترسید که الان ممکنه آبروش پیش همه بره، مریم دوباره افقی شد خوابید، آرش که حسابی حشری شده بود دوباره اومد سمت مریم، پیش خودش فکر می‌کرد که اگه مریم رو انگولک کنه اونم فکر میکنه منم و با خیال راحت میتونه باهاش ور بره، اینبار شورت مریم رو به آرومی پایین کشید و شروع به لیس زدن کس خوشگل و تنگ مریم کرد، مریم کمی هوشیار شده بود و دیدم یه دستش رو سر آرش گذاشت و با یه دست سینه خودش رو می مالید، منم با کیرم باری میکردم و از صحنه لذت میبردم، مریم یه آه آه یواش میکرد معلوم بود که داره یواش یواش حال میاد، طفلی فکر می‌کرد منم به همین خاطر سرش رو پایین نمی آورد که ببینه، آرش بعد از ده دقیقه کس لیسی شکم و پهلوها مریم رو لیس زد و با دستاش سینه هاش رو گرفته بود و حسابی اونارو شق کرده بود، کمی بالاتر اومد و نوک سینه هاش رو کرد دهنش و یه چند دقیقه ای براش خورد، الان ممکنه بگین با اینکه آرش سرش رو تا نزدیکای پستونای مریم آورده چرا مریم اونو ندیده، به خاطر این بود که چراغ خاموش بود و فقط یه چراغ شب خواب تو سالن به خاطر بچه مینا روشن میموند ولی من به راحتی میتونستم ببینمشون، خلاصه آرش بعد از خوردن سینه های مریم اومد کامل رو مریم دراز کشید، مریمم دستاشو انداخت دور گردنش، آرش کیرش رو در آورده بود و روی کس مریم حرکت میداد، مریم که معلوم بود که آبش اومده و خیلی از خودش بیخود شده بود و همش آه آه و اوف اوف میکرد، کمی بعد آرش لباش رو رو لبای مریم قفل کرد، در همین حین مریم یکدفعه آرش رو دید و مثل جن زده ها یه جیغ کشید، آرش حسابی ترسیده بود و از مریم خواهش میکرد جیغ نزنه که همه بیدارشن، از شانس آرش مینا و بچش مست خواب بودن، مریم که شوکه شده بود یه نگاه به خودش کرد و لباسای در آوردش رو دید و از طرفی هم یکی دو دقیقه هم به آرش خیره شده بود، آرش نزدیک مریم شد و از دوست داشتنش و اینکه آرزوش بوده که یه بارم که شده با مریم سکس داشته باشه براش صحبت کرد، البته تو رفتارای آرش و مریم تو این چند سال دوستیمون که خیلی وابسته شده بون میشد حدس زد که این حس دو طرفه هست، دیدم مریم به آرش اشاره زد که به سمت اتاقی که من خواب بودم بره، منم تا دیدم داره میاد سریع دراز کشیدم و خودمو به خواب زدم،آرش برگشت سمت مریم رو مبل نشست گفت مهران جنازه شده، منم دوباره بلند شدم که ببینم چی میشه تهش، مریم با دو تا دستاش از بغل سر آرش رو نگه داشت و پیشونیش رو به پیشونی خودش چسبوند و بعد از چند ثانیه لبای همدیگرو رو از بس خوردن که صدای اون تو منو داشت دیوونه میکرد، آرش سریع پستونای مریم رو گرفت و با یه دستم کس مریم رو مالش میداد، مریم هم کیر آرش رو با دست گرفت و بالا پایین میکرد، کیر آرش حدود ۱۸ سانت و کلفت بود، اوج لذت رو میشد تو حرکات مریم دید، و من از اینکه مریم داره عشق میکنه خوشحال بودم، مریم از مبل پایین اومد و رو زانو نشست، با زبونش تخمای آرش رو لیس زد بعد خیلی آروم سر کیرش رو لیس زد و خیلی ریلکس تمومه کیرش رو تو دهنش کرد، آرش بلند شد ايستاد که مریم مسلط باشه به خوردن کیرش، نزدیک به ده دقیقه ساک میزد، مریم استاد بود تو ساک زدن و چند دقیقه ای آبم رو میاورد، آرش به مریم گفت که آبش داره میاد درازبکشه رو مبل که رو سینه هاش بریزه اما مریم توجهی نمی‌کرد و همچنان مثل بچه ای که چسبیده به پستون مادرش کیر آرش رو می خورد، بعد از دقایقی آرش آبش رو تو دهن مریم خالی کرد، مریم زبونش رو بیرون آورد و با انگشتش آب کیر آرش رو که دور لباش بود به سمت دهنش برد و قورت داد، منم که داشتم با دیدن این صحنه جق میزدم آبم اومد، مریم با خنده به آرش گفت میخواستم طعمش رو بچشم، خیلی خوشمزه بود، از آب مهران خوشمزه تر بود، آرش روی دو زانو روبروی مریم نشست و اونو بغل کرد و چند بار بوسید، آرش از مریم قول گرفت که دفعه بعد کسش رودر اختیار آرش بزاره، در همین حین صدای گریه بچه مینا در اومد و شیر میخواست، آرش و مریم به سرعت رفتن لباساشون رو پوشیدن، آرش سمت آشپزخونه رفت که مثلا داره آب میخوره و طبیعی جلوه بده، مریمم سریع اومد تو اتاق پیشم دراز کشید دستش رو انداخت دور کمرم و کم کم خوابید، منم با افکار خودم که آرزوی فانتزیم برآورده شده بود کم و بیش داشتم تصور یه سکس ضربدری میچیدم، آرش و مریم ، من و مینا، جووووون چه شود، با همین رویای شیرین خوابم برد، فردای اون روز سر صبحانه بازم بساط شوخی و خنده براه شد، آرش و مریم انگار که اتفاقی بینشون نیفتاده خیلی شیک بساط خوشحالی بقیه رو فراهم میکردن، غروب رفتیم جنگل دوهزار تفریح و شب به تهران برگشتیم،
داستانم کاملا واقعی بود برام مهم نیست که کی چه فکری میکنه اینا همش دروغ و خیالبافی بود،
بعد از گذشت یک ماه از اون مسافرت رویایی مریم چند بار گفته که بریم رامسر پیش بچه ها، شیطون دلش هوایی شده، منم تا امروز به روش نیاوردم که فانتزی خراب بشه.
امیدوارم این داستان ادامه داشته باشه…

نوشته: Mehran

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها