داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس من و همکارم تو فروشگاه

سلام بر جقی ها انجمن کیر تو کس البته بعضی ها
خاطره سکس من از جای شروع شد که من تو فروشگاه زنجیره ای شروع به کار کردم و برای افتتاحیه یک شعبه رفتیم برای چیدمان اجناس تا روز افتتاحیه شعبه که رفتم تو نخ کف صندوق زن که امده بود تا شد که میخواستیم بریم خونه برگشتم یه نگاه خریدارانه به اون زن که اسمش شیما بود مخفف نوشتم کردم یه ساپورت مشکی جذب با سینه سایز ۹۵بود کردم گفتم میشه یه روز من این بکنمشش و بلاخره شدد تاا رفتیم برای افتتاحیه یک شعبه جدید که از شانس خوب من شیما به عنوان صندوق دار امد شروع به کار کردیم فقط بگم کس بود کسس

روز رفت امد تا بیشتر اشنا شدیم شماره رد بدل کردیم تلگرام چت کردن تا دیگه شروع کردم به تیکه انداختن بهش یواش یواش مخش زدن برای گایدنش یکی از هم کار من فهمید تو کفشم اونم یه جورایی شماره دادن بهش گفتم این باید بکنیم تا یه روز شیما گفتم صندوق میزد تو فروشگاه درباره سایز سینه پرسیدم که دیدم پرو تر از این حرفاس دیگه مطمئن شدم کسوو کس میده خلاصه یه روز رفیقم بیرون فروشگاه بودیم دیدم ناکس تو تلگرام از شیما عکس سینهاش گرفت اوف پرام ریخت وقتی سینهای نوک صورتیش دیدم سینهاش گنده بود ما هم ازم جذب کردیم و تو تلگرام صحبت به سکس باز کردم رفتم رو مخش تیکه انداختن تا عکس سینهاش برام فرستاد بعد رو مخش رفتم عکس کسس نازش صورتیش کس گنده داشت جاتون خالی دیگه تیریپ عشق ریختم باش خرش میکردم شبها موقع که میخواست بره لباس عوض کنه میرفتم طبقه دوم فروشگاه دست شویی و رختکن یکجا بود یه دیوار جدا بود میرفتم هر شب میمالوندمشش لب میگرفتم ازش روم بیشتر شد دست میبرم روی ساپورت کسش میمالیدم تو تلگرام رو مخش کار کروم که سکس کنیم یادش بخیر بهش میگفتم دو لنگ باز کنیم ?از من اصرار اون انکار دیدم راه نمیده تا کی مالیدن لب تا یه روز که سرپرست کون گشاد فروشگاه رفته بود بیرون من موندم شیما م چند روز باهاش مثلا قهر کردم محل سگ بهش نمیدادم تا انروز من او بودیم که سرم تو گوشیم بود امد جلوم برا خایه مالی منم محلش ندادم ولی یکم حواسم بود که از دستم نپره خلاصه امد خایه مالی گوشم گرفت از من گفت کیه باش پیام بازی میکنی گفتم تو چیکار داری تو که بهم نمیدی بکنمت خلاصه رفت دیدم داره میره طبقه بالا فروشگاه پله اهنی بود پاهاش محکم میکوبید تا متوجه شدم داره میره بالا تو رختکن بهم فهموند گفتم بیا که بکن بکن شروع شد بعد چند دقیقه منم رفتم بالا تو دست شوی رفت بود منم رفتم گفت دقیق عین این حرف زد گفت اگر کسی بیاد جوابش من بدم این حرف زد خودش شلوار و شرتش کشید پاین منم کیرم باد کرده بود یه شرت سفید پاش بود زیپم کشیدم پاین شرتم بروم زیر تخمم کیرم انداختم بیرون یه تف زدم سر کیرمم یکم مالیدم گذاشتم دم کسش فرو کردم تو کسششش بلاخره کردمش کیرم تو کسش بود کسش تنگ داشت شیما خم شده بود منم تلمبه میزدم تو کسش داغ و تنگش واقعا تنگ بود که بعد گایدنش بهش گفتم چه کس تنگی داری من ابم زود میاد بعد چند تا تلمبه ابم امدد سریع از کسش کیرم کشیدم بیرون شیما م خودش جمع جور کرد رفت دستش شصت رفت پاین منم بعد چند دقیقه رفتم پاین ان روز گذشت دیدم کسش کردم ولی نچسبید تا شد که یک روز با هم هماهنگ کردیم من اف بودم و شیما شیفت بعد ظهر بود نقشه کرده بودیم انروز ببرمش خونه من که مادرم و داداچم رفته بودن مسافرت پدرم صبح زود رفت سر کار اول صبح بود شروع کردم بهش زنگ زدن یکم نا امید شدم بعد چند بار زنگ زدن گوشی جواب داد خواب بود گفت کجای که گفتم خونه منتظر بیام دنبالت بیارمت خونه رفتم دنبالش اوردمش خونه امد نشست روی مبل رفتم تو یخچال براش توت فرنگی اوردم جلوش گذاشتم یکم خورد بهش گفتم پاشو میخوام بکنمت بلند شد رفتیم تو اطاق رخت خواب پهن بود خوابید شلوار و شرتش در اورد منم لخت لخت شدم نمیدونم چرا پیراهنش در نیورد تا سیناهش بیفته بیرون از روی لباس سینهاش انداخت بیرون روی سوتینش ما هم رفتیم سراغ اصل کاری کسشش بازم جاتون خالی کیرم سیخ کرده بود تف زدم شیما م لنگاش داده بود بالا من رو زانو جلو کسشش چه کسیی هوفف چه روزی شد ان روز خلاصه گذاشتم تو کسشش تلمبه میزدم شیمام زیرم بعضی وقتی با دستاش پشت میمالید بعضی وقت پاهاش قفل میکرد دور کمرم تا کیرم بیشتر تو کسش بره اینم بگم کیرم کلفت فلان بلان سانت نیست متوسط ولی خوبه به اندازس که یه کس به نفس نفس بندازه منم که ابم زود میاد داشتم از کس میکردمش متوجه شدم ابم داره میاد چند تا لمبه تند تر زدم کشیدم کیرم بیرون ابم ریختم رو دسمال کاغذی که م صم بهم گفت چه بی جنبه یعنی تیکه انداخت بهم که ابت چقدر زود امد ابم با دسمال پاک کردم خشک کردم بهش گفتم یک بار دیگه بکنم اونم چشماش روی هم گذاشت یعنی بکن کیرم راست بود تف زدم گذاشتم تو کسش تلمبه زدن این دفعه بیشتر شد زمان گایدنش که به نفس نفس افتاد بهم میگفت تموش کن کیرم تو کسش جلو عقب میکردم بعد یلد سینهاش افتادم تلمبه زدن قطع کردم رفتم سمت سینهاش شروع کردم خوردن وقتی سینهاش میخوردم باد میکرد نکش و باز رفتم به تلمبه زدن کیرم تو کسش بود گایدمش گایدمش کلافه شده بود تا متوجه شدم ابم داره میاد کشیدم بیرون ابم خالی کردم رو دسمال کاغذی و خوابیدم یه سمت شیما م یه دسمال گذاشت رو کسش لاپاش بست رفتم کنارش خوابیدم بهش گفتم تخممم بمال اونم مالید رفتم بغلش یه بکن بکن حسابی تجربه کردم باهاش شیما م زن بود بعد چند روز یهوی گفت حامله شده خایه من جفت کرد رنگ روم پریده بود همکارم بودیم تا شد گفت پریود شده خیالم راحت شد کارم درست انجام داده بودم گایدمشششش حسابی ولی خایهام جفت کرد تا دیگه اون رفت یک شعبه دیگه من موندم تنهایی این داستان طولانی کاملا حقیقی جزئ خاطره من ارادت مند شاهرخ?‍♂️

نوشته: شاهرخ

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها