داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خونه تیمی

به عنوان نگهبان شرکتی تو یکی از بانک های خصوصی استخدام شدم محافظت یکی از ساختمون های سرپرستی بانک با من بود روزها با ارباب رجوع و مشتری و همکارها سر و کله میزدیم شب هم که همکارها میرفتن همونجا میخوابیدم و صبح روز بعد پست رو تحویل نگهبان شیفت مخالف میدادم تو اون سال ها تازه موبایل دست همه افتاده بود و دیگه تو مترو و اتوبوس هم فیلم و عکس سوپر بود که برات می اومد پشت شهرداری میدون امام خمینی فعلی هم مرکز فروش فیلم های جنسی قاچاقی بود اون سال ها خیلی جوون تر بودم و هنوز سکس رو تجربه نکرده بودم تو نیروهای خدماتی مون یه مرد میانسال بود که سواد صداش میزدیم فامیلیش سواد زاده بود و از ورامین میومد چند باری برام با گوشی عکس و فیلم فرستاده بود و یه جورایی معدن فیلم و عکس سکسی بود با این که زن و بچه داشت سر و گوشش میجنبید اما اصلا فکرش هم نمیکردم خودش خونه تیمی داشته باشه آخه کی به این قراضه پنجاه و دو سه ساله پا میده یواش یواش کار رو از تبادل فیلم و عکس کشوند به این که اگه اهلش هستی من سراغ دارم آدرس بهت میدم برو گفتم سواد کس شر نگو نفرستی خونه مردم ضایع بشم گفت عع کسخل تا حالا فکر میکردم اهلش نیستی اما برو اونجا یه خاله رویاست دو سه تا دختر داره سفارش تو رو هم بهش میکنم فردا روز استراحتت نیست مگه پنج بعد از ظهر اونجا باش من هم میام آدرس نزدیک فرهنگسرا بود سوار مترو شدم و جایی که گفته بود پیاده شدم کوچه ای که میگفت رو پیدا کردم اما چیزی که جلب توجه میکرد نصب چندتا دوربین روی تیرک های چراغ برق و دیوار یکی از خونه ها بود پلاک رو پیدا کردم یه در کرم رنگ بزرگ و خونه ای حیاط دار بغلش رو دیوار زده بود شرکت خدماتی … با دو دلی و کمی ترس در زدم خود سواد اومد جلوی در و در رو باز کرد بغل اون به اصطلاح شرکت یه شرکت خالی دیگه هم بود که نگهبان فضولش اومده بود وایستاده بود جلوی در با چهره ای عصبی و نگران به من نگاه کرد سواد گفت بهبه مهندس جان بفرمائید پرونده استخدامی بچه ها آماده است رفتیم تو گفتم شر و ور چرا میگی مومن گفت ندیدی مخبر محل وایستاده بود جلو در اون دوربین ها رو از ترس پلیس ما گذاشتیم اینجا رو هم به اسم شرکت خدماتی ثبت کردیم گفتم تو دیگه چه جونوری هستی بابا داخل شدیم و جالب بود ورودی کاملا شبیه به یک شرکت خدماتی بود البته خونه رو به اون شکل در آورده بودن پشت میز خانم میانسالی که حدودا چهل و دو سه ساله بود نشسته بود خودش رو رویا معرفی کرد و دست داد من که تا حالا سکس رو تجربه نکرده بودم با دیدن مانتو بازش و چاک سینه اش کیرم راست شد خندید شماره اش رو بهم داد و گفت سواد خیلی تعریف شما رو کرده و سفارشی هستی امروز شانست یکی از دخترام نیست رفته خونه مشتری اما دوتا دارم براتون هر کدوم رو خواستید بفرستم اتاق چند لحظه بعد دوتا خانم با شرت و سوتین جلوم بودن معرفی کرد و گفت لاله خانم فقط از جلو اجازه سکس میده اما دختر شمالی مون زهرا خانم از پشت هم میده فقط اگه از جلو و عقب بخواهید رابطه داشته باشید نرخ میره بالا لاله ظاهرا از من زیاد خوشش نیومده بود شاید به خاطر ته ریشی بود که داشتم البته خوب تازه از زیر کیر مشتری اومده بود بیرون و معلوم بود داغون هم شده گفتم با دختر شمالی تون میرم فقط اون آقا قراره جلوی در بشینه مشتری که با لاله بود نرخ رو حساب کرد و رفت از سر و وضعش مشخص بود کارگره شاید هم از قسط اونجور لباس پوشیده بود که کسی شک نکنه رویا گفت آقا محسن محافظ ماست بعضی مشتری ها میبینی پول نمیدن یا مشتری رو اذیت میکنن ما هم مجبوریم یکی رو داشته باشیم مراقبون باشه سواد که همیشه نیست نگاهی به زهرا انداختم بدک نبود از نظر سنی که از من چهار پنج سالی بزرگتر بود سینه های بزرگ و باسنی بزرگتر نمیدونم چرا یهو احساس گناه تمام وجودم رو گرفت تو مترو هم به همین فکر میکردم تو این کاره نیستی، این کار گناهه، اسمش زناست پدر ومادرت بفهمن آبروت میره چند سالی میشد مجردی زندگی میکردم و دیگه واقعا تحمل نداشتم شرایط مالی هم برا ازدواج خوب نبود یه نگهبان شرکتی مگه چقدر در میاره پدرم هم اهل کمک نبود چیزی هم نداشت که بخواد کمک کنه تو همین فکرا بودم که زهرا دستم رو گرفت و صورتم رو بوسید و گفت کجایی بریم؟ رویا به محسن گفت محسن جان آقا مطمعنه شما بی زحمت برو تو کوچه باش سر و گوشی آب بده امن باشه بزار مهمونمون هم راحت باشه سواد اینجاست محسن با اخم و تخم خارج شد و در کوچه رو محکم بست سواد گفت پسره بیشعور رو ببین ها بعد سیگاری روشن کرد و به لاله و رویا هم داد رویا رفت آشپز خونه تا ناهار درست کنه سواد هم نشست بغل لاله و رونش رو نوازش کرد خودم رو زدم به بیخیالی گور پدر گناه و … از کون زهرا نمیشد گذشت لباس هاش رو که در آورد من هم لخت لخت شدم و دراز کشیدم گفت کاندوم بزنم گفتم میشه یه خواهشی ازت کنم با تعجب نگاهی کرد و گفت بفرمائید گفتم میخوام اول حسابی برام ساک بزنی فقط موقع ساک زدنت دوست دارم سیگار بکشم مشکلی که نداری تعجب کرد گفت سیگار ؟ گفتم آره سیگار نعنا راستش به روش نیاوردم تو فیلم دیدم و فکر میکردم خیلی حال بده گفتم بی زحمت این سیگار رو بده روشن کنن فندک یادم رفته بیارم بگو زیر سیگار هم بدن رویا با تعجب پرسید مگه کارتون تموم شد که میخواد سیگار بکشه گفت نه این اینجوری حال میکنه رویا سیگار رو با شعله اجاق گاز روشن کرد و یه نعلبکی هم داد دست زهرا ، زهرا در رو بست و اووووف چه ساکی میزد بی شرف حرفه اییییی به زور داشتم خودم رو نگه میداشتم و با سیگار کشیدن یه جوری ذهنم رو مشغول میکردم اندام زهرا اون کون و پستون های بزرگش من رو یاد زن بابام مینداخت که ازش متنفر بودم تو عالم رویا فکر کردم معصومه زن جنده بابام جلوم دراز کشیده و داره ساک میزنه سیگار که تموم شد گفتم اون کیف رو بهم میدی کیفم رو باز کردم داخلش آب معدنی و آدامس بود تعارف کردم نخواست کمی آب خوردم و آدامس جویدم که مزه سیگار بره کمی هم عطر زدم که بو اذیتش نکنه گفتم خوب خوشگل خانم حالا با کون بشین روش وقتی بلند شد تا روی کیرم بشینه دیدم اوه اوه چه کس ترکیده ای داره فکر کنم از صبح به سه چهار نفر داده بود به روش نیاوردم سوراخ کونش بر خلاف کسش تنگ بود و بدون تف تو نمیرفت چهار دست و پا شد و گفت برو عقب گفتم بدون کاندوم میخوام از پشت بزارم سر تکون داد کیرم رو با آب دهن تف مالی کردم و آهان حالا برای اولین بار داشتم جنده میکردم کیر بیچارم تازه تو بیست و هفت سالگی داشت رنگ کس و کون میدید تا نصفه که دادم تو چنان اوفییی گفت که داشت آبم میومد چهره معصومه زن پدرم باز اومد جلوی چشمم و دیگه به زن بیچاره رحم نکردم تا ته دادم تو و چند بار عقب و جلو کردم پستون هاش رو گرفتم بدش اومد اما برام اهمیتی نداشت احساس میکردم دارم از معصومه انتقام میگیرم بدون این که به حس اون زن بیچاره فکر کنم محکم تر و تندتر عقب و جلو میکردم و با یک فرو کردن عمیق جیغ کوتاهی کشید و روی زمین ولو شد یادم رفت بگم تخت نداشتن و مجبور بودیم روی زمین کار رو انجام بدیم تخت نذاشته بودن تا اگه پلیسی چیزی اومد نگه تخت دو نفره تو شرکت خدماتی چی میخواد بگذریم زهرا که دمر روی زمین افتاد با دو دست حسابی پستون هاش رو فشار دادم گوشش رو مکیدم گردن و کتفش رو بوسیدم بعد موهاش رو دور دستم حلقه کردم و با تمام زورم آبم رو توی کون گنده اش خالی کردم که صدای آخ و اوخش در اومد کنارش ولو شدم و گفتم کاندوم رو بکش برم سراغ کست دیدم بغض کرده و با نفرت عجیبی بهم نگاه میکنه اصلا اون لحظه فکرش رو هم نمیکردم که دارم به یک زن و احساساتش آسیب میزنم من بار اولم بود با یه زن اونم بزرگتر از خودم وارد رابطه میشدم و از نظر من اون یه جنده بود و وظیفه اش تامین خواسته های من در ازای پول … گفت اگه بخواهی ادامه بدی مبلغ میشه دو برابر گفتم یعنی چی مگه کامل نمیدی گفت خاله رویا مگه باهاتون صحبت نکرد هر بار ارضا شدنتون کار رو تموم میکنه و هر چقدر بخواهی ادامه بدی به مبلغ اضافه میشه اشک رو که تو چشاش دیدم احساس شرمندگی کردم با انگشت گوشه چشمش رو پاک کردم و صورتش رو بوسیدم گفتم ببخشید اختیارم رو از دست دادم تو من رو یاد یه نفر انداختی اگه اذیتت کردم معذرت میخوام گفت مهم نیست ماها عادت داریم بزنم کاندوم رو گفتم اگه خودت میخوای بزن قول میدم دیگه اذیتت نکنم خوب زن بیچاره مگه میتونست بگه نه اون پول میخواست و منم که حواسم نبود داغونش کردم میخواستم حس کس کردن رو هم تجربه کنم کمی لب به لب شدیم با یک دست آروم سینه ها و با دست دیگه چوچولش رو بازی میدادم گفتم خوب بشین روش که زیاد اذیت نشی به پشت دراز کشیدم کاندوم رو کشید روی کیرم که باز حسابی شق شده بود کیرم رو گرفت و توی کس گل و گشادش جا داد پنج شیش دقیقه ای بالا و پایین میشد من هم به لمبرهای کونش ضربه میزدم و گاهی سینه هاش رو میمکیدم دیدم نه فایده نداره درازش کردم و پاهاش رو انداختم رو شونه هام کیرم رو یه ضرب کردم تو کسش که چشاش رو بست و لبش رو گاز گرفت فهمیدم خوب خانوم اینجوری فرغونی دوست داره چند لحظه هم تو اون حالت کردم توش بعد روش دراز کشیدم اون سینه های بزرگ رو به یاد معصومه حسابی مکیدم و لیسیدم یکم لب بازی و زبون بازی باهاش کردم انگشت های دستام رو تو انگشتاش گره کردم و آخرین فشارها رو هم دادم و دیگه تقریبا بیهوش افتادم روش آهی کشید موهام رو نوازش کرد و صورتم رو بوسید گفت تموم شد کارت من هم پیشونی اش رو بوسیدم و گفتم عالی بودی دختر بازم ازت معذرت میخوام ممنونم ازت بعد آروم در گوشش گفتم شماره ات رو بهم میدی نمیخوام رویا حق دلالی بگیره دفعه بعدمیخوام بیایی خونم میتونی بیایی پرسید کجایی گفتم مولوی گفت عع چه جالب نزدیکیم که خوشحال شدم و گفتم تو کجایی گفت امام حسین چپ چپ نگاهش کردم و یکی زدم روی کونش گفتم مسخره کردی گفت شوخی کردم شماره اش رو گفت ۹۳۶۵۲… شماره رو حفظ کردم دوباره بوسیدمش لباس پوشیدم و برای تسویه رفتم پیش رویا رویا پول رو گرفت و گفت ببخشید …آقا میبینید که اینجا دارم اجاره میدم نرخ دخترها هم کمی بالاست سر همون نرخ هامون گرونه چیزی نگفتم کفش هام رو پوشیدم خداحافظی کردم و رفتم سواد هم تا اون موقع رفته بود چون حسابی دیرش میشد نزدیک ده شب گوشی ام زنگ خورد سواد بود گفت خوش گذشت مهندس دیدی چرت نمیگفتم گفتم عجب کونی بود بی پدر سواد این خونه هم میاد گفت بچه خودت رو وابسته اش نکن بیچاره میشی ها دو سه روز گذشت و مرخصی گرفتم زنگ زدم به زهرا و خودم رو معرفی کردم اول ناز میکرد گفتم دختر من بخاطر تو مرخصی گرفتم وقتی گفتم حاضرم چقدر پول بدم قبول کرد و شبش خونم بود در واحد رو که زد در رو باز کردم وقتی اومد تو دستم رو بردم جلو که باهاش دست بدم دست داد و دستش رو بوسیدم بعد همونجا چسبوندمش به در و حسابی ازش لب گرفتم کفش هاش رو که در اورد اون منو سمت دیوار هل داد و حسابی بوسید و شروع کرد به لخت کردنم بعد جلوم نشست و یکم ساک زد گفت بریم اتاق گفتم نه اول بریم حموم لباس هاش رو در آوردم و رفتیم حموم زیر دوش سیگاری روشن کردم اونم نشست روی چهار پایه و حسابی برام ساک زد جوری که هونجا آبم اومد سریع دهنش رو از روی کیرم ور داشت و آبم پاشیدکف حموم حس نعشه گی داشتم و حتی کمی لرزیدم متوجهه شده بود بخاطر همین با لیف و بدن شور شروع کرد به شستن من و بعد هم پشم کیرم رو اصلاح کرد سر حال تر که شدم دوباره زیر دوش لب به لب شدیم گفت اه اه و تف انداخت روی زمین گفتم چته گفت مزه سیگار گفتم راس میگی کمی آب قرقره کردم برگردوندمش و گفتم بریم گفت برو کیرم رو روی کسش تنظیم کردم و دادم تو اینبار انگار تنگ تر شده بود با لذت وصف نشدنی از پشت توی کسش تلمبه میزدم و آروم آخ و اوخ میکرد چند دقیقه بعد با حوله خشکش کردم و رفتیم روی تخت پستون های گندش رو به دهن گرفتم و حسابی مکیدم و کیرم رو که حسابی کلفت و شق شده بود تو کسش عقب جلو میکردم گفتم برگرد دختر که از اون کون رویایی ات نمیشه گذشت کونی که تا صبح شاید چهار بار کیرم رفت توش و خالی شد فرداش هم با من بود و پول خیلی خوبی بهش دادم تقریبا حقوق یک ماهم رو وقتی داشتیم جدا میشدیم من رو بوسید و گفت مواظب خودت باش با هر کسی هم نپر چند روز گذشت بهش زنگ زدم ببینم آخر هفته چه کاره است جواب نداد یک ماه دو ماه چهار ماه شماره رویا رو گرفتم گفت زهرا دیگه با ما کار نمیکنه اما سه چهار تا دختر جدید آوردم عکس میفرستم برات روز بعد سر کار به سواد گفتم زهرا چی شد گفت هیچی یهو به سرش زد رفت مشهد آب توبه بریزه سرش گفتم زر نزن بابا کجاست دختره گفت خودش بهم گفت میخواد دست از این کار بکشه میخواد بره رستوران کار کنه ظاهرا صیغه یه رستوران چی تو راه آهن شده طرف بهش قول ازدواج داده گفتم شر و ور چرا میگی فیلم فارسیه مگه بهمن مفید و ناصر ملکن مگه گفت بچه من از کجا بدونم کجاست برو پیداش کن سال ها گذشت و نفهمیدم اون زن چی شد و الان کجاست بگم براتون ترتیب رویا رو که بد میلفی بود رو با یک میلیون اون زمان دادم که تقریبا یک سوم حقوق اون سال ها بود با چندتا از دختراش هم خوابیدم اما تا همین امروز هیچ زنی و هیچ سکسی مثل اون سکس بار اول نشد که نشد

نوشته: Iraj mirza.sani

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها