داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

وقتی شانس در خونه آدمو میزنه

سلام دوستان اسمم حمیدرضا هست 30 سالمه قدم 181 و وزنم 95 از نظر بدنی تو پر هستم ولی یه کوچولو هم شکم دارم خب راستش قضیه از این قراره که من چهار ساله ازدواج کردم ولی شاید فقط به تعداد انگشتای یک دست از سکس با زنم لذت بردم حقیقتش اینه که زنم با اینکه خوشکله ولی اصلا توی سکس عادی نیست و مثل یه تیکه گوشت میخوابه و همش هم شعی میکنه که جلوی اه و ناله هاشو بگیره و این باعث شده که در این چهار سال واقعا از سکس با زنم لذتی نبرم ولی خب به جز سکسش در مسائل دیگه زندگی مشترک زنه واقعا خوبیه برای همین من دیگه به فکر جایگزین برای سکسم شدم که طولی نکشید توی همون سال اول با یه خانم جوانی اشنا شدم که خیلی سریع هم با هم وارد رابطه سکسی شدیم و این توی روحیه من خیلی تاثیر خوبی داشت سکس با عاطفه زنی که باهاش دوست شده بودم برام خیلی جذاب بود عاطفه زنه جوان و سفید یکمی هم تپلی هست که سکس باهاش واقعا عالیه دیگه تقریبا رابطه سکسیم با زنم خیلی دیر به دیر انجام میشد که زنم هم خیلی راغب نبود که باهاش سکس کنم شاید یه دلیلش این بود که سایز کیرم 18 سانته یکمی هم کلفته و زنم لاغره و کسش هم باریک و کوچولو هست نمیدونم شاید درد کسش باعث میشد که از سکس باهام فراری باشه ولی در عوض عاطفه عاشق کیرم شده و بعضی وقتا در ماه شاید ده بار باهاش سکس میکنم . دیگه رابطه ام با عاطفه خیلی گرم صمیمی شده بود با یه دختر دیگه همینطوری اتفاقی توی یه پاساژ برخورد داشتم و این زمینه اشنائی با نیلوفر شد . دیگه با نیلوفر هم چت میکردم و توی چتها کم کم رفتیم سمت حرفهای سکسی که نیلوفر هم معلوم بود خیلی راغبه تا با هم سکس کنیم که این اتفاق هم افتاد و یک روز با نیلوفر قرار گذاشتم و رفتم خونه اش و حسابی با هم سکس کردیم و نیلوفر هم مثل عاطفه عاشق کیر کلفت و 18 سانتیم شده بود توی سکس حسابی اه و ناله میکرد منم همینو دوست داشتم که زنی که باهاش سکس میکنم یخ نباشه اونم توی سکس فعال باشه دیگه دوتا کس مشتی دم دست داشتم و دنیا برام بهشت شده بود وقتهای که عاطفه پریود بود نیلوفر اماده سکس بود و برعکس خلاصه خیلی راضی و خوشبخت بودم و اصلا دیگه دنبال مورد جدید نبودم ولی انگار سرنوشت چیز دیگه ای برام رقم زده بود . یه روز داشتم با ماشین میرفتم جائی که یهوئی از یه فرعی یه ماشینی اومد و زد توی در ماشین و هیچی وقتی پیاده شدم دیدم راننده اش یه خانم جوان و شیک پوش و ارایش کرده از ماشین پیاده شد و هی میگفت وای خاک عالم وای من عذر میخام من شرمندتونم خلاصه منم دیگه عصبانیتم فروکش کرد اول فکر کردم راننده مرد هست و شاید اگر مرد بود با هم گلاویز هم میشدیم ولی با دیدن زنی زیبا و خوش استیل دیگه تصادف را فراموش کردم منم گفتم خانم حواستون کجاست حالا ماشین من نبود یه عابر بدبختی بود باید اینطوری بپیچی تو خیابون؟خلاصه هی اون معذرت خواهی میکرد گفت اجازه بدید زنگ بزنم شوهرم بیاد منم گفتم انشاالله که گواهی نامه و بیمه دارید دیگه اونم خندید و گفت بله بعد من گفتم پس زنگ بزنم پلیس بیاد و کروکی بکشه و ببینیم کی مقصره اونم گفت باشه منم زنگ میزنم شوهرم گفتم زنگ بزنید خلاصه تا پلیس بیاد و شوهر زنه بیاد ما هم ماشینهارو کشیدیم کنار تا راه باز بشه یه نیم ساعتی طول کشید تا پلیس بیاد شوهرش هم بعد از پلیس رسید خلاصه دیگه مدارک بیمه خانم را دادن به من تا بریم بیمه و خسارت بگیریم . توی اون نیم ساعته یکمی با زنه صحبت کردم تا از استرس تصادف دربیاد براش اب معدنی خنک گرفتم و دادم خورد یکمی حالش بهتر شد و بازم هی معذرت خواهی میکرد گفتم عیبی نداره فدای سرت اسمش نازنین بود اونم تقریبا هم سن و سال عاطفه و نیلوفر بود ولی خیلی با کلاس تر و به نظر پولداتر هم بود خلاصه قضیه تصادف هم تموم شد ولی رابطه چتی با نازنین تازه شروع شد اینطوری براتون بگم به ماه نرسیده بود که نازنین داشت زیر کیرم اه و ناله های شهوتی میکرد و هی داد میزد میگفت جوووووووووووونننننن کسمو جر بده حمیدم وای دیونتم عاشقتم بکن منو جرم بده جندتو جر بده این نازنین دیگه زده بود روی دست نیلوفر و عاطفه البته هر سه تائیشون سکسی و داغ و حشری بودن ولی نازنین توی سکس خیلی داد و هوار میزد واقعا سکس با سه تا زن سکسی و حشریه نمیزاره ادم پیر بشه چون همیشه داره نهایت لذتو میچشه . دیگه کارم شده بود سکس با این سه تا و دو سال از متاهلیم گذشته بود یه روز قرار بود با نازنین سکس کنم یعنی نازنین خیلی هوسی شده بود که الا و بلا من همین امشب سکس میخام اگر نکنی باهات قهر میکنم منم که نمیخواستم نازنین را از دست بدم نه میشد بریم خونه نازنین خونه خودمم که زنم بود جائی دیگه ای را هم نداشتم ببرمش خلاصه هرچی فکر کردم راه چاره ای نداشتم یا باید قهر کردن نازنین شایدم از دست دادنشو به جون میخریدم یا اینکه هر طور شده باید زنمو میفرستادم بره خونه مادرش تا نازنین بیاد دیگه ساعت هشت شب شده بود که یهوئی یه فکری به ذهنم رسید که به باجناقم اس بزنم تا اون به زنش بگه و بیان زنمو ببرند خونه مادر زنم یه پیغام به امیر باجناقم زدم که امیر جون دستم به دامنت یه کاری کن مهتاب رو با خودتون ببرید خونه مادرش هر کاری بگی برات انجام میدم اونم گفت چیه کارت گیر چیه؟گفتم جون بچه ات نوکرتم فقط زودی بیائید مهتاب را ببرید خونه مادر جون من امشب رفیقم میاد نمیخام مهتاب اینجا باشه امیر هم گفت باشه فقط یه شرطی داره گفتم هر شرطی باشه قبوله گفت باید برام یه لول تریاک جنس خوب بگیری گفتم باشه باشه فقط زود باش . بعد از چند دقیقه دیدم خواهر زنم زنگ زد گوشی زنم و گفت بیا بریم خونه مامان دلش تنگ شده زنمم اول گفت اخه این وقت شب ؟ من گفتم خب برید و شبم بمون اونجا گفت تو چی نمیائی ؟ گفتم نه حالشو ندارم خلاصه اینطوری زنمو دک کردم زنگ زدم نازنین اومد و دیگه نگم براتون که تقریبا تا سه صبح داشتم از کس و کون میکردمش و خونه را گذاشته بود رو سرش هرچی میگفتم نازنین آرومتر ولی گوشش بده کار نبود خلاصه دیگه صبح بردم رسوندمش دم خونشون برگشتم خونه که استراحت کنم یهوئی زن همسایه جلوم سبز شد یه سلامی بهش کردم و میخواستم برم بالا که مریم خانم برگشت گفت دیشب انگار بهتون خیلی خوش گذشته ؟ وای منو میگی توی دلم گفتم نازنین خدا نکشدت اخرشم کار خودتو کردی برگشتم به مریم خانم گفتم منظورتون چیه؟دیگه جلوی در واحدم بودم مریم خانم هم هی غر غر میکرد و دنبالم راه افتاده بود در را بازش کردم مریم دیگه داشت صداشو میبرد بالا که گرفتمش کشوندمش توی خونه در را بستم مریم بیچاره انتظار نداشت من چنین کاری کنم صداش قطع شده بود گرفتمش چسبوندمش به دیوار و چسبیدم بهش با یه دستم شال شو گرفتم گفتم ببین خیلی فضولی میکنی یه کاری نکن کار بدم دستت اون بیچاره هم از ترس صداش در نمیومد . مریم یه زن تقریبا جا افتاده و معمولی هست نه زشته نه خوشگل قدش هم متوسطه خلاصه همینطوری که بهش چسبیده بودم نرمی تنش رو حس میکردم سینه به سینه بهش چسبیده بودم صورتم با صورتش دو سانت هم فاصله نداشت اون دستم که ازاد بود نمیدونم چرا ولی دستمو گذاشتم رو کسش و کسشو فشار داد مریم هیچی نمیتونست بگه ترسیده بود منم جرات کردم گفتم ببین شتر دیدی ندیدی؟بعد دوباره کسشو محکمتر فشار دادم اونم یه اخخخخ گفت راستش اخخخخ گفتنش منو حشریتر کرد و شروع کردم مالیدن کس مریم با اینکه شب تا صبح رو کس و کون نازنین بودم ولی نمیدونم چم شده بود که داشتم کس یه زن میان سال را براش میمالیدم مریمم هی میخواست مثلا از دستم خودشو نجات بده ولی من محکمتر بهش چسبیده بودم داشتم حسابی کسشو میمالیدم دیگه سعی میکردم انگشتمو بکشم لای کسش تا حشریش کنم که موفق شدم و صدای ناله های خفیف مریم دراومده بود دم گوشش گفتم جوووووووووووننننننننن خوشت میاد؟اونم با ناله گفت ارهههه ارههههه دیگه اذیتش نکردم یه لب ازش گرفتم ارومتر کسشو میمالیدم کسش داغ و خیس شده بود نمیتونست روی پاهاش وایسه بردمش نشوندمش روی کاناپه بزرگه خودش ولو شد رو کاناپه منم سریع شلورا و شورتشو با هم از پاش دراوردم با اینکه یکمی سن دار بود ولی خوب کس و کونی داشت دیگه دهنمو گذاشتم رو کسش و هی کسشو براش میخوردم و میلیسیدم که مریم هی اه و ناله میکرد دستشو میزاشت جلوی دهنش تا صداش نره بیرون خلاصه با خوردن کسش ارضاش کرده بودم بدنش میلرزید و دستشو محکم به دهنش چسبونده بود که جیغ نزنه تا مریم یکمی حالش جا بیاد منم سریع لخت شدم پیرهن و سوتین مریمو هم از تنش کندم لخت مادر زادش کردم دستشو گرفتم بلندش کردم بیچاره نمیدونست دیگه چی بگه هیچی نمیگفت و فقط همراهی میکرد بردمش توی تختمون و خوابوندمش دوست داشتم بازم کسشو براش بخورم که تا دو تا لیس زدم به کسش گفت وای تورو خدا بسه دیگه بلندشو بکن تو کسم دارم میمیرم منم نشستم جلوی کسش گفتم مریم جون خیلی کس نازی داری دیونم کردی لامصب اونم گفت توهم منو دیونه کردی بیشرف زود باش بکن باید برم خونه گفتم صبر داشته باش مریم گفت تورو خدا زود باش منم کیرمو کردم تو کسش و مریم از سر شهوت یه اهیییی کشید گفتم جوووووووووونننننننن قربونت بشم مریم جونم و بعد شروع کردم تلمبه زدن تو کسش وای با اینکه کسش به تنگی و جوونیه کس دوست دخترام نبود ولی لذت خاص خودشو داشت دیشبم که حسابی کس کرده بودم قرار نبود ابم بیاد در واقع دیگه اب منی نداشتم که بیاد یا نیاد برای همین دیگه واقعا وحشیانه داشتم مریمو میگائیدم مریم هم زیرم دیگه حسابی اه و ناله و جیغ میزد دیگه دستشو جلوی دهنش نمیگرفت و هی میگفت وای ای اخ کسمو جر دادی منم محکمتر میگائیدمش فکر کنم هفت هشت بار زیرم ارضاش کردم دیگه التماسم میکرد نکنمش منم دیگه کیرمو از کسش دراوردم و افتادم کنارش . هر دومون خیلی خسته و خیس عرق شده بودیم مریم همش نفس نفس میزد و ناله میکرد انگار هیچ وقت سکسش اینقدر طولانی نداشته بی حس و حال مثل یه جنازه ولو شده بود تند تند نفس نفس میزد یکمی نوازشش کردم و با سینه های گرد قلمبه اش اروم ور میرفتم بلاخره نفسش جا اومد و برگشت بهم گفت لعنتی چرا ابت نمیومد گفتم دیشب دوست دخترمو حسابی کردم و هرچی اب داشتم دادم به اون مریمم یه لبخندی زد و گفت وای داشتی منو میکشتی گفتم مگه شوهرت خوب نمیکندت؟گفت اصلا اون بیچاره اندازه انگشت کوچیکه تو هم نمیشه هم کیرش از کیر تو کوچیکتره هم 5 دقیقه نشده ابش میاد ، گفتم اگر دلت بخواد میتونم هر وقت دلت خواست همینطوری بهت حال بدم مریم گفت وای نمیدونم چی بگم الان هم … میخاست یه چیزی بگه که زودی لبم و گذاشتم رو لبش و اروم کسشو براش نوازش میکرد ازش لب میگرفتم تا حس سکسش از بین نره و شرم نداشته باشه یه لب نسبتا طولانی ازش گرفتم سینه و کسشو میمالیدم وقتی لبشو ول کردم انگار مست شده باشه گفتم دوستت دارم مریم جون اونم خودشو توی بغلم چسبوند و گفت منم میخوامت مجید جونم هی منو به خودش فشار میداد و میگفت میخوامت میخوامت انگار تازه عاشق شده باشه خلاصه اون روز بعد از سکس با مریم یکی دیگه هم به جمع عاشقای کیرم اضافه شده بود و باید به چهارتائیشون سرویس میدادم . بعد از اینکه امیر کمکم کرد و اومد زنمو برد بهش پیغام دادم ازش تشکر کردم گفت ولی شرطتت یادت نره گفتم به روی چشم برای همیمن از یکی از دوستام خواستم برام جنس خوب جور کنه اونم فکر میکرد من برای خودم میخام تعجب کرده بود گفتم نه برای کسی دیگه میخام خلاصه برای امیر جنسشو جور کردم براش بردم ، از قضا امیر تنها بود . از امیر بخام بگم با اینکه تریاک میکشه ولی چون درامد خوبی داره از ریخت و قیافه نیفتاده سنش از من دو سالی بزرگتره ولی قدش 178 یا همین حدود هست بدنش سفیده یکمی هم تقریبا تپلی هست . خلاصه با تنها نشسته بودم و امیر پرسید خب تعریف کن ببینم حالا اون دوستت کی بود که حتما باید باهاش تنها باشی گفتم گیر نده امیر جون اونم گفت ای شیطون زن اورده بودی و میخواستی بکنیش؟خندیدم و گفتم راستشو بخواهی اره ولی همش تقصیر مهتاب هست اون اگر درست و حسابی بهم حال میداد من هیچوقت سمت زنه دیگه ای نمیرفتم امیر که تقریبا از مسلئه منو زنم خبر داشت گفت اره بهت حق میدم بعد گفت خب تعریف کن ببینم کیه این جنده خانم گفتم امیر درست حرف بزن اینی که باهاش هستم جنده نیست تک پر خودمه گفت اوف افرین بابا بعد براش یکمی از نازنین و بعدشم کردن مریم زن همسایه گفتم امیر گفت لعنتی دوتا دوتا میزنی زمین ؟منم خندیدم و گفتم اره دیگه ما اینیم . بعد امیر نمیدونم چش شده بود انگار از تعریف کردنم سکسم با میرم و نازنین حشری شده بود حالتش یه جور عجیبی شده بود بعد بلند شد رفت دستشوئی و هفت هشت دقیقه طول کشید تا بیاد وقتی برگشت تا چشم بهش افتاد داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم دیونه لخت مادرزاد اومد جلوم وایساده بود گفتم امیر این چه وضعشه خل شدی؟ امیر اومد نشسته جلوم زول زد تو چشام گفت مجید دوست دارم منو بکنی ، وای واقعا از تعجب نمیدونستم بهش چی بگم امیر گفت جون من خواهش میکنم من خیلی وقتی کون ندادم . گفتم امیر معلومه داری چی میگی دیونه شدی چته؟گفت نه میدونم چی میگم تورو خدا بهت نیاز دارم بعد با دستش داشت دکمه و زیپمو باز میکرد به زور شلورامو از پام کشید بیرون کیرم از استرس خوابیده بود ولی وقتی امیر کیرمو دید گفت جوووووووننننننننن قربون کیرت بشم بعد خم شد روی کیرم و کیرمو گذاشت توی دهنش هی مکش میزد منم واقعا از کارش متعجب شده بودم ولی معلوم بود از روی هوسی که داره داشت برام ساک میزد کیرمم داشت کم کم توی دهنش راست میشد و هی امیر میگفت جون جون هی محکمتر مکش میزد دیگه کیرمو حسابی سیخ کرده بود منم داشتم بدن سفیدشو نگاه میکردم راسشت اگر زن بود چیز بدی نبود برای همین دیگه استرسم خوابید و داشتم کیف میکردم امیر هم همش کیرمو میخورد و لیس میزد و قربون صدقه کیرم میرفت منم دستمو بردم لای کونش داشتم براش سوراخشو نوازش میکردم امیر گفت انگشتم کن بازم کن منم همینکارو براش کردم خیلی داشت لذت میبرد ولی برای من چون اولین بارم بود داشتم با یه مرد ور میرفتم یه جوری بود هم خوشم میومد هم یکمی معذب بودم ولی امیر همش بهم میگفت انگشتتو فرو کن تو کونم اخ و اوخ میکرد دیگه برگشت سمتم کونشو قمبل کرد وای از دیدن کونش خیلی خوشم اومد کون سفید خوشگلی داشت دیگه هیچ استرس و حسه بدی بهش نداشتم امیر گفت مجید جونم کونمو برام بگا عزیزم منم گفتم باشه امیر جون کیرمو تف مالی کردم بعدش سوراخ کون امیر را یکمی لیس زدم براش گفتم حاضری کونی؟اونم با تکون دادن سرش تائید کرد سر کیرمو گذاشم رو سوراخ کون و اروم اروم کردم توش وای کونش داغ و عالی بود با رفتن کیرم تو کونش امیر هم اهی کشید گفت وای جون قربونت بشم کونمو بگا بگا منم شروع کردم اولش اروم اروم تلمبه میزدم امیر هم هی اه و ناله میکرد و میگفت اخ بکن بکن بکن منم تندترش کردم داشتم کون تپل باجناقم را میکردم نمیدونم چقدر طول کشید شاید ده دقیقه داشتم میکردمش که داشت ابم میومد بهش گفتم ابم داره میاد اونم گفت بریزش تو کونم عزیزم منم تلمبه های اخری را حسابی میزدم تو کونش و ارضا شدم کیرمو تا بیخ کونش فشار دادم و ابمو خالی کردم تو کونش وای حسه عجیبی داشتم از اینکه کون یه مردی را براش گائیده بودم دیگه کیرمو از کونش دراوردم و خوابیدم زمین و ولو شده بودم داشتم نفس نفس میزدم اینم بگم که امیر وقتی رفته بود دستشوئی حسابی کونشو برای گائیده شدن تر تمیزش کرده بود یک ذره گند کثافت داخل مقعدش نبود . همینطوری که ولو شده بودم حس کردم کیرم توی دهنشه داره برام میلیسه و میخوره گفتم دیونه چکار میکنی الان کیرم تو کونت بود کثیفه گفت نه کثیف نیست تازه من عاشق اینم که کیرتو اینطوری بلیسم گفتم به من چه هر غلطی دوست داری بکن دیگه کاری به کارش نداشتم اونم هی کیرمو لیس میزد و مک میزد و هی میگفت جون کیر به این میگن قربونش برم میمیرم برای این کیر . یکمی که گذشت امیر نمیزاشت کیرم بخوابه بهم گفت مجید جون بلندشو یه دور دیگه کونم بزار التماست میکنم دارم میمیرم برای کیرت گفتم واقعا بازم میخواهی ؟گفت اره تور جون من خواهش میکنم گفتم خب باشه دوباره قمبل کرد و گذاشتم تو کونش و داشتم میگائیدمش ولی ذهنم رفت سمت زنش یعنی خواهر زنم که اسمش مهناز هست نمیدونم ولی موقع گائیدن کون امیر همش میگفت زن جندتو میکنم کس زنتو میگام زنتو جر میدم امیر هم زیرم داشت حال میکرد و میگفت اخ اره زنمو بکن زنم جندته وای جون هم منو بکن هم زنمو ازش پرسیدم دوست داری زنتو بکنم میگفت اره بکنش اون جندت میشه جون بکن بکن میگفتم دوست داری مهناز رو جلوت جرش بدم اونم میگفت اره بیارش جلوی خودم کسشو جر بده جنده رو برو زنمو بکن هرکاری دوست داری باهاش بکن ولی باید منو بکنی منم هی میکردمش همش از گائیدن زنش ازش میپرسیدم که بیشتر بهم حال بده بلاخره دوباره ابم اومد و ریختم تو کونش و دیگه ولو شدم زمین امیر هم ولو شده بود وناله میکرد گفتم امیر زنتو گائیدم لعنتی کونت خیلی حال داد اگر میدونستم کونی هستی زدوتر از اینا میکردمت امیر هم گفت بهم قول بده هر وقت خواستم میکنی ؟گفتم باشه امیر جون بعد خوده امیر گفت دوست داری مهناز رو بکنی؟یکمی خجالت کشیدم اخه اون موقع واقعا حشری بودم ولی فکر نمیکردم امیر حرفشو پیش بکشه . امیر دید که من ساکت شدم خودش گفت مجید جون من مشکلی ندارم که مهناز رو بکنی اگر دوست داری برو تو کارش فکر کنم اونم بدش نیاد از این کیر فوق العاده ات گفتم امیر واقعا داری راست میگی میزاری با مهناز سکس کنم؟گفت اره عزیزم خندیدم گفتم دمت گرم پسر بعد امیر گفت اگر تونستی مخشو بزنی و باهاش سکس کردی دوست دارم از گائیدنش برام فیلم بگیری منم ببینم چطوری زنم بهت کس میده خندیدم گفتم باشه حالا بزار مخشو بزنم بعد وقتی کردمش فیلمشو هم برات میگیرم امیر گفت وای جون جنده خانم نمیدونی چه کیر فوق العاده ای در انتظارته حال میکنی زیرش جر میخوری جنده خانمی خندیدم گفتم امیر دیونه شدی واقعا گفت وای مجید اره دیونه شدم دلم میخواد هم منو بکنی هم زنمو گفتم دمت گرم باشه هو وقت کونت کیر خواست بگو بیام بهش حال بدم . خلاصه بعد از اینکه خود امیر بهم اوکی داد که برم تو کار خواهر زنم مهناز منم همه سعیمو کردم و بلاخره راضی شد بهم بده و یه شب بردمش خونه خودمون زنمم خونه مادرش بود تا صبح مهناز رو حسابی از کس و کون گائیدمش لامصب انگار فقط زن من مشکل داشت که بهم کس نمیداد حتی خواهرش هم مثل دوست دخرتام داغ و سکسی بود همون شب گذاشت تا از کون هم بکنمش خیلی هم لذت میبرد ازش هم موقع گائیدنش فیلم میگرفتم مهناز میگفت برای چی فیلم میگیری میگفتم دوست دارم وقتی تنها شدم نگاه کنم حال کنم مهناز گفت خب اگر دوست داری هر وقت خواستی بگو میام با هم حال کنیم دیگه فیلم برای چیه گفتم نه فیلمت هم حال میده خلاصه از کس دادن و اه و ناله هائی که زیر کیرم میزد از کون دادنش جیغ داد زدنش برای شوهرش فیلم گرفتم بعدش بردم با امیر فیلم گائیده شدن زنشو با هم نگاه کردیم امیر هی میگفت جون جنده رو ببین چه کسی میده بعد دید دارم از کون زنشو میکنم امیر گفت وای وای دیگه حسابی زنمو جنده کردی گفتم اره اونم مثل خودت عاشق کیرم شده دوست داره هی بخوابه زیر کیرم جر بخوره امیر خندید گفت بایدم عاشق چنین کیر عالی بشه و با هم زدیم زیر خنده بهش گفتم واقعا برام عجیب بود که هم خودت بهم کون بدی هم اجازه بدی زنتو بکنم اونم خندید و برام ماجرای کونی شدنشو تعریف کرد و بعدشم گفت من دوست دارم زنم ازاد باشه و از زندگیش و بدنش لذت ببره خیلی هم رو مخش کار کرده بودم ولی خودش به کسی پا نمیداد برای همین گفتم شاید تو بتونی مخشو بزنی که دیدم موفق هم شدی ازش تشکر کردم امیر گفت خب حالا بگو ببینم زنم حسابی حال داد یا نه گفتم وای نگو لامصب یه گوله اتیشه تا صبح میکرمش امیر هم خندید و گفت نوش جونتون هر وقت عشقت کشید بکنش نوش جونت باشه بازم تشکر کردم بعد امیر گفت میخواهی یه چیز سری را بهت بگم گفت دیگه چیزی هم مگه بین منو سری مونده اونم خندید گفت اره گفتم خب بگو اونم تعریف کرد یه روز که خونه مادر زنم مهمون بودیم خیلی اتفاقی صحبتهای تلفنی مادر زنمو با یکی که اسمش عباس بوده را شنیده گفتم خب امیر گفت نمیدونی حاج خانم داشت قربون صدقه عباس میرف گفتم واقعا ؟گفت اره ولی وقتی منو دید یهوئی لحنش عوض شد و زودی از اون یارو خداحافظی کرد و ازم پرسید از کی اینجائی منم الکی گفتم تازه اومدم ببخشید نمیدونستم اینجائید بعدشم راهشو کشید رفت امیر اینارو برام تعریف کرد گفتم عه پس مادر جون هم انگار سوراخش میخاره امیر هم خندید گفت اره میخاره براش میخارونی ؟خندیدم گفتم ببینم چی میشه راه بده براش میخارونم اونم زد زیر خنده گفت دهنت سرویس هم دختراشو میکنی هم خودشو ؟ گفتم هنوز که نکردمش ببینم چی میشه ؟ بعد از این چیزی که امیر برام تعریف کرد رفتم تو فکر کردن مادر زنم اخه لامصب نمیدونید چه بدن و اندامی داره با اینکه 58 سالش و داره میره تو 60 سالگی ولی لعنتی قد بلند و خوش تراش و اندام ردیفی داره بعدشم خوشگله مثل دختراش خب چرا وقتی به غریبه میده به من نده ؟ برای همین تصمیم گرفتم برم تو کارش و بخوابونمش زیر کیرم و جرش بدم . یه روز که مهمونشون بودیم همینطوری که داشتم با پدر زنم حرف میزدم یهوئی گفتم اقاجون راستی عباس اقا هم سلام رسوندن پدر زنمم گفت وای تو از کجا عباس رو میشناسی دیدم کلکم گرفته الکی خالی بستم که یه جوارئی باهاش اشنا شدم و اونم فهمید من دادماد شما هستم گفت سلام برسونم اینارو که میگفتم دیدم مادر زنم حالش دگرگون شده سرخ سفید میشه یه جورائی عصبی هست بعد روکردم به مادر زنم که اسمش مینو هست گفتم اتفاقا عباس اقا گفت به شما هم سلام برسونم مینو هم معلوم بود عصبیه و صورتش داشت سرخ میشد گفت مرسی مجید جون بعد بلند شد رفت منم دیگه دوزاریم افتاد که بعله مینو جون یه سر و سری با عباس اقا داره خلاصه بعد از مهمونی روز بعدش مینو بهم زنگ زد گفت کارت دارم گفتم باشه گفت نه بیا اینجا گفتم باشه رفتم خونه مینو تنها بود یه سلام و علیکی کردیم و مینو پرسید تو عباس رو از کجا میشناسی؟منم زرنگی کردم گفتم مهم نیست من از کجا عباس را میشناسم مهم اینکه شما چرا وقتی از عباس حرف زدم صورتت سرخ و سفید میشد گفت چی میگی تو این چه حرفیه خجالت بکش نزدیکش شدم گفتم هم من میدونم هم امیر راستش امیر بهم گفت سر و سری با عباس جونت داری گفت خفه شو این چه حرفیه ادب داشته باش میدونستم اگر پا پس بکشم پریده و کلا شاید یه کاری کنه دخترش هم ازم طلاق بگیره برای همین چسبیدم بهش و مثل کاری که با مریم کرده بودم روی مینو هم پیاده کردم کسشو گرفتم توی دستم و براش میمالیدم ازش لب گرفتم مقاومت میکرد دم گوشش اروم گفتم اگر کیر میخواهی چرا راه دور میری خودم حسابی بهت حال میدم همینطوری هم کسشو میمالیدم اونم کم کم داشت سست میشد دو سه بار لبشو محکم مک زدم دیگه وا داده بود بردمش خوابوندمش کف اتاق دامن پاش بود دامنشو دادم بالا کسش تپل تو شورتش خود نمائی میکرد دهنمو گذاشتم رو کسش و از روی شورتش کسشو میخورم دیدم داره ناله میکنه گفتم ببین من بهتر میکنمت و بهت حال میدم یا عباس جون گفت بخور کسمو وای بخور دارم میمیرم دیگه کاملا حشرش زده بود بالا و راحت داشت اه و اوه میکرد شورتشو زدم کنار وای یه کس سفید برجسته تپل مپلی و خوردنی جلوم بود دوباره شروع کردم خوردن و لیسیدن کس مینو اونم سر صداش بلندتر شده بود زبونمو تا جائی که میتونستم میکردم تو کسش و لیسش میزدم چوچولشو محکم مک میزدم برجستگی کسشو اروم گاز مزدم یا سعی میکردم کل کسشو بکنم توی دهنم مکش بزنم با این کارهائیکه براش انجام دادم مینو خانم به ارگاسم رسیده بود و داشت اخ و وای اه و ناله میکرد بدنشو بالا و پائین میکرد فهمیدم داره میاد ابش منم بیشتر زبون میکردم تو کسش تا اینکه بلاخره ارگاسمش کردم جیغش دراومد بدنش میلرزید و خودشو منقبض کرده بود سرم لای رونهاش بود جلوی کسش انگار که با پاهاش سرمو قفل کرده باشه هی میلرزید و ناله میزد منم بدنشو نوازش میکردم کسشو میبوسیدم یکمی توی همون حالت بود بعدش سست شد رونهاش از دور سرم شل شدن منم از فرصت استفاده کردم سریع لباسهاشو از تنش دراوردم داشتم بدن سفید و خوردنیشو نگاه میکردم واقعا خیلی جالب بود برام که مادر زنم بدنی به این زیبائی داره کنارش خوابیدم مینو هنوز یکمی داشت نفس نفس میزد که بغلش کردم اوردمش روی خودم سرشو از پشت گرفتم ارودم جلو و ازش لب طولانی گرفتم دیگه کاملا خودشو به دستم سپرده بود و هیچ حرف و مقاومتی نداشت . من هنوز لباس تنم بود یکمی که از هم لب گرفتیم بلند شد گفت تو چرا لباس تنت منو لختم کردی؟بعد خودش شروع کرد به داروردن لباسهام وقتی شلوار و شورتمو از پام دارود کیرمو که براش شق شده بود دید گفت واااااییی گفتم چیه مینو جون ؟گفت عجب کیر کلفت و درازی داری ؟گفتم دوسش داری؟گفت میمیرم براش بعد گفتم ساک میزنی برام گفت ساک نزدم ولی تو بخواهی اره ، کیرمو گرفتم دستم جلوش تکون تکون میدادم گفتم کیر من بهتره یا کیر عباس گفت وای معلوم مجید جون کیر تو گفتم پس دیگه نباید به عباس بدی گفت باشه عزیزم تا وقتی کیر به خوبی دم دستمه مگه دیونه ام برم اون مرتیکه گه بدم ؟منم خندیدم و گفتم افرین مینو جون حالا بیا کیرمو بخور ببینم چی بلدی ؟اونم کیرمو گرفت کرد توی دهنش خیلی خوب میخورد بعید میدونم کیر نخورده باشه ولی بیخیال شده بودم گفتم دیگه خودم میکنمش یا اگر هم بره به کسی دیگه بده منم میکنمش اینو عشق است . مینو داشت کیرمو حسابی ساک میزد گفتم بسه میخام بکنمت اونم از شهوت و هیجان و شادی چشماش برق میزد و صورت خوشگل و ظریفش گل انداخته بود همونجا کف پذیرائی خوابید و پاهاش دادم بالا نشستم جلوی کسش کیرمو میمالید لای کسش و گفتم جون چه کیفی میده مادر زنمو میخام بکنم اونم ناله میزد و میگفت مجید بکنش تو کسم بکن تو کسم منم خوشم میومد که داره التماس میکنه تا بکنمش سر کیرمو یکمی میکردم لای کسش در میاوردم مینو هی بیشتر میگفت منو بکن جر بده کسمو دارم میمیرم هی اه میکشید گفتم داری به کی کس میدی مینو میگفت دارم به تو کس میدم میگفتم نه من کیم؟ مینو میگفت دامادم دامادم میگفتم خب داری به کی کس میدی مینو میگفت دارم به دامادم کس میدم تورو خدا بکن تو کسم گفتم بگو من جنده دامادم شدم دامادم کسمو جر میده اونم تکرار میکرد تا اینارو گفت منم کیرمو تا بیخ کردم تو کسش که صداش دراومد منم خوابیدم روش پستوناشو مک میزدم کیرمو تو کسش فشار میدادم . کسش خیلی خوب بود نه تنگ نه گشاد مثل کس زن جوون بود . مینو زیرم ناله میکرد منم اروم اروم تو کسش تلمبه میزدم اونم هی میگفت اخ وای جون بکن بکن بکن منم کم کم تندترش کردم مینو زیرم فریاد میزد اخخخ کسمو جر دادی وای دارم میمیرم اخ جوووووووونننننننن ووووووااااااااااییییی جوووووووننننننن بکن منو کسمو پاره کن قربونت بشم دوست دارم منم همینطوری داشتم کسشو جر میدادم بینهایت هیجان انگیز بود داشتم مادر زنمو میگائیدم که اصلا هیچ وقت تصورش را هم نمیکردم حالا داشت زیرم کس میداد نمیدونم چقدر طول کشید که داشت ابم میومد مینو هر زیم چند بار ارگاسم شده بود جیغشو حسابی داورده بودم دیگه داشتم ارضا میشدم که بهش نگفتم همه ابمو با یه اه بلندی که زدم ریختم تو کسش و افتادم روش انگار کوه کنده باشم خیس عرق شده بودم و نفسم درنمیومد روی بدن خیس عرق مینو افتاده بودم کیرم تو کسش نبض میزد و ابمو میریخت تو کسش. هر دومون جون نداشتیم مینو منو بغلم گرفته بود و میبوسید یکمی که گذشت منم لبشو بوسیدم گفتم قربونت بشم مینو جونم نمیدونی کست چه حالی به کیرم داد مینو گفت وای منم دیونه شدم کیر تو هم به کسم حسابی حال داد گفتم دلم میخواد بازم بکنمت مینو هم گفت من بیشتر گفتم دیگه به اون مرتیکه نمیدی باشه؟گفت چشم تا تورو دارم به شوهرمم نمیدم کسم مال تو شده دستمو کردم زیر کون نرمش گفتم من کونتو هم میخام باشه گفت اگر بتونم بهت میدم ولی کیرت هم بزرگه هم کلفت گفتم میتونی نترس . خلاصه یکمی توی بغل هم عشق بازی کردیم و کیرم تو کسش شل شد و دراومد اب منی هم ریخته بود رو فرششون از روش بلند شدم مینو کیرمو نگاه میکرد انگار براش خیلی جذاب و هیجان انگیز بود گفت مجید لامصب خوب کیری داری دخترم زیرت حسابی حال میکنه خندیدم گفتم نه بابا مهتاب اصلا بهم درست و حسابی حال نمیده مینو گفت وای برای چی گفتم نمیدونم کسش درد میگیره کس نمیده گفت پس تو چکار میکردی این چند سال گفتم خب ناراحت نشی ولی منم مردم دیگه دلم سکس میخاد گفت پس دوست دختر داری گفتم اره دیگه چه کار کنم وقتی زنم بهم حال نمیده مینو گفت پس تو هم دیگه نباید دوست دخترتو بکنی باید فقط منو بکنی منم تو دلم گفتم اره باشه دوست دخرتامو بخاطر تو ول میکنم ولی در ظاهر گفتم قربونت بشم مینو جون باشه هرچی تو بخواهی ، اینطوری دلشو بدست اوردم . خلاصه براتون بگم انگار درهای بهشت به روم باز شده بود همش هم بخاطر خود زنم بود که توی سکس بی حال و بی رمق ولو میشد ازش ممنونم . دیگه شاید هر دو سه روز با یکیشون سکس میکردم و امیر رو هم میکردم .

نوشته: مجید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها