داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با زن داداش زهرا

سلام به همه دوستان شاید داستان بد باش یا خوب مهم نیست لطفا فوش ندید هرکس فوش داد به خودش .
اسم من کمال (مستار) اسم زنداداشم زهرا این داستان بر میگرده به سال نود
ما تو خونه پرجمعیت زندگی میکنیم
ساکن شهرهای اطراف تهران هستیم
من یه داداش کوچکتر از خودم دارم که یه زن داداش حدودا ۷سال از خودش کوچکتر ازدواج کرد اوایل اصن هیچ فک یا توجهی بهش نداشتم فقط باهم خیلی میخندیدم
من واس کار رفته بودم تهران بعداز ظهر بود یه شماره ناشانس بهم زنگ میزد
جواب ندادم تا غروب .غروب دوباره زنگ زد دیدم چندتا دخترن ولی اصن هیچ کدوم نمیشناختم بایکیشون حرف زدم که اصن نمیشناختم ولی ادرس دقیق منو خانوادمو میداد فردا اون روز دوباره زنگ زد جواب دادم چندتا بار دختره کردم تا از خنده ها و کمی حرف زدن فهمیدم کیه تا اسمشو گفتم جواب نداد دیگه ام زنگ نزد خلاصه من رفتم شهرستان خودمون شب خواهرم زنگ زد گفت بیا برق خونمون قطع درستش کن مهمون داریم منم نپرسیدم کیه رفتم
اونجا فهمیدم زنداداشم اونجا تا منو دید خندید منم چون چند نفر بودن نمیشد چیزی بگم کلید راه رو چک میکردم اومد رد شد یه دست کشیدم در کونش خندید ولی دستمو تند هول داد موقع برگشت باسنشو گرفتم واقعا خیلی نرم گوشتی بود سریع رفت تو دیگه نیومد برقا درس شد رفتم خونه خودمون پیام دادم به اون خط نمیرفت زنگ زدم خاموش بود فردا صب اصن نمیدونستم چکار کنم گوشی خواهر رو اوپن بود برداشتم رفتم تو مخاطبین شماره دیگه از زن داداش زهرا داشت سریع برداشتم با اون یکی خطم زنگ زدم خودش برداشت گفتم تنهایی گفت اره شما منم گفتم اومدم خونتون کارت دارم رفتم نشستیم چند دقیقه ای حرف زدیم فقط همش میخندید
خونشون دو طبقه بود ۳۰متر حیاط داره داداشم پایین خواهر بزرگم بالا میشینن گفتم من ازت میخوام از این حرفا گفت ن اصلا فکرشو نکن
من که از خونه اومده بودم یه کاندوم به کیرم زده بودم تا دید خندید گفت بزار حیاط نگاه کنم میام رفت۱ دقیقه بعدش اومد گوشیش برداشت به داداشم زنگ زد گفت کجایی گفت نیم ساعت دیگه میام گفت اومدی نون بیار
گوشی قطع کرد من رفتم از پشت بغلش کردم خودش شلوار کشید پایین گفت زود باش تا کسی نیومده منم سریع کیرمو گذاشتم رو کسش هول دادم تا بره تو یکم رفت تو کسش کشیدم عقب تا دوباره بکنم کاندوم پاره شد خندید گفت پاره شد گفتم اره منم که حشری شده بودم همون جوری دوتامون ایستاده سریع تلمبه میزدم بعد چند دقیقه ابم اومد سریع کشیدم بیرون کیرمو گذاشتم تو شرتم تا ابش رو زمین نریزه ترسید گفت چی شد بعد که ابمو رو شلوارم دید خندید رفت در باز کرد گفت بیا برو تا کسی نیومده رفتم خونه بهش پیام دادم چطور بود گفت عالی رفتم حموم اومدم بیرون پیام اومده بود ساعت ۴ بیا در میزارم رو هم سریع بیا تو منم ساعت چهار رفتم بغلش کردم گفتم مرسی بعد گفتم دوست دارم برام بخوری اونم گفت باشه خیلی وارد بود کیرمو تا ته میکرد تو دهنش بعد ۵دقیقه خوردن گفتم داره ابم میاد که با دست گفت اشکال نداره همه ابم تو دهنش خالی شد رفت خالی کرد تو یه دستمال گوشیش زنگ خورد داداشم بود گفت چیزی لازم نداریم بیام خونه که گفت ن من سریع از خونه زدم بیرون
۲۰روز مونده بود به عید خونه داداش بزرگم خالی بود گفتم فردا بیا اونجا اونم گفت من ظهر به بعد میتونم بیام من رفتم عطاری یه قرص بی۲گرفتم همونجا خوردمش تا زنداداش خوشگل ما بیاد بارون شدید بود پیام داد گفت نزدیکم منم در حیاط گذاشتم رو هم ۲دقیقه بعد اومد تو همه لباسش خیس اب شده بود چندتا مشت کوچلو بهم زد چادر از سرش برداشت کمکش کردم لباساشو در بیاره دستشوگرفتم بردمش سمت اتاق خواب انداختمش جلو خودم چند بار دست کشیدم رو باسن خوش فرمش داداشم اینا تخت نداشتن ۶تا بالشت بود نشوندمش رو اون تا کیررمو گذاشتم تو کسش گفت من برم که من اخم کردم (تو دلم گفتم الان که من حشری شدم عمرا بزارم بری)
شروع کردم به تلمبه زدن ۱۰دقیقه تلمبه زدم که گفت خسته شدم یه تشک پهن کردم کف اتاق گفتم چهار دست پا وایسا تا ته میکردم تو کسش وقتی میچسبوندم بهش خودشو میکشید جلو
من خوابیدم اومد روم کیرمو کرد تو کسش چندتا تلمبه که زد گفت خسته شدم انداختمش زیر خودم انقد گایدمش که حساب نداره از ساعت ۱ تا ۵ فقط کردمش رفته بود خونه پیام داد خیلی حال داد ولی پاهام با کمر باسنم خیلی درد میکنه
چند بارم رفتم خونش سرسری کردمش .
یبارم ۴ عید بود که فرصت پیش اومد ولی پریود بود متاسفانه
۱۳بدره یخورده دستمالیش کردم ولی زیاد نبود
گذشت بعد چند وقت خونه جور شد بردمش خونه مطمئن بودم کسی ن سراغ اونو میگیره ن منو قبلش یه قرص انداختم از ساعت ۱۲ تا ۷ غروب لخت بغل هم بودیم فقط فقط سکس .
بعد چند وقت میونمون خراب شد دلیلشم واقعا نمیدونم چرا
هیچ کسم خبر نداره دوست داشتم واس اخرین بار باهاش سکس کنم که هر دفع بهش گفتم گفت ن الان مگه سالی یبار همو ببینم ۰

نوشته: کمال

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها