من و رزیتا تو خونه جدیدم (2)

… لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

بلند شدم و گفتم: من برم آب که گرم شد صدات میکنم. رفتم تو حموم و آب و باز کردم و رو همون صندلی پلاستیکی که با خودم آورده بودم نشستم اونقدر خسته و بی‌حال بودم که نای ایستادن نداشتم. آب که گرم شد اول تنظیمش کردم که ولرم شه بعدش در و وا کردم گفتم: آب گرم شد. اونم خیلی زودی همنطور لخت پرید تو حموم و رفت زیر آب. من همینطور نشسته بودم. تو حموم چیز زیادی نبود. یه صابون بود و یه شامپوی کوچیک که از یه هتل برش داشته بودم و یه حوله اندازه نیمه و یکم روغم بادام بچه که برا چرب کردن کاشیای حموم آورده بودم، بود که از دفه قبل مونده بود. رزیتا خودشو زیر آب گرفت و موهاشو زیر یه بسته نایلونی کرده بود. پرسیدم: اینو از کجا پیدا کردی؟ خندید و جوابداد: همیشه تو کیفم یکیشو دارم. منم خندیدم و با خستگی به دیوار تکیه دادم. همونطور که آب رو بدنش میریخت پرسید صابون کجاست؟ گفتم: پشتت رو زمین. برگشت و خم شد که صابونو برداره چشام چارتا شد. آخه میدونین معمولا باسن زنا وقتی خم میشن مثلثی میشه و مال رزیتا گرد و قلمبه شد. قلبم کم مونده بود بایسته، چون چن بار تو اداره همین کارو کرده و من خودمو سخت نگهداشته بودم که دست بهش نزنم اما الان لخت مادرزاد جلوم پهن شده بود! دست گذاشتم رو گردی باسنش و لمسش کردم. اونم فک کنم تا تهشو خوند و همنطور مکث کرد. لبمو گذاشتم رو تپلش جائیکه هنوز اثر انگشتام روش بود اونم یه آخی گفت و بلن شد. پرسیدم: دوس داری ماساژت بدم؟ خنده ای کرد و جوابداد: نیکی و پرسش! صابونو ازش گرفتم و از زیر دوش کشیدمش بیرون و حسابی با صابون سرتاپاشو مالوندم. بعد دستاشو به دیوار تکیه دادم و شروع کردم با دستام ماساژ دادنش. صابون کف کرده بود و باعث میشد دستام راحت رو شونه‌هاش لیز بخورن. کیرمو چسبونده بودن به باسنش و این یه حس خیل خوب داشت هر چند هنوز کیرم انطور که باید راست بشه راست نشده بود. دستامو جلو بردن و سینه‌هاشو ماساژ دادم و با همون کف نوکاشونو کشیدم. کم کم نفساش عمیقتر میشدن. همونطور که شکمشو و کمرشو ماشاژ می دادم رسیدم به باسنش. دستامو دورانی رو باسن نرمش کشیدم و زیر تپلاشو گرفتم و دستمو آروم بردم لای کونش و دور مقعدش و یواشکی نوک انگشتمو کردم تو اونجا. یکم کمرشو جم کرد ولی بعدش خودشو شل کرد. دست دیگرمو بردم و کس قشنگشو مالوندم و اونم با کمرش همکاری میکرد. اما انگشتم تو مقعدش بود. آروم درحالیکه داشت کمرشو تکون میدد خودشو عقب برد و رفت زیر دوش گفت: با کسم ور نرو همچین جرش دادی که نمی‌تونم حسش کنم. از زیر آب بیرونش آوردم و دوباره دستاشو به دیوار تکیه دادم و صابونو رو کونش کشیدم و به کیرم که دیگه دوباره بیدار شده بود زدم و خودمو چسبوندم بهش. کیرم دوبار لیز خود رو رفت لا پاش و اونم یه آه کشید. بعد مثه اینکه چشش به اون روغن بادام خوردش و گفت: روغن بچس؟ سری تکون دادم اونم منو نشود رو صندلی پلاستیکی و و با یه کاسه آب کیرمو شست و روغن بادامو ریخت روشو و با دستش مالوند به سرشو و کلش و بعدش یکم از روغنو ریخت رو چاک باسنش و با دستش دور مقعدشو چرب کرد و بعدش اومد طرفمو پشتشو به من کرد و خم شد بشینه رو کیرم ولی با احتیاط با دستش کیر روغن مالی شدمو گرفت و با اونیکی دستش شونمو، منم با دودستم تپلای کونشو گرفته بودم که یهوی یه اتفاق بد نیافته خودش کیرمو دم مقعدش گذاش و اروم نشست روش و کیرم اروم چرخید تو مقعدش یه آه بلن کشید ولی کارشو ادامه داد به نحوی که کیرم تا نصفه رفت تو مقعدشو بعدش کیرمو ول کرد و نشست تا تهش روش. یه آه بلن کشید و آروم دوباره بلن شد. منم با دستام بلندش کردم تا زیاد فشار بهش وارد نشه. اما اون تو کارش وارد بود. معلوم بود قبلا زیاد از پشت سکس داشته. در ضمن بعضی از زنا از پشت بیشتر ارگاسم میشن (البته نه تو ایران) هر چند من با دو سه تا دختر سکس از پشت داشتیم ولی اونا حتی اجازه به یک دهم اینم نداده بودن. بگذریم رزیتا داشت خودش بلن میشد و مینشست حالا دیگه کیرم راحت تو مقعدش جاکرده بود. وختی دیدم خسته شده گفتم بیا یکم جامونو عوض کنیم. سریع برگردوندمش و یه پاشو گذاشتم رو صندلی و خودشو تکیه دادم به دیوار و یکمم روغن دوباره زدم به سر کیرمو لب کونشو باز کرد و کیرمو با یه فشار تلپی کردم تو مقعدش و شروع کردم به تلمبه زدن. فک کنم دو سه بار که تلمبه زدم رزیتا ارگاسم شد چون محکم مچ دستمو گرفت و یه جیغ کوچیک زد ولی من هنوز داشتم تلمبه میزدم که یهو حسش اومد فک کنم اثر داروها داشت میرفت. محکم کمرشو گرفتم و درحالیکه تن تن تلمبه میزدم نفس نفس زنان پرسیدم: داره آبم میاد چکارکنم؟ با خماری و بی حالی داد زد: فقط تموموش کن. یکی دو تا که تلمبه زدم وختی دیدم داره آب میاد کیرمو از تو کونش بیرون کشیدم و با دستم شروع کردم به جلق زدن و یهو با فشار ریختم رو باشنشو مقعدش که الان قرمز شده بود. اونم با دستش کیرمو گرفت و کشید رو باسنش. دیگه اینا کارای روانی بودش. پشتش زانو زدم و نشستم و سرمو رو باسنش گذاشتم به لرزیدن کونش که هنوز از تلمبه های من تکون میخوردن چشم دوختم. هر دومون نای حرف زدن نداشتیم. آب گرمو باز کردم تا یه آبی بهمون بخوره و یکم حال بیایم. وختی یکم خودمون پیدا کردیم یه نیگا تو صورتم انداخت و لبخندی زد و گفت: یه جوری از عقب و جلو جرم دادی که تا یه ماه نمیتونم بهت بدم. یه خنده بهش تحویل دادم و با کف دستم چن تا به باسنش زدم و گفتم: تا این هست حالا حالاها کار داریم.