داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مهمونی خونه ی پسردایی دبیرستانیم

کلاس چهارم که بودم برادرم کلاس اول بود
رفتیم خونه ی داییم
پسر داییم که دوم دبیرستان بود گفت بچه ها بیاین باهم بازی کنیم
رفتیم تو اتاقش؛
کللللی عکس و مجله از هواپیماهای مختلف داشت که خیلی خوشگل بودن
یکی یکی بهمون نشون میداد
به داداشم یه ماکت هواپیما داد گفت که درستش کن
به منم گفت بیا اینور تر بشین تا واست مدلای مختلف هواپیما رو توضیح بدم
من کوچولو بودم و اون هیکلی بود ۴زانو نشست و منو جلو پاش گذاشت و مجله رو باز کرد جلومون جوری که جلوی دید داداشمو یخورده بگیره و شروع کرد توضیح دادن و منم با شوق گوش میکردم
یادمه یه لباس استقلال جنس لیز پوشیده بودم آخه فوتبالی بودم😅تازه یکسال بود به بلوغ رسیده بودم و سینه هام جوری که از رو لباس کاملا مشخص باشه بزرگ شده بود
همینطوری که داشت واسم توضیح میداد و من گوش میکردم…
یدفعه دیدم از رو لباس لیز جذبم دست کشید رو یکی از سینه هام😳
ضربان قلبم تند شد یهو ساکت شدم
ولی اون انگار که هیچی نشده و به روی خودش نیاره همچنان داشت توضیح میداد
از اونورم داداشم سوال می‌پرسید و بهش گفت نیم ساعت خودت تلاش کن و سوال نپرس تا بهت جایزه بدم.
متوجه شدم پس منم باید به روی خودم نیارم.
پس اینبار که بازم از روی لباس لیزم دست کشید رو جفت سینه هام
اینکه تاکید میکنم لیز چون لیز بودنش خیلی باعث میشد حس بهتری بگیرم و یادم مونده کامل. اینبار من خودمو به اون راه زدمو ازش راجب هواپیمای اون صفحه سوال پرسیدم.
اینبار اون یخورده داشت نفس نفس میزد و با نفس نفس تک کلمه ای جوابمو میداد.
حس خوبی بهم دست داده بود.برای اولین بار بود تجربش میکردم.انقد خوب که حتی به ترسم از اینکه اگر داداشم واکنشی نشون بده غلبه کرده بود.
اونم ‌که وقتی دید من واکنشی نشون نمیدم و منم داداشمو تشویق میکنم که سوالی نپرسه و حواسش به کار خودش باشه
اینبار مجله رو داد دستمو گرفت تو بگیرش و دو دستی محکم سینه هامو فشار میداد و میمالید
یکم بعد که باز خیالش راحت تر شد؛دستشو از بالا برد تو لباسمو سینه هامو اینبار از روی لباس مالید
وای… اولین بار بود همچین حسی تجربه میکردم.ضربان قلبم رفت رو هزار.نفس های اونم همینطور.
(منم همچنان بریده بریده صفحه عوض میکردم و سوال ازش می‌پرسیدم که داداشم شک نکنه)خوب که سینه هامو مالید یهو دست گذاشت رو کمرو منو به خودش نزدیک تر کرد.خیلی نزدیک.
یدفعه دیدم دستشو گذاشت بین پاهام.رو شلوارم.و شروع کرد به مالیدن کصم…شاید باورتون نشه ولی من تا اونموقع اصلا بین پاهامو کشف نکرده بودم😑😑حس عجیبی بود واسم…
بازم چیزی نمیگفتم.یهو سعی کرد دستشو ببره تو شلورام.شلوارم تنگ بود نتونست.دستشو گرفت زیر کونم که یخوردع بلند شم بعد یهو دستشو برد تو شلوارم.من عادت نداشتم هیچوقت شورت بپوشم انگار این موضوع خیلی هیجان زدش کرد چون یهو گفت آخ…
آخ گذاشتش رو کصم…حس کردم کصم ۲۰۰درجه تب داره…
میمالیدش…
آروم آروم و ناشیانه میمالیدش.یهو با صدای بلند گفت فکر کنم پاهات درد گرفت رو زمین بیا بشین رو پام.بلندم کرد گذاشتم رو پاهاش.راحت نبودم…آخه انگار یه برجستگی بزرگ زیرم بود.هی سعی میکردم تکون بخورم که جام بهتر شه ولی انگار اون از این تکون خوردن خوشش میومدو نمیذاشت کنار برم…من اون موقع واقعا نمیدونسم کیر چیه و چطوریه واسه همین نفهمیده بودم که چی بود…
همون طوری که داشت کصمو می‌مالید و من جابجا میشدم
یهو حس کردم زیرم یکم خیس شد.من فکر کردم دستشویی کرد😄😄واسه همین بدم اومد و بلند شدم سریع
ولی با کمال تعجب اینبار دیگه مقاومتی نکرد!سریع به داداشم گفتم بریم شام بخوریمو اونم پاشد و از اتاق خارج شدیم.
الان ۱۴سال از اون روز میگذره
و من همش یه چیز تو ذهنمه و نمی‌دونم جوابش چیه و میترسم از جوابش…
بنظرتون داداشم یادش مونده؟
چون اون موقع متوجه شده بودم که فهمیده ولی خودشو زده بود به اون راه و یخورده عصبانی ام بود ولی کاری نمیتونست بکنه.
واقعا نمیدونم
یادش مونده ینظرتون؟شما خاطرات کلاس اول دوم دبستانتونو چقد یادتونه؟
طولانی شد میدونم ولی واقعا واسم مهمه
ممنون میشم بگید…

نوشته: دائم الحشررررررر

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها