داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

همکارم و زنش

سلام دوستان سامان هستم ۲۹ سالمه مجرد هستم داستان از جایی شروع شد که با محمد همکارم گاهی حرف های سکسی میزدیم محمد دو سال از من بزرگتره و متاهله حدود ۵ ساله با الهام ازدواج کرده و الهام خیلی خوشگل و اندام خیلی سکسی داره قد ۱۷۰ اندام توپر و سایز سینه ۸۰ واقعا عالیه البته اینو بگم محمد خودش هم یا اینکه متاهل بود ولی دختر بازی میکرد ولی چیزی به زنش نمیگفت ولی واسه من تعریف میکرد منم از رابطم با دوست دخترم مریم با اون صحبت کرده میکردم .
داستان از اینجا شروع شد که به محمد گفتم پنجشنبه شب تولد یکی از دوست های مریمه و منو مریم میخوایم بریم که محمد گفت اوکی کن منم بیام و من به دوست دخترم (مریم) زنگ زدم و گفتم یکی از همکارام هم میخواد بیاد تولد که اونم گفت به دوستش زنگ میزنه وخبر میده خلاصه با محمد تو شرکت منتظر تماس مریم بودیم که حدود یک ربع بعد بهم زنگ زد و گفت که دوستش قبول کرده ولی گفت که محمد نباید تنها بیاد و با دوست دخترش باید باشه اخه کسی تنها نیست اونجا اخه همه با دوست دختر هاشون هستن محمد کنار من بود و گوشی رو گرفت با مریم صحبت کرد گفت من با خانومم میخوام بیام ولی تو به دوستت بگو باشه با دوست دخترش میاد مریم هم گفت باشه اوکیه تشریف بیارین.
خلاصه به این فکر میکردم قراره الهام (زن محمد) هم بیاد اخه قبلا الهام رو فقط گاهی جلو شرکت دیده بودم که با ماشین میومد سراغ محمد ولی واقعا همیشه به این فکر میکردم که چقدر خوشگله و محمد چقدر خوش سلیقه است و قراره بیاد تو مهمونی ببینمش یه جورایی خودم هم خیلی دوست داشتم با الهام تو مهمونی باشم اخه واقعا خوشگل بود.
پنجشنبه شد و حدود ساعت ۷ بود که محمد گفت با خانومش داره میاد دنبالم منم به مریم زنگ زدم گفتم آماده بشه و اسنپ بگیره بیاد پیشم (من کرج خونه مجردی دارم) مریم رسید حدود ۱۰ دقیقه بعد محمد هم رسید خلاصه رفتیم تو ماشین کلی با محمد و الهام احوالپرسی کردیم واقعا الهام حسابی به خودش رسیده بود همش تو کفش بودم. رسیدیم با باغی که تولد دوست مریم بود ما چهارتا حسابی باهم گرم و صمیمی شده بودیم و محمد گفت بچه کافیه یکم به تولد برسیم و مشروب رو اورد اونجا هرکس دوست داشت میخورد بعضی ها هم نمیخوردن به این فکر میکردم الهام میخوره یا نه اخه اونا فقط زن و شوهر بودن بعدش محمد دیدم که واسه چهارتامون پیک رو پر کرده و هر چهارتا باهم حسابی مشروب خوردیم و با بقیه مجلس رو گرم کردیم خلاصه خیلی خوش گذشت الهام واقعا لباس های سکسی پوشیده بود مثل بقیه اصلا فکر نمیکردم با محمد انقدر راحت باشه چهارتایی باهم میرقصیدیم گاهی منو الهام دوتایی و محمد هم با مریم میرقصید تا اخر شب موقع برگشت تو ماشین الهام و مریم باهمون لباس های سکسی بودن و من گاهیی راست میکردم واسه الهام ، به محمد گفتم بریم خونه ما فردا میری الان دیروقته(خونه اونا تهران بود) الهام و محمد هم قبول کردن رفتیم رسیدیم و تو خونه هم الهام و مریم لباس راحتی پوشیده بودن الهام و مریم هردو با تاپ و دامن بودن واقعا اندام الهام دیونم میکرد بعد منو مریم رفتیم تو اتاق خواب ، محمد و الهام هم تو اتاق کناری رفتن که بخوابن اونشب حسابی راست کرده بودم مریم رو لخت کردم گفت دیوونه تو که میخوای سکس کنی چرا اینا دعوت کردی گفتم خب ما سکسمون میکنیم کاری به اونا نداریم (اخه مریم اوپن نبود) گفت نمیتونم دردم میگیره یهو صدامون میشنون منم گفتم خب اشکال نداره بشنون بعد اروم از کون میکردمش یهو تلمبه هام تند کردم مریم دیگه نمیتونست تحمل کنه و صدای ناله هاش بلند شد که محمد بهم پیام داد خوب داری حال میکنی ها با استیکر خنده به مریم گفتم ببین مشکلی نیست اونشب تا صبح ۳بار مریم از کون کردم و هر بار حسابی اه و ناله میکرد و میگفت تندتر بگا عشقم حدود ساعت ۴ بود دیگه خوابیدیم حوالی ساعت ۱۱ بود دیدم الهام اومده میگه پاشید دلاورهای شبکار روزخواب بیدار شدیم و الهام نهار و صبحانه رو یکی کرده بود غذا رو خوردیم بعد اونا رفتن منو مریم موندبم که مریم گفت التن سکس میچسبه که حسابی جیغ بزنم بعد لخت شدیم و سکس کردیم باز و دوش گرفتیم.
بعد گذشت و محمد بهم زنگ زد و گفت الهام میگه امشب با مریم شام دعوتید که زنگ زدم مریم گفت نمیتونه باباش اینجاست بعد محمد گفت خب خودت تنها بیا الهام غذا زیاد درست کرده منم از خدا خواسته سوئیچ برداشتم و رفتم وقتی رسیدم خونه واقعا تعجب کردم الهام با یه ساپوت نازک مشکی که رنگ پوستش مشخص بود و یه تاپ باز کل سینه هاش میشد دید البته توی سوتین سکسی قرمز هموجا حسابی راست کرده بودم بعد شام خکردیم محمد هم شراب اورد سه نفری خوردیم بعد محمد گفت اونشب خوب با مریم سرو صدا میکردی ناقلا من گفتم من سرو صدا نمیکردم اون سرو صدا میکرد الهام گفت خب تو صداشو دراورده بودی همش میندازی گردن مریم بیچاره بعد سه نفری حسابی خندیدیدم که محمد گفت مریم خودش دوست داشته که سامان صداشو دراره بعد الهام گفت نه اینکه شما مردا دوست ندارید بعد گفت انصافا سامان تو بیشتر دوست داشتی یا اون محمد گفت خب معلومه اون منم تایید کردم حرف محمد رو که الهام گفت ولی الان که اینجور نشون نمیده دیدم نگاهش به کیر راست شده منه محمد گفت خب معلومه اونشب یادش میاری میخوای سامان دلش نخواد (همه میدنستیم که واسه الهام راست کردم ) بعد گفتم بیخیال بشید که الهام گفت نمیشه باید ثابت بشه کی خواسته گفتم اصلا من دلم خواست راحت شدی بعد یهو الهام گفت معلومه دیگه الانم دلت میخواد مشخصه بعد محمد تو همین حین گفت الهام جون عزیزم تو دلت نمیخواد گفت چرا عزیزم میخوام ولی الان من میخوام و سامان تو چی میخوای؟محمد گفت پس راحت باشید دیگه من فعلا نمیخوام بعد یهو الهام اومد پیشم نشست لب گرفتیم محمد گفت برید تو اتاق راحت باشید بعد بهم چشمک زد که یعنی ببرش تو اتاق من رفتم تو و الهام اومد در هم بست و حسابی لب گرفتیم بعد الهام رو لخت کردم و اونم منو لخت کرد واقعا تو کف الهام بودم الان دیگه تو دستای من بود گفت همونجوری که مریم میگاییدی منو بگا بعد واسم ساک میزد بلندش کردم و رو تخت پاهاشو داد بالا حسابی کوسش رو خوردم بعد کیرن رو گذاشتم یهو تا ته فرو کردم گفت جون محکم بزن همینور که تلمبه میزدم سینه های خوشگلش رو میخوردم اون ارضا شد محکم منو به خودش فشار میداد که متوجه شدم ارضا شده یکم دیگه ادامه دادم میخواستم ارضا بشم و الهام میگفت بریز تو منم ادامه دادم و تمام آبم رو تو کوسش خالی کردم بعد چند دقیقه بی هرکت روش بودم و حسابی بوسیدمش که محمد اومد گفت خسته نباشی دلاور بعد من رفتم حموم دوش بگیرم فهمیدم محمد داره با الهام سکس میکنه بعد اومدم بیرون اونشب یه سکس سه تفری بازم داشتیم که فرداش با محمد باهم رفتیم سرکار از اون روز به بعد دو بار دیگه رفتم و سه نفری سکس کردیم البته زیاد همو میبینم الهام هم با مریم خیلی رفیق شدن ولی مریم نمیدونه من با الهام رابطه دارم.

نوشته: سامان

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها